آموزشی تمرین مربوط به انواع ایهام

[za-wrde]

۱- در کدام بیت از ایهام تناسب استفاده شده است؟

1) واله و شیداست دائم، همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکّر و بادام دوست (حافظ)

2) مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو (حافظ)

3) نوح تویی، روح تویی، فاتح و مفتوح تویی
سی*ن*ه مشروح تویی، بر در اسرار مرا (مولوی)

4) و گیاهان را در نور و گیاهان را در ظلمت دیدم. (سهراب سپهری)

 

[za-wrde]

2- در بیت زیر، کدام کلمه دارای ایهام تناسب است؟

دوش در حلقه ما صحبت گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسه موی تو بود
(حافظ)

1)دل

2)شب

3)حلقه

4)گیسو

 

[za-wrde]

3-کدام گزینه دارای آرایه ایهام تضاد است؟

1)کسی را کاین چنین زلف و بناگوش آن چنان باشد
اگر در دیده و دل جای دارد و جای آن باشد (امیرخسرو دهلوی)

2) چو فرهاد از جهان بیرون به تلخی می‌رود سعدی
ولیکن شور شیرینش بماند تا جهان باشد (سعدی)

3) سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد
به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد (سعدی)

4) به شمشیر از تو نتوانم که روی دل بگردانم
و گر میلم کشی در چشم میلم همچنان باشد (سعدی)

 

[za-wrde]

4- در کدام گزینه از آرایه ایهام استفاده شده است؟

1) این ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است (سعدی)

2) و قلب - این کتیبه مخدوش
که در خطوط اصلی آن دست برده‌اند. (فروغ فرخزاد)

3) زلف تو را جیم که کرد؟ آنکه او
خال تو را نقطه آن جیم کرد (رودکی)

4) آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینه‌ام روی ز آهن چه کنم (حافظ)

 

[za-wrde]

5-ایهام به‌کاررفته در کدام گزینه از نوع ایهام تضاد است؟

1)سخن خویش به بیگانه نمی‌یارم گفت
گله از دوست به دشمن نه طریق ادب است (سعدی)

2)نه دهانیست که در وهم سخندان آید
مگر اندر سخن آیی و بداند که لب است (سعدی)

3)خواهم اندر طلبت عمر به پایان آورد
گرچه راهم نه به اندازه پای طلب است (سعدی)

4)آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است (سعدی)

 

[za-wrde]

6-در کدام گزینه از آرایه ترکیبی استفاده شده است؟

1) نخواهم رفتن از دنیا مگر در پای دیوارت
که تا در وقت جان دادن سرم بر آستان باشد (سعدی)

2) من رشته محبت تو پاره می‌کنم
شاید گره خورد به تو نزدیک‌تر شود

3) هر تیر که از چشم چو بادام تو جَست
در خسته دلم چو مغز در پسته نشست (رشید وطواط)

4) شب‌ها من و شمع در گدازیم
این هست که سوز من نهان است (سعدی)