بازم شده تولد / تولده یه اسکل
دست بزنید براش چون / تازه شده یه شاسکول
از طرف دیوونه ها (دوستان)
آریانا جونم، این مدت که باهم بودیم و کم و بیش هم رو شناختیم، اونقدر مهربون و دوستداشتنی بودی که هعی! بگذریم پررو میشی یه وقت، حالا بیا جمعش کن.
خلاصه که میگم خوشبهحالت، روز تولدت انگار فرشتههای آسمون خوشحالی میکردن البته نه برای اینکه تو به دنیا اومدیا، یه وقت پررو نشی، برای اینکه همچین دوستی مثل من داری. واقعاً شانس زیادی داری و خدا خیلی دوستت داره.
ضمناً من و تو، آنقدر همدیگر را دوست داریم، که انگار تولد تو تولد من است...
زیرا من در تولد تو، جانی دوباره میگیرم.
پس تولدمان مبارک ای دوست!♡ (اصرار نکن جون تو راه نداره اینجا بگم کد و پستی و آدرس رو. خصوصی میگم کادومو پست کن واسهم فائزه تگ نشدی ولی حال کن جداً.)
امیدوارم آرزوهات خاطره شن برات( از اون بشنو و باور نکنها هستا، منظورم اینکه از دماغت بیاد انشاءالله به حول و قوهی الهی.)
خب چه بکنم بلد نیستم عین آدم رفتار کنم تا کارو بیشتر از این خراب نکردم برم رمانمو ویرایش کنم داش. تولدتم مبارک:)))))))