متفرقه ته‌مونده غذای بچه

[nəɓın]

مادر نمونه ته مونده
غذای بچه‌شو می‌خوره!

 

[nəɓın]

ته مونده غذای بچه رو می‌ریزی دور؟
خب خودت بخور بچته‌ها!
آدم مگه واسه بچه‌شم
وسواس‌بازی در میاری؟

 

[nəɓın]

واااا یعنی بچه‌تو می‌زاری مهدکودک خودت می‌ری سرکار؟
بچه که همش تو مهد مریض میشه؛ چطور دلت میاد؟

 

[nəɓın]

بچه رو می‌زاره پیش مامانش خودش با شوهرش میره مهمونی.
مگه‌ بچه اضافه‌ست؟
بعضی‌ها لیاقت مادری ندارن!

 

[nəɓın]

میگن به بچه‌ش دست‌درازی شده؛ خاک‌بر‌سر مادری که حواسش نیست به بچه‌ش چی می‌گذره!

 

[nəɓın]

می‌دونی چیه مادر نمونه از دید آدم‌هایی که اخرین کتابی که خوندن کتاب‌های درسی‌شون بوده، یعنی از خودت بگذر!
از اهدافت بگذر!
از درآمدت بگذر!
توقع نداشته باش!
بشور؛ بپز؛ مهمان‌داری کن؛ به خاطر بچه با شوهرت کنار بیا، غر هم نزن!

 

[nəɓın]

تو راه درست رو برو حتی‌ اگه از دید آدم‌ها نمونه نیستی مهم نیست.
اما می‌دونم برای اونایی که تو رو از نزدیک می‌شناسن؛ یه مادر شاد؛ اگاه؛ قوی؛ مستقل و عاشقی💚!