Puyannnn
سطح
4
مهمان
- Sep
- 12,928
- 21,871
- مدالها
- 3
تبعض مصدر باب تفعل بوده و به فتح (ت) و (ب) و ضم و تشدید(ع) تلفظ می شود. همچنین، کلمه صفقه به فتح (ص) و سکون (ف) و فتح (ق) تلفظ می گردد. ماده 441 قانون مدنی در تعریف خیار تبعض صفقه مقرر نموده: « خیار تبعض صفقه وقتی حاصل می شود که عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی از جهات باطل باشد، در این صورت مشتری حق خواهد داشت بیع را فسخ نماید یا به نسبت قسمتی که بیع واقع شده است قبول کند و نسبت قسمتی که بیع باطل بوده است ثمن را استرداد کند. »
تبعض در لغت به معنای تجزیه و چندپاره شدن بوده و صفقه نیز به معنای معامله می باشد. مطابق ماده فوق، خیار تبعض صفقه در حقوق مدنی زمانی ایجاد می شود که یک معامله به دو بخش تجزیه می گردد، بدین صورت که یک بخش آن صحبیح بوده و بخش دیگر، باطل می باشد. در این حالت:
۱ ثمن یا قیمت آن بخش از معامله که باطل است، به مشتری برگردانده می شود.
۲مشتری، می تواند با استناد به خیار تبعض صفقه، بخش صحیح معامله را نیز فسخ نماید و ثمن آن بخش را مسترد کند یا اینکه فقط آن بخش صحیح معامله را قبول نماید.
برای روشن تر شدن موضوع، تصور کنید که شخص الف، شش دانگ ملکی را به شخص ب می فروشد، در حالی که تنها مالک سه دانگ ملک بوده و سه دانگ دیگر ملک، وقف بوده و انتقال آن امکان پذیر نمی باشد. در این حالت، معامله نسبت به سه دانگی که شخص الف، مالک آن بوده صحیح می باشد و نسبت به سه دانگ وقف، باطل. در این حالت، شخص ب می تواند با استناد به خیار تبعض صفقه، بخش صحیح معامله را نیز فسخ کرده و پولی را که داده است (ثمن) از شخص الف پس بگیرد. یا اینکه بخش صحیح معامله را قبول کرده و فقط ثمن قسمت باطل را پس بگیرد
تبعض در لغت به معنای تجزیه و چندپاره شدن بوده و صفقه نیز به معنای معامله می باشد. مطابق ماده فوق، خیار تبعض صفقه در حقوق مدنی زمانی ایجاد می شود که یک معامله به دو بخش تجزیه می گردد، بدین صورت که یک بخش آن صحبیح بوده و بخش دیگر، باطل می باشد. در این حالت:
۱ ثمن یا قیمت آن بخش از معامله که باطل است، به مشتری برگردانده می شود.
۲مشتری، می تواند با استناد به خیار تبعض صفقه، بخش صحیح معامله را نیز فسخ نماید و ثمن آن بخش را مسترد کند یا اینکه فقط آن بخش صحیح معامله را قبول نماید.
برای روشن تر شدن موضوع، تصور کنید که شخص الف، شش دانگ ملکی را به شخص ب می فروشد، در حالی که تنها مالک سه دانگ ملک بوده و سه دانگ دیگر ملک، وقف بوده و انتقال آن امکان پذیر نمی باشد. در این حالت، معامله نسبت به سه دانگی که شخص الف، مالک آن بوده صحیح می باشد و نسبت به سه دانگ وقف، باطل. در این حالت، شخص ب می تواند با استناد به خیار تبعض صفقه، بخش صحیح معامله را نیز فسخ کرده و پولی را که داده است (ثمن) از شخص الف پس بگیرد. یا اینکه بخش صحیح معامله را قبول کرده و فقط ثمن قسمت باطل را پس بگیرد