- Mar
- 4,358
- 20,976
- مدالها
- 9
جشن پتو
طنز
اثرعبدالرحیم سعیدی راد
***
«جشن پتو» مجموعهای از طنز تعدادی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است .
جنگ تحميلي ۸ ساله به كشورمان با همه خشونت ها و زمختي هايش مثل هر موقعيت ديگري داراى اتفاقات طنزي هم بود.
به اين صورت كه گاهي ناخواسته و اتفاقي جرياني پيش مي آمد كه موجب خنده مي شد؛ گاهي هم بر و بچه هاي شوخ براي بالا بردن روحيه نشاط رزمنده ها دست به خلق اتفاقات طنزآميزي مى زدند.
باهم بخش شیرینی از این خاطرات را مرور می کنیم:
"«قرار گذاشته بودیم هرشب یکی از بچههای چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم. یه روز گفتیم: ما چرا خودمون رو میزنیم؟ واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر. به همین خاطر یکی از بچهها رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج آقا اومد داخل. اول جاخوردیم. اما خوب دیگه کاریش نمیشد کرد. گفت: حاج آقا بچهها یه سوال دارن. گفت: بفرمایید و ....
یه مدت گذشت، داشتم از کنار یه چادر رد میشدم ...
طنز
اثرعبدالرحیم سعیدی راد
***
«جشن پتو» مجموعهای از طنز تعدادی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است .
جنگ تحميلي ۸ ساله به كشورمان با همه خشونت ها و زمختي هايش مثل هر موقعيت ديگري داراى اتفاقات طنزي هم بود.
به اين صورت كه گاهي ناخواسته و اتفاقي جرياني پيش مي آمد كه موجب خنده مي شد؛ گاهي هم بر و بچه هاي شوخ براي بالا بردن روحيه نشاط رزمنده ها دست به خلق اتفاقات طنزآميزي مى زدند.
باهم بخش شیرینی از این خاطرات را مرور می کنیم:
"«قرار گذاشته بودیم هرشب یکی از بچههای چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم. یه روز گفتیم: ما چرا خودمون رو میزنیم؟ واسه همین قرار شد یکی بره بیرون و اولین کسی رو که دید بکشونه توی چادر. به همین خاطر یکی از بچهها رفت بیرون و بعد از مدتی با یه حاج آقا اومد داخل. اول جاخوردیم. اما خوب دیگه کاریش نمیشد کرد. گفت: حاج آقا بچهها یه سوال دارن. گفت: بفرمایید و ....
یه مدت گذشت، داشتم از کنار یه چادر رد میشدم ...