- Jul
- 666
- 6,611
- مدالها
- 2
یه روز کارمون میگیره
این و که علی گفت حمید یه وری شد کرد به زمین تُف
تُف به ته هرچی که میرسیم، هست یه در قفل
گفت مادرم ثابت کرده پدری شو
دیگه نوبت منه، اگه کم بزارم داره یکمی اوفت
آخه از وقتی که بابام رفت ماها درد میکشیدیم باما حرف میزد
و دیگه ناراحت نبودیم.
خانم مورفین، آرامبخش هیچ وقت نشون نداد مامان ضعف
علی که دید حمید داغونه پرسید با پولت چیکار میکنی خوشتیپ؟
گفت کارمون بگیره میرم یه جا که عشق قانونه جرم نیست
آسمونش از هوای آلوده پر نیست و دیگه نکنه صاحب خونه به مامانم توهین
زیر تیر چراغ برق، میشه با عشق اینجا رو اجاره کرد
جدول نظارهگر، سه تا جوان که به فکر تراول هستن
سامان گفت میسازه آدم و دوری و دوستی و عشق
قطع کرد گذاشت گوشی رو توی جیبش گفتن دختره رو میخوای؟
گفت داره مثل غرب و شرق که سوریه رو میخواد یه مظنون که با
ترس و لرز پیروزی رو میخواد فقیری که برگ طعمی که کوبیده رو میخواد
و لاشخوری که از خودش دفاع نداره
زبون طوطی رو خوای
بیتابم، ولی هنوز سرد نشدم سبز تر از پارک مون کی دیده؟
کارمون میگیره صبح ها کنار اون بیدار میشم خوابمون شیرینه
کسی حادثه مون و خواست بگو آسمون میشینه
زمین یه کرهی مریضه، آدم داره همه خندیدن
و علی گفت این و تاریخ بهم یاد داده جوک نمیگم
مزه میزدن و اون درد های دل و لقمه میکرد حرف هاش و قورت میداد
از اون سی*ن*ه سوخته ها که نمیشن
خلاصه بارش سنگین بود ولی تا نمیشد، آخ نمیگفت
تو کاخ کافه رو که میدید و آدم شاخ میدید میگفت هیش
همه ظاهر فریبن گفت وقت شادیه ساکت نشینین
دستش و انداخت روی شونه ی سامان و به حمید گفت
این جوری داماد و نبین کارمون بگیره حتما شامه رو زدیم
مگه نه سامان، یه سرم میایم پیش تو حمید
بیخیال اینکه یه روزی پولا رو بالا میکشه و میگه همه دو دریم
امشب دیگه چیز خاصی نیست باهامون فقط ماییم و جدول رویاهامون فقط ماییم و جدول رویاهامون.
این و که علی گفت حمید یه وری شد کرد به زمین تُف
تُف به ته هرچی که میرسیم، هست یه در قفل
گفت مادرم ثابت کرده پدری شو
دیگه نوبت منه، اگه کم بزارم داره یکمی اوفت
آخه از وقتی که بابام رفت ماها درد میکشیدیم باما حرف میزد
و دیگه ناراحت نبودیم.
خانم مورفین، آرامبخش هیچ وقت نشون نداد مامان ضعف
علی که دید حمید داغونه پرسید با پولت چیکار میکنی خوشتیپ؟
گفت کارمون بگیره میرم یه جا که عشق قانونه جرم نیست
آسمونش از هوای آلوده پر نیست و دیگه نکنه صاحب خونه به مامانم توهین
زیر تیر چراغ برق، میشه با عشق اینجا رو اجاره کرد
جدول نظارهگر، سه تا جوان که به فکر تراول هستن
سامان گفت میسازه آدم و دوری و دوستی و عشق
قطع کرد گذاشت گوشی رو توی جیبش گفتن دختره رو میخوای؟
گفت داره مثل غرب و شرق که سوریه رو میخواد یه مظنون که با
ترس و لرز پیروزی رو میخواد فقیری که برگ طعمی که کوبیده رو میخواد
و لاشخوری که از خودش دفاع نداره
زبون طوطی رو خوای
بیتابم، ولی هنوز سرد نشدم سبز تر از پارک مون کی دیده؟
کارمون میگیره صبح ها کنار اون بیدار میشم خوابمون شیرینه
کسی حادثه مون و خواست بگو آسمون میشینه
زمین یه کرهی مریضه، آدم داره همه خندیدن
و علی گفت این و تاریخ بهم یاد داده جوک نمیگم
مزه میزدن و اون درد های دل و لقمه میکرد حرف هاش و قورت میداد
از اون سی*ن*ه سوخته ها که نمیشن
خلاصه بارش سنگین بود ولی تا نمیشد، آخ نمیگفت
تو کاخ کافه رو که میدید و آدم شاخ میدید میگفت هیش
همه ظاهر فریبن گفت وقت شادیه ساکت نشینین
دستش و انداخت روی شونه ی سامان و به حمید گفت
این جوری داماد و نبین کارمون بگیره حتما شامه رو زدیم
مگه نه سامان، یه سرم میایم پیش تو حمید
بیخیال اینکه یه روزی پولا رو بالا میکشه و میگه همه دو دریم
امشب دیگه چیز خاصی نیست باهامون فقط ماییم و جدول رویاهامون فقط ماییم و جدول رویاهامون.