جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تبریک تولد کسی که " هنوز انیشای قبله"

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک توسط MHP با نام تولد کسی که \" هنوز انیشای قبله\" ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 912 بازدید, 33 پاسخ و 6 بار واکنش داشته است
نام دسته سالروز متولدین کاربران انجمن رمان بوک
نام موضوع تولد کسی که \" هنوز انیشای قبله\"
نویسنده موضوع MHP
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Hilda;

'elahe

سطح
5
 
[سرپرست علوم‌ و فناوری]
پرسنل مدیریت
سرپرست علوم و فناوری
مدیر تالار کپیست
گوینده انجمن
کپیست انجمن
Jul
3,027
13,657
مدال‌ها
9
تولدت مبارک بانو🤍🍯
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Enisha

آفرودیت؛

سطح
1
 
سرپرست بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
Oct
1,366
7,099
مدال‌ها
3
تولدت مبارک ثمین جانم امضای خدا پای همه آرزوهات
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Enisha

BALLERINA

سطح
6
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Dec
6,904
15,665
مدال‌ها
11
انیشتین مهربون تولدت مبارک:)♡
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Enisha

ویتامین

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
8,748
23,194
مدال‌ها
10
نیمه‌نیمه، نیمه‌نیمه!
خواستم ادامه‌ش رو با ریتم برم که خلّاقیتم به ته کشید.
نمی‌خوام پرحرفی کنم، می‌خوام خلاصه بگم.
ثمین من، محبوب سرزمین، خوش‌حالم که باهات آشنا شدم و ان‌قدر آدم بی‌شعوری هستی که من رو حرص میدی.
از بددهن بودنت که بگذریم «می‌دونم رو دست‌مون می‌مونی، پس مهسا رو بچسب.» امروز تولدته و باید ببین باید تبریک بگم.
تولدت رو، زادروزت رو، متولد شدنت رو، چشم به جهان گشودنت رو و خلاصه هر جوری که اومدی این‌جا رو تبریک میگم. 🫀🫂
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Enisha

DELVIN

سطح
6
 
ارشد بازنشسته
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Jun
13,759
32,198
مدال‌ها
10
داداشم، بازم تولدت مبارک:)
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Enisha

Kosarvalipour

سطح
1
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Feb
4,146
9,134
مدال‌ها
4
تولدت مبارک انیشای عزیزممم
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Enisha

VIXEN

سطح
6
 
"دخترِ آ. بهرنگی"
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
3,058
28,979
مدال‌ها
8
چرا به من نگفتید!؟ :|
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: Enisha
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Nov
2,476
37,997
مدال‌ها
5
مشاهده فایل‌پیوست 168928
کاری از خودم، ویتامین، هانی، کانی، شاهدخت!


پشت پنجره ایستاد و لباس مشکی‌اش را تکان محکمی داد، این روزها در قلعه هوا دائما تغییر می‌یافت. یک روز طوفانی و روز بعد کسل‌کننده، روزی هم همه در ازدحام. با این حال آن روز طوفانی به چشمش کوه پیکر می‌آمد، این نسخه از قلعه را دوست نداشت... هر بار نظاره‌گر اندوه یکی می‌شد، هر بار از همین طبقه یکی مانده به آخر می‌دید کسی به شکم جوانی لگد می‌زند، چمدانش را نیز روی تنش پرت می‌کند و تنها با واژه «گورت رو گم کن» قضیه را فیصله می‌دهد.
در یک صدم ثانیه حواسش به میزش کشیده شد، بولت ژرونالش نصف نیمه بود و وای! این نوشته «هاها» را به این بزرگی چه کسی وسط دفترش نشانده؟ در ذهن دوره کرد... آخرین بار چه کسی به اتاقش پا گذاشته بود؟ مهسا از این غلط‌ها نمی‌کند آن هم بی‌دلیل. نفسش را مدام بیرون می‌فرستاد و بازدمی محکم هدیه می‌کرد تا شاید کمی آرام شود.
دوباره به نزدیکی دریچه بازگشت و گوشی که در دستش ویبره می‌رفت را روشن کرد. سازمان کتی‌دات‌آی‌آر از مشاوره‌های بی‌نظیرش او را بی‌نصیب نگذاشته بود و حتی به عنوان هدیه چند عکس از ته آرنجش گرفته و به او تقدیم می‌کرد.
بی‌اختیار خندید و اسکرین گوشی را خاموش کرد. خواست کمی ریلکس کند و به منظره درختان سر به فلک کشیده در شب خیره شود که در بی‌هوا باز شد... می‌دانست هیچ‌ک.س جز مهسا حق ندارد مثل اجل معلق روی سرش ویران شود. ذهنش آن‌قدر شلوغ بود که سکوت را به هر چیزی ترجیح می‌داد. برای مهسا سخت بود خودش را کنترل کند، مخصوصا زمانی که ثمین شیطانی‌اش چون فرشته‌ای مظلوم یک گوشه نشسته باشد. زمانی که پرسید «چته» و تنها جواب «هیچی» را شنید می‌خواست همان «هیچی را از عرض به آستینش فرو کند ولی مگر دلش می‌آمد؟ نه! امشب دلش نمی‌آمد مثل همیشه تا کند، این آرام بودن‌ها کار همیشگی‌ست پس یکی بر سر ثمین کوبید و با چشم درشت شده به چهره سرخ مهسا خیره شد.
- مهسا تا پنج می‌شمارم از جلو چشمم محو شده باش!
او نیز سرش را به نشانه تائید تکان داد و لبخند پهنی به لب نشاند، شمارش به هشت رسید و تنها تفاوتش این بود لبخندش عریض‌تر می‌شود. لپ ثمینش را کشید و به دریچه سراسری اتاق نزدیک شد و فضای بیرونی قلعه را از نظر گذراند، چند نفر به دور آتشی نشسته بودند و آن‌طرف‌تر دو نفر با لباس کارگاه از پشت درخت به آن جمع خیره شده بودند.
مهسا: اولین روزی که اومدی قلعه رو یادته؟
آری... مدت‌ها در کنار مهسایی که اولین بار پا اتاقش گذاشته بود مانده بود، بعد از آن‌هم یکی از عزیزترین‌های قلعه شده بود! دلیل حال خوبشان و کسی که مهرش به دل همه افتاد.
مهسا به ساعتش نگاهی انداخت و به ساعت پنج خیره شد، اعضای این قلعه میل زیادی به شب نشینی داشتند. انگشت اشاره‌اش را به آسمان نشانه گرفت:
- ماه و خورشید کنار همن.
ثمین «مدیسا»یی زیر لب زمزمه کرد و مهسا خنده‌اش را خورد، اصلا نمی‌توانست فضای احساساتی را تحمل کند.
مهسا: از طرح جدید دفتر ژورنالت خوشت اومد؟
در ذهنش دوره کرد که به خاطر آن خر و گاوهایی که حواله به او کرده بود این «هاها»ی بزرگ روی دفترش جا خشک کرده... نفسش را بیرون فرستاد و قبل از آن‌که بخواهد به سویش حمله‌ور شود پا فرار گذاشت، از همان طبقه یکی مانده به آخر تا طبقه تشریفاتی را دوید که وارد بٌعدی تاریک از سالن شد. امشب چرا چنین تاریک بود؟ دوباره آن عناصر ماجراجویی در وجودش زنده می‌شد که با صدای جیغ و کف زدن‌ها سالن کاملا روشن شد و در همان اول به کیک آبی با طرح انیمه روی میز خیره شد، ویتامین و درسا، یلدا و چند نفری دیگر که مسئول تدارکات بودند را از نظر گذراند و به ثانیه نرسید که در آغوششان فرو رفت.
@Enisha




خب‌خب ثمین خانم!
با شما کاری ندارم ولی میخوام تشکر کنم از
اونی که
ان‌قدر حالت چهره‌ت رو قشنگ آفرید...
چیزی که
باعث شد عواطف و رفتارت چنین دلپسند باشه.
لحظه‌ای که
تو رو شناختم!

عادیه ذوق داشته باشم. به خاطر اینکه به محض دنیا اومدنم تو هم راهی زندگی شدی که کنار جاده پر پیچ و خمش تو یه مسافرخونه هم رو ببنیم
و در آخر
ممنون از تویی که
بودنت رو نصیبم می‌کنی خانومه!

«تولدت مبارک»
@Enisha




مشاهده فایل‌پیوست 168904

مشاهده فایل‌پیوست 168926

happytavalod-photokade-7.jpg
 
  • لاو
واکنش‌ها[ی پسندها]: Enisha
بالا پایین