جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

آموزشی تعلیق رمز موفقیت یک روایت | انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته آموزش نقد توسط MHP با نام تعلیق رمز موفقیت یک روایت | انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 565 بازدید, 14 پاسخ و 2 بار واکنش داشته است
نام دسته آموزش نقد
نام موضوع تعلیق رمز موفقیت یک روایت | انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط نهال رادان

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
این داستان‌نویس در ادامه گفت: پاسخ این‌جاست که داستان‌های جنایی به ما اجازه می‌دهند به‌صورت مجازی مخاطرات را وارد زندگی خودمان کنیم یا با آنها بازی کنیم. بازی نقطه مقابل افسردگی و جمود است. داستان‌ها فضایی برای ذهن ما ایجاد می‌کنند تا با تصورات فانتزی تفریح کنیم. حتی بدون خواندن داستان‌های جنایی هم ما با خلق قصه و شخصیت وارد تصورات ذهنی خود می‌شویم و از عناصر تعلیق در روند آن استفاده می‌کنیم. البته دنبال‌کردن یک رمان تعلیق، آسان‌ترین نوع بازی با تصورات و تخیلات ذهنی است. در این‌گونه داستان‌ها، عناصر تعلیق فقط در حدی بالا هستند که خواننده درگیر شود نه این‌که تحت تأثیر قرار گیرد. به عبارتی احساس غم، شادی، ناراحتی و یا هیجان خیلی گذرا هستند و خواننده می‌تواند بر آنها غالب شود. چون خود را در یک موقعیت امن می‌بیند. در واقع او خطر را با نوعی فیلتر و به‌صورت غیرمستقیم تجربه می‌کند.
مراد در پاسخ به این سوال که جایگاه فعالانه مخاطب در این‌گونه رمان‌ها کجاست، گفت: در رمان تعلیق، خواننده جای نویسنده قرار می‌گیرد و با خیالی آرام به تماشای گره‌گشایی می‌نشیند. برای همین، پایان داستان برایش لذت خاصی دارد. در واقع ذهن ما نمی‌تواند مقابل ماجراها و اسرار ناتمام و ناگشوده راضی بماند و مقاومت کند. قطعاً کم پیش آمده اما آیا تا به‌حال شده از خواب یا کابوس بدی بیدار شوید و بخواهید برای چند دقیقه دیگر هم که شده به آن بازگردید تا ماجرا را واضح‌تر ببینید و یا این‌که آن را به آخر برسانید؟ جنایی‌نویس باید خواننده را آنقدر تشنه دانستن ادامه ماجرا باقی بگذارد تا اجباراً به خواندن داستان ادامه دهد و پیاپی ورق بزند. این سوال که «بعد چه خواهد شد؟» باید مرتب در ذهن خواننده بچرخد و او را آرام نگذارد. تعلیق آدرنالین را افزایش می‌دهد و هیجان می‌آفریند. دنباله این هیجان هم فقط لذت است که باقی می‌ماند.
این جنایی‌نویس ادامه داد: گاهی هم پیش می‌آید که خواننده با نویسنده رقابت می‌کند. به این معنی که به‌نحوی در جلد شخصیت داستان فرو می‌رود تا بتواند زودتر از او گره گشایی کند و پایان را حدس بزند. یا اینکه مثلاً خودش را از دست قاتل نجات دهد. زمانی هم که گمانش به حقیقت می‌پیوندد، خیال می‌کند در یک مسابقه شطرنج مقابل نویسنده به پیروزی رسیده است. من، به خوانندگانی اشاره می‌کنم که نمی‌توانند تعلیق داستان را تحمل کنند و بلافاصله می‌روند فصل آخر کتاب را می‌خوانند و کلید معما اصطلاحاً دستشان می‌آید. از نظر روانی و ذهنی همه این واکنش‌هایی که ذکر کردم، زاییده روح تعلیق بوده و به هم مربوط‌اند. جوهر تعلیق در رمان‌های جنایی ایجاد نگرانی و عدم قطعیت است که همه این واکنش‌های ذهنی را به هم پیوند می‌دهد
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
تعلیق داستانی از کجا شروع می‌شود؟
نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که همه چیز تا «مدت زمان زیادی» در اختیار ما باشد. «مدت زمان زیادی» می‌تواند یک روز، یک هفته، یک ماه، یک سال یا حتی یک قرن باشد. اما بالاخره در یک زمان مشخص که در بیشتر مواقع خارج از اختیار ماست، روند معمول زندگی مان تغییر می‌کند. کمتر پیش می‌آید که کسی ضربه یا شکستی را تجربه نکند و خودش تصمیم به تغییر در روند زندگی اش بدهد! ابن تغییرات «به ظاهر غیراختیاری»، شروع یک داستان است. می‌گویم «به ظاهر غیراختیاری»، چون اگر با خودمان روراست باشیم، خیلی از اتفاقاتی که برایمان می‌افتد، نتیجه اشتباهات گذشته یا سبک زندگی اشتباهمان است. یا مربوط به موضوعی حل نشده در گذشته، اقتضای موقعیت شغلی و محیط دور و اطرافمان است. پس چندان هم غیراختیاری نیست و نتیجه رفتار و گفتارهای گذشته ماست.
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
از یک تعادل نسبی به یک تعادل بهتر!
با وجود همه‌ی این اشتباهات، زندگی ما در یک تعادل نسبی قرار دارد. با یک کلیه درد، دندان درد، رابطه خراب، دوستی اشتباه، تنبلی روزانه و… داریم زندگی می‌کنیم. کسی یا چیزی تا امروز مزاحم این زندگی خوب یا بد نشده است. یک زندانی تا زمانی که قصد نکرده از دیوارهای زندان خارج شود، زندگی در زندان برایش عادی است! او به حضور در یک وضعیت نامطلوب عادت کرده است. این عادت چیزی نیست که یک شبه به وجود آمده باشد، و یک شبه هم از بین برود. این همان نکته ای است که در هنگام ایجاد تعلیق باید به آن دقت کنیم! برای تغییر دادن یک عادت، نیاز داریم که مسیری طولانی طی کنیم! و باید این مسیر طولانی را به جان بخریم! این راه طولانی، مسیری است که از یک تعادل نسبی به یک تعادل بهتر می‌رسیم! از اسارت در زندان (تعادل اولیه) به زندگی پر از ترس در خارج از زندان (تعادل بهتر
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
نویسنده چه طور تعلیق داستانی ایجاد می‌کند؟
کاری که یک نویسنده انجام می‌دهد این است که هم خودش توانایی تغییر دادن عادت‌هایش را داشته باشد و هم این که بتواند به دیگران یاد بدهد چه طور تغییر کنند! کار نویسنده سخت تر از کسی است که فقط کتاب می‌خواند. کتاب خواندن به ما یاد می‌دهد که تغییر کردن کار چندان سختی نیست. رمان خواندن و فیلم و تئاتر دیدن به ما یاد می‌دهد که تغییر، امری حیاتی برای داشتن زندگی بهتر است! چون اگر نخواهیم تغییر کنیم، نتیجه عدم تغییرمان را با یک داستان طولانی ناخواسته خواهیم داد!
یک نویسنده، نتیجه عدم تغییر طولانی مدت را جلوی چشم مخاطبش می‌آورد! برطرف نکردن یک ضعف در شخصیت، نتیجه قرار گرفتن در یک مکان اشتباه را طوری جلو می‌برد، تا به این فکر بیافتیم تغییر نکردن نتایج جذابی برایمان ندارد! چیزی که باعث می‌شود که یک داستان شگفت زده مان کند این است که فکرش را هم نمی‌کنیم نتیجه‌ی یک رفتار به نفعمان نباشد! همیشه منتظریم که بالاخره یک جایی نتیجه آن طوری بشود که مجبور نباشیم تغییر کنیم! اما نویسنده ثابت می‌کند که زندگی آن قدرها هم ساده نیست که فکر می‌کنیم!
 

نهال رادان

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jul
1,274
3,388
مدال‌ها
7
تغییر مثبت عین ثبات است!
اگر چه به نظر می‌رسد این بخش مقاله، ربطی به نویسندگی ندارد، اما اتفاقاً اگر این موضوع را یاد بگیریم، ایجاد تعلیق داستانی را ساده تر درک می‌کنیم.
یک نویسنده قرار نیست زندگی را به هم بریزد! قرار نیست همه چیز را تغییر بدهد، دنیا را زیر و رو کند، آدمها را وادار کند که دست از زندگی‌شان بکشند و هر چیزی که الان دارند را از دست بدهند. بلکه برعکس، نویسنده یاد می‌دهد که چه طور این تعادل «به ظاهر محکم» را بشکنیم و تعادل «محکم‌تری» را ایجاد کنیم. داستان به ما «در طول زندگی کردن» را یاد می‌دهد! حرکت در مسیر زندگی، همان چیزی است که باید در یک داستان دیده شود! لحظه‌های زندگی زیبا هستند، اما باید یاد بگیریم در کنار لذت بردن از لحظه‌ها، عادت‌ها و یادگیری‌های جدید را به خودمان اضافه کنیم. محکم کردن تعادل‌های فعلی با به هم ریختن تعادل‌های ضعیف، عین ثبات است!
 
بالا پایین