جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

دلنوشته {بی‌نام و نشان} اثر •ماهلین کاربر انجمن رمان بوک•

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته دل نوشته های کاربران توسط ماهلین با نام {بی‌نام و نشان} اثر •ماهلین کاربر انجمن رمان بوک• ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 342 بازدید, 6 پاسخ و 7 بار واکنش داشته است
نام دسته دل نوشته های کاربران
نام موضوع {بی‌نام و نشان} اثر •ماهلین کاربر انجمن رمان بوک•
نویسنده موضوع ماهلین
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DLNZ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

ماهلین

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
7
72
مدال‌ها
2
به نام نامی یزدان
مجموعه دلنوشته: بی نام و نشان
نویسنده دلنوشته: ستاره بهرامیان
ناظر: @Gesse

_ درود بر تو دور ترین همراهِ من، مدتی می‌شود جای خالی شما را با تکه‌ای کاغذ پاره و قلمی سرد پر کرده ام، و توقع معجزه‌ای گرم از این واژگان سرد دارم. عزیزتر از جانم! این ساعاتی که در فقدان لمس دشت سیه پوش موهایت به سر می‌برم را به دست فراموشی نخواهم سپرد، روزی زیر نور ماه رقص شاخه های بیدمجنون و آواز پرستو را شاهد خواهیم بود.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,045
مدال‌ها
17
1684623319219.png عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[قوانین تایپ دلنوشته کاربران]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[تاپیک جامع درخواست جلد دلنوشته و اشعار]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[اعلام پایان - دلنوشته کاربران]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]

با آرزوی موفقیت برای شما،
[تیم مدیریت تالار ادبیات]
 
موضوع نویسنده

ماهلین

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
7
72
مدال‌ها
2

ثانیه و ساعت و میل به گذر کردن از این تابستان تمام ناشدنی، صبر ترک خورده ام را بیش از پیش لبریز می‌سازد. دلتنگ شده‌ام برای بوی نم خیابان های باران خورده و لمس خنکای نسیم روی گونه‌های منجمد شده از سرما. دلم گرمای کم جان اما دائمی سرخی انارت را می‌خواهد درست زیر بارش بی امان باران. تو اما به راستی من را در کدامین کوچه از جنس انزوا به دستان سرد تقدیر سپردی؟
 
موضوع نویسنده

ماهلین

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
7
72
مدال‌ها
2
ته کشیده‌ام از واژه‌ها، من را از چشم‌هایم بخوانید... از دستان همیشه سردم، پاهای سست اما محکوم به دویدنم، از تمام لبخندهایی که می‌زنم، از حالم خوب است گفتم‌هایم، از اشکالی ندارد ها،
از آن اشک‌هایی که بلافاصله بعد از آن می‌خندم، از تمام اوراق دفترهای خط خطی شده‌ام
من دیگر توان توصیف خودم با واژه‌هایی که از زبانم شنیده می‌شود را ندارم.
بنابراین هربار حالم را بپرسید ``من خوبم``
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ماهلین

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
7
72
مدال‌ها
2
ماه تابانم، میان سرابی از داشتن و نداشتنت در حال غرق شدنم. و میان آتشی از سرد بودنت در حال سوختن. شهامت و شجاعت به چه کار می‌آید وقتی عشق‌های نافرجام تیغ تیز و تازیانه حقیقت را بر تن عریان صبر های‌ ما می‌کوبد؟
رقص باد در گیسوان بید مجنون مدتی می‌شود که زیبا نیست. ماه به طرز فلاکت‌باری نور حقیقی‌اش را از دست داده و حتی پروانه‌های آبی رنگ هم دشت را ترک می‌کنند. پس از تو انگار منی در من دفن شد. شهری به سوگ نشست و عالمی از چشم‌های مشکی‌ام به انزوای نادیده گرفته شدن فرو رفت. پس از تو واژگان مرده‌ و یخ زده‌ام را به آغوش کشیدم، اما خط‌ های دفتر خاک خورده من هم با من غریبگی دارد. نمی‌شود از امید نوشت در دفتری که صفحاتش خیس از معجزه‌ی ظهور و حادثه‌ی غروب تو بود! نمی‌شود.

 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

ماهلین

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Sep
7
72
مدال‌ها
2
عزیزتر از جانم، تورا در خواب می‌بینم
گاه رؤیا و گاه کابوس. میان کابوس و اشفتگی‌هایم من را در آغوش بگیر و سرخوشی‌هایم را گردن بزن. من خسته‌ام از خواستن
من را بی‌صدا عاشق باش
، هرطور که می‌توانی
من را هرطور که می‌خواهی صدا بزن
شنیدن صدایت کافیست
دست‌هایم را بگیر حتی اگر رهگذری از کوچه تنهایی‌ات باشم
این بانوی جنگجو از جنگی بزرگ بازگشته
جنگی که در آن چه فریبنده شکست را بوسید
تن زخمی و مملو از دریدگی‌ام را در آغوش بگیر
که خاک تنم پر از تیر و نیزه‌های توست
بذر زندگی و امید را اینبار غریبانه و بی‌صدا بر خاک تنم بریز ای امید واهی من
من به بودن سرشار از نبودنت هم قانع می‌شوم
 
آخرین ویرایش:

DLNZ

سطح
7
 
🝢ارشد بازنشسته🝢
نویسنده ادبی انجمن
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
May
3,427
13,045
مدال‌ها
17
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.
[کادر مدیریت بخش ادبیات]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین