جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

بیوگرافی تقی بختیاری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته بیوگرافی نویسندگان و شاعران توسط دختر خوب با نام تقی بختیاری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 820 بازدید, 11 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته بیوگرافی نویسندگان و شاعران
نام موضوع تقی بختیاری
نویسنده موضوع دختر خوب
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط دختر خوب
موضوع نویسنده

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,624
40,493
مدال‌ها
25
این رویداد او را بیشتر به یاد ارزگان می‌برد و کشته شدن پدرش بدست مولوی قوماندان تورگل را به یاد می‌آورد. کار رسانه‌ای دل میرجان را می‌زند. به کمک مرجان به شغل ترجمه می‌گراید. زمانی که نخستین مبلغ حق‌الترجمه را از دستان سپید مرجان دریافت می‌کند دیگر آشنایی آنان نه تنها به دوستی که به دلبستگی می‌انجامد. عشق مرجان او را بیشتر از پیش به تأمل در باره زنان وامی‌دارد. ازان به بعد هردو تمامی سوراخ سمبه‌های شهر را می‌گردند. به پغمان می‌روند و شبانگاه در بند قرغه آب تنی می‌کنند. مدت‌ها می‌گذرد و طی آن مرجان همواره از میرجان می‌خواهد که برای او از ارزگان بگوید. اما هربار که میرجان از قلعه پنج برجه و شش زن مندوخان قصه می‌کند، مرجان اشک می‌ریزد و چیزی نمی‌گوید. میرجان چنان به زن علاقه‌مند می‌شود که لوحه سنگی برای قبر شیروبیگ می‌خرد و این جمله را برآن حک می‌کند:» ما از زنان بوده‌ایم و باید به سوی آنان بازگردیم.» محرم فرا می‌رسد و مرجان از میرجان در باره دهه عاشورا می‌پرسد. میرجان پاسخ می‌دهد: در عاشورا اغلب مردم عقده‌های شان را تخلیه می‌کنند؛ و از مرجان می‌خواهد که ما نیز ازین فرصت استفاده کنیم. به این ترتیب هردو در شام غریبان زمانی که شهر در تاریکی فرورفته و آواز نوحه و سی*ن*ه زنی از هر طرف به گوش می‌رسد، آن دو نخستین نزدیکی شان را برقرار می‌کنند. مردم عزادار بالای آنان یورش می‌برند. مرجان توسط مالک رستورانت نجات می‌یابد ولی میرجان پس از لت و کوب فراوان دستگیر و زندانی می‌شود. در زندان از لوحه سنگی که آیه قرآن برآن تحریف شده است تا سی*ن*ه بند یک زن، شواهد کافی وجود دارد که ارتداد، کفر و فحشای او را ثابت کند. مولوی تورگل که اکنون از اراکین حکومت است برای کامل خان و میرجان حکم اعدام همزمان را ثابت می‌کند. میرجان در آخرین روز زندگی‌اش می‌فهمد که مرجان همان کتوری دختر مندوخان و عمه پیر او همان دردانه مادر اندر خودش بوده است. اکنون کار از کار گذشته است و میرجان لحظاتی پس از اعدام را مجسم می‌کند که دو زن دو تابوت را تحویل می‌گیرند. دردانه پسر رضاعی‌اش کامل خان و مرجان عشقش میرجان را.
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: SILENCER
موضوع نویسنده

دختر خوب

سطح
10
 
ناظر کیفی کتاب
ناظر کیفی کتاب
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
12,624
40,493
مدال‌ها
25
از محمد جان تقی بختیاری در سال ۱۳۸۱ یک مجموعه داستان در شهر مزارشریف چاپ شده‌است. داستانهای این مجموعه قرار ذیل است:

بقالی، ازین خون، کبوتر سرخ، ترافیک، نشان دشت، برف و روز آخر
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: SILENCER
بالا پایین