جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

تاریخ ایران تاریخ ساری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط جک_اسپارو(: با نام تاریخ ساری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 575 بازدید, 24 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع تاریخ ساری
نویسنده موضوع جک_اسپارو(:
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط جک_اسپارو(:
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
گمانه‌زنی علمی در این مورد وجود دارد که عبارت است از: یونانیان باستان آن را زادراکارتا، اسرم پایتخت تمدن هیرکانیا، ذکر می‌کنند،[۱۴] اشپیگل شرق‌شناس و نئونازیست آلمانی آورده که نام ساری کنونی برگرفته از نام قوم سائورو بوده که پیش از اقوام آریایی به ایران در شهر باستانی اسرم، که هم‌اکنون نام دهی در ۱۰ کیلومتری ساری است، زندگی می‌کرده‌اند. ادوارد پولاک گمان دارد که نام ساری دگرگونی واژگانی سادراکارتا می‌باشد،[۱۵] دکتر اسلامی نیز در کتاب خویش نوشته که احتمال آنکه زادراکارتا از نام زردگرد، باشد نیز است.[۱۶] در کتاب تاریخ باستان نام سارو به معنی شهر زرد برای ساری به کار می‌رود؛ که دلیل آن را وجود درختان متعدد مرکبات خصوصاً نارنج و لیمو می‌داند. همچنین ذکر می‌کند که احتمالاً زادراکارتا و سارو یکی هستند. که نام قومی در اسرم بوده است. ظهیرالدین مرعشی نیز در کتاب «تاریخ طبرستان و رویان و مازندران» به روایت نوشته است که فرخان بزرگ شهر ساری را به نام فرزندش، سارویه ساخته است.
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
فرضیه دیگر این است که نام ساری را کروواتها hr:Hrvati (به کروات: Hrvati) بر ساری گذاشتند در زبان کرووات‌ها، ساراویتی به معنای مکانی میان دو رود و ساراس به معنای برکه آب است. گله‌داران بزرگ کرووات وقتی گله‌های خود را به آن منطقه می‌آوردند از آن بانام ساراویتی یاد می‌کردند. به خاطر دارید که موقعیت مکانی شهر در آن زمان اسرم فعلی بود. هنوز هم این منطقه (شهرستان میان‌دورود) نامیده می‌شود.
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
باستانی
در تاریخ اساطیری ایران وقتی که منوچهر برای انتقام قتل ایرج پدر خود، سلم و تور را کشت آنها را در ساری در کنار قبر ایرج مدفون کرد و بر هر قبری گنبدی ساخت که در زمان ظهیرالدین به سه گنبد معروف و بقدری محکم بود که امکان نداشت آن را بتوان خراب کرد. رستم بعد از نبرد شومی که با پسر خود سهراب کرد ابتدا می‌خواست نعش فرزند را به زابلستان بفرستد، ولی به‌واسطهٔ گرمی هوا او را در همان ساری در محلی موسوم به قصر تور امانت گذاشت که گویا بعدها در همان‌جا مدفون شد. فرخان بزرگ بیکی از بزرگان درباری خود بنام «باو» فرمان داده بود که شهر ساری را درمحل ده اوهر (که بعد به نارنجه کوتی معروف شد) بنا کند. این مکان را به‌واسطهٔ موقع ممتاز و نهرهای فراوان و محلات باصفای اطرافش برگزیده بودند. ولی سکنهٔ آنجا با دادن رشوه باو را فریفتند و وادارش کردند که از آن کار منصرف شود و محل دیگری را برگزیند. وقتی که پادشاه از خ*یانت باو آگاه شد او را بزندان انداخت و در دهکدهٔ آویجان (یا باو آویجان) وی را به دار زد و با پولی که باو از راه رشوه جمع کرده بود دهی ساخت موسوم به دینار کفشین (تیرکلا (ساری)).
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
تا زمان حمله اعراب به ایران و پیروزیشان در این سرزمین، مازندران یکی از ساتراپ‌های ایران به‌شمار می‌آمد که مرکز آن همین شهر ساری بود؛ ولی مردم این منطقه مخالفت‌های بسیاری انجام می‌دادند که باعث شد از دوره هخامنشیان پادشاهان ایران برای این منطقه فردی را موظف کردند که به زادراکارتا (ساری) بیاید و منطقه را تحت امنیت داشته باشد.[۱۹]
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
از اواخر دوره ساسانیان تا اوایل صفویان شهر ساری پایتخت دو سلسله باوندیان و قارنوندیان بود. سلسله قارنوندیان در زمان هارون الرشید با مرگ مازیار برافتاد ولی باوندیان تا ۷۵۰ هجری در ساری و فریم حکومت می‌کردند که از نظر مدت زمان حکومت طولانی‌ترین سلسله مستمر پادشاهی جهان حتی از طولانیتر از سلسله‌های فراعنه در مصر می‌باشد. در این سال حکومت تازه بنیان کیاهای جلال باوندیان را سرنگون کرد و در ساری مستقر شد؛ ولی مردم از این شاهان زورگو راضی نبودند بنابرین مرعشیان و سپس صفویان به این شهر دست یافتند.[۲۰] شاهان صفوی به این شهر علاقه‌مند شدند و در زمان ایشان پایتخت تابستانی صفویان در فرح‌آبادِ ساری بود. پس از صفویان ساری به دست نادرشاه افتاد.
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
پس از اسلام
گیلان و مازندران تنها سرزمین‌هایی در آسیای غربی هستند، که در زمان حمله اعراب به ایران توسط ایشان فتح نشده است، زیرا گیلان و مازندران از همه طرف محفوظ هستند و راه‌های ورودی به این خطه‌ها بسیار سخت بوده است. کوهستان‌های البرز باعث شده که سپاه اعراب نتواند وارد گیلان و مازندران شوند و این باعث شد که این سرزمین‌ها هیچگاه با زور و ظلم فتح نگشتند؛ ولی در دوران اندرزاها رسم بر این بود که شاهان ساری و شهریارکوه به کسانی که از ترس خلفای عباسی به مازندران پناه می‌آوردند، اموال بسیار و پناهگاهی برای معیشت می‌داد و بر همین اساس بسیاری از شیعیان و سیدان علوی، که با جور خلفای عباسیان مخالف بودند، به ساری یا آمل فرار می‌کردند. این سادات به مرور زمان مردم مازندرانی را که هنوز به زرتشت ایمان داشتند به دین اسلام آشنا کردند و طی مدتی سراسر مازندران به مذاهب مختلف تشیع گرویدند و سلسله‌های مختلف به مذهب تشیع روی آوردند.[نیازمند منبع] نخستین مسجد جامع ساری پس از مرگ اسپهبد خورشید دابویی و سقوط حکومت وی در مهرماه ۱۴۰هجری شمسی، توسط مسلمانان و به امر ابوالخطیب بنیان نهاده شد.[۲۱]
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
از ساری به عنوان یکی از شهرها و نواحی طبرستان یاد شده است. ابن رسته مورخ قرن سوم، طبرستان از جانب مشرق به گرگان و قومس و از طرف مغرب به دیلم و از طرف شمال به دریا و از طرف جنوب به به بعضی از نواحی قومس و ری محدود می‌شود.[۲۲] به گفته ابن رسته مراکز و بخش‌های طبرستان چهارده تا است و خورهٔ آمل که کرسی و مرکز آن ناحیت است و شهرهایش عبارتند از: ساری و اسرم و مامطیر و تُرنجه و روُبست و میله و مرارکدیه (کدح) و مِهروان و طَمیس و تَمار و ناتل و شالوس (چالوس) و رویان و کلار.[۲۳] اصطخری می‌نویسد: آمل، ناتل، سالوس (چالوس)، کلار، رویان، میله، برجی، چشمهٔ‌الهم، ممطیر، اسرم، ساری، مهروان، لمراسک و تمیشه در شمار طبرستان است.
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
ابن حوقل در وصف طبرستان می‌نویسد: بزرگ‌ترین شهر طبرستان شهر آمل و در زمان ما حاکم نشین آنجاست. از پلور تا آمل یک منزل است و از آمل به شهر میله دو فرسخ و از میله تا تریجی دو فرسخ و از تریجی به ساری یک منزل و از ساری تا استرآباد چهار منزل و از استرآباد تا گرگان دو منزل راه است و از آمل تا ناتل یک منزل و از ناتل تا چالوس یک منزل و به سمت دریا تا عین الهم یک منزل است. ابن حوقل می‌نویسد: شهرهای آمل، شالوس (چالوس)، کلار، رویان، میله، تریجی، عین الهم، مامطیر، اسرم،ساریه و طمیسه جز ولایت طبرستان است.[۲۵] مقدسی نیز در احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم «جرجان، طبرستان، دیلمان و جیلان» را در اقلیم پنجم عالم معرفی کرده است.[۲۶] مقدسی همچنین طبرستان را دارای کوه‌های بسیار و باران فراوان، وصف کرده و آمل را مرکز طبرستان و چالوس، مامَطیر، تُرنجَه، اسرم،ساریه، تمیشه و… را از شهرهای طبرستان دانسته است.
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
به نقل از حدود العالم تمیشه، لمراسک، اسرم،ساری، مامطیر، تریجی، میله، آمل، الهم، ناتل، رودان، چالوس و کلار در شمار طبرستان هستند. به گزارش مؤلف حدود العالم ناتل، رودان، چالوس و کلار شهرک هایی‌اند اندر کوه و شکستگی‌ها و این ناحیتی است هم از طبرستان و لکن پادشاهی دیگر است و پادشاه آن استندار خوانند.[۲۹][۳۰] ابوالقاسم بن احمد جیهانی در کتاب اشکال‌العالم می‌نویسد: از شهرهای طبرستان: آمل، ناتل، سالوس (چالوس)، کلارودان، عین‌الهم، مامطیر، اسرم،ساری، تمیشه، استرآباد، جرجان، آبسکون و دهستان است. راه آمل به دیلم، آمل تا ناتل از آنجا تا سالوس و از آنجا تا کلار و از آنجا تا دیلم است.[۳۱] رابینو می‌نویسد: وسعت دیلم تا بیش از یک منزلی مغرب ناحیه کلار طبرستان نبوده است.
 
موضوع نویسنده

جک_اسپارو(:

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار علوم اجتماعی
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
ناظر تایید
فعال انجمن
Mar
1,460
3,741
مدال‌ها
2
حمزه اصفهانی مورخ قرن سوم در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا می‌نویسد: طبرستان دارای کوره‌های بسیار بود که یکی از آنها سرزمین دیلم است و ایرانیان دیلمیان را کردهای طبرستان می‌نامیدند چنان‌که عربان مردم عراق را کردهای سورستان می‌خواندند.[۳۳] ابن اسفندیار طبرستان را از شرق تا غرب، محدود به دینارجاری تا ملاط دانسته، که معادل تقریبی جرجان و رودسر کنونی هستند.[۳۴] ابن اسفندیار در کتاب تاریخ طبرستان از شهرهای طبرستان که دارای جامع و مصلی بودند چنین نام می‌برد:
 
بالا پایین