تکست تکست | تلخ نویس

[BALLERINA]

بَد مـیگذَرَه اِیـرآدی نیـس تَقدیـرَمه.، 🕳️🚬

 

[BALLERINA]

یه جا نوشته بود: آدم گاهی آنقدر تنها می‌‌شود و با خودش حرف می‌‌زند؛ که تبدیل می‌‌شود به دو نفر ! من الان هفت/هشت نفرم ... ️

 

[elena_ar]

انگار همه زمین و زمان دست به دست هم دادن تا نتونم ببینمش :)

 

[elena_ar]

شب شدو و تنهایی باز قصد جان مارا کرد...

 

[elena_ar]

حیف که مانده پیش من،
خاطره‌ات بجای تو ...

 

[elena_ar]

یادته گفتی قلبتو بده بهم منم قلبمو میدم به تو ؟
منم قبول کردم !
یادت میاد چقدر باهم سر اینکه مواظب قلبامون باشیم بحث کردیم ؟
من مواظب قلبت بودم ولی تو ...
یه شب گفتی دیگه نمیخوام قلبم پیشت باشه پسش بده !
یادته منم قلبتو بهت برگردوندم ؟
خب تو چرا قلبمو برنگردوندی ؟!
چرا قلبمو پس ندادی بهم که الان تا صبح بیخوابی نکشم ؟
که همش تو فکر نباشم ، که منتظر پیامت نباشم ؟
که با هر اهنگی ، هر عکسی ، هر فیلمی یادت نیوفتم ؟

 

[elena_ar]

پشت هم شعر نوشتم که بخوانی، خواندی؟
بغض کردم که ببینی و بمانی، ماندی؟
به خدا شعر‌ترین شعرِ منی، می‌فهمی؟
هوس انگیز‌ترین حسِ منی، می‌فهمی؟

 

[elena_ar]

ازت متنفرم !
اما نمیدونم چی میشه که کارات یادم میره و باز مث دیوونه ها دلم واست تنگ میشه ...
که همش بوی عطرت و صدات تو سرم میپیچه ...
که همش تصویرت از جلو چشام رد میشه :)

 

[elena_ar]

من عاشق شبا بودم ...
ولی الان متنفرم از شب !
چون شب که میشه ...
یاد تو میاد سراغم !

 

[elena_ar]

دلم خون شد غریبانه
عذابم را ندیدی تو
قفس شد سهم من اما
چه خوب آسان پریدی تو ؟