جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

انشاء جثه‌کوچک،کار‌بزرگ

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط DEVL با نام جثه‌کوچک،کار‌بزرگ ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 141 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع جثه‌کوچک،کار‌بزرگ
نویسنده موضوع DEVL
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط DEVL
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,714
21,310
مدال‌ها
4
به‌نام خدا.


نام‌انشاء: جثه‌کوچک،کاربزرگ
 
موضوع نویسنده

DEVL

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Aug
2,714
21,310
مدال‌ها
4
یک روز گرم تابستانی بود.خورشید از فراز آسمان می تابید. شیری در زیر سایه درخت بزرگی نشسته بود و داشت به خواب می رفت.نزدیک آن درخت،سوراخی وجود داشت که یک موش در آن زندگی می کرد.وقتی که شیر بخواب رفت،موش از سوراخ بیرون آمد و او را در حال خواب دید.

ناآگاه از نقطه قوت شیر،فکری به سرش زد.فکر کرد که برای لذت بردن و شادی کردن،خوب است که شیر را با دویدن از روی بدنش،بیدار کند. بدبختانه توسط پنجه های قوی شیر قاپیده شد.موش در حال مرگ بود که ملتمسانه گفت:

"آقا لطفا مرا آزاد کن، روزی لطف تو را جبران خواهم کرد."

شیر از شنیدن این حرفها خوشش آمد و او را آزاد کرد،در حالی که لبخندی بر لب داشت و با خودش می اندیشید که چگونه یک موش کوچک می تواند به من کمک کند.

روزی شیر در یک خطر جدی قرار گرفت.شیر در دام یک شکارچی گیر افتاد و شروع به غرش کشیدن کرد.با شنیدن صدای نعره شیر،موش از سوراخش بیرون آمد.

موقع جبران لطف شیر فرارسیده بود. به سرعت طناب دام را با دندانهای تیزش پاره کرد و شیر را آزاد نمود.

بیاد داشته باشید بخشش و لطف،هیچ وقت بی پاداش نمی ماند.
 
بالا پایین