جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب جلاد لاغر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط آریانا با نام جلاد لاغر ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 155 بازدید, 0 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع جلاد لاغر
نویسنده موضوع آریانا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آریانا
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,431
12,574
مدال‌ها
6
معرفی کتاب جلاد لاغر
«جلاد لاغر» داستانی از دارن شان، نویسنده انگلیسی رمان‌های فانتزی و ژانر وحشت برای نوجوانان است.

کتاب «جلاد لاغر» اولین‌بار در می ۲۰۱۰ به چاپ رسید. این کتاب که به گفته‌ی شان از داستان «هاکلبری فین» الهام گرفته شده بر خلاف فضای حماسی و اندکی ترسناکش، داستانی لطیف و انسان‌دوستانه با پیام عدالت‌خواهی دارد.

جبیل رام پسر لاغر رشن رام، جلاد شهر وادی است، او مادر ندارد و پدرش هم خیلی برایش وقت نمی‌گذارد. شهر وادی، شهری عجیب است که در آن، مردم را به هر جرم کوچک و بزرگی گردن می‌زنند و ساکنان شهر، جلاد را بالاترین مقام پس از پادشاه می‌دانند، برای همین جبیل دوست دارد پس از پدرش، جلاد شهر شود. پدر به خاطر لاغری و کوچکی او بهایی به درخواستش نمی‌دهد و در وصیتش برادران جبیل را لایق شغل خود معرفی می‌کند.

جبیل که عاشق دختر حاکم است از پادشاه درخواست می‌کند تا از پدرش بخواهد او را به توبیقات بفرستد، جایی که معمولا جنگجویان را می‌فرستند تا دلیری آنها را آزمایش کنند. در حالی که جنگجویان برنده، شانس این را دارند که از خدای سیبادان که ساکن توبیقات است چیزی بخواهند. حاکم قبول می‌کند و به جبیل می‌گوید باید با خودش برده‌ای تل‌سانی نام را ببرد و او را برای سیبادان قربانی کند.
سفر جبیل که پر از حوادث و وقایع شگفت‌انگیز و غیرمنتظره است آغاز می‌شود و او در این سفر به بینش و قدرتی می‌رسد که باعث تغییر مسیر زندگی‌اش می‌شود.

بریده‌هایی از کتاب

«ما نمی‌توانیم تعیین کنیم که کجا به دنیا بیاییم یا چطوری بزرگ بشویم. ولی اگر لازم باشد، می‌توانیم باورهای اطرافیانمان را نپذیریم. عزیزان ما و بزرگ‌ترهایمان همیشه نمی‌دانند که چه چیزی بهتر است. آدم باید به قلبش گوش بدهد و خودش نتیجه بگیرد که چه چیزی درست است و چه چیزی غلط.»

ولی کار کردن برای حاکم افتخار بزرگی محسوب می‌شد؛ مردم معتقد بودند که به خاطر خدماتشان به حاکم شهر، خدا در دنیای پس از مرگ جایگاه ویژه‌ای را ـ به انتخاب خودش ـ به آنها اختصاص می‌دهد.​

«فقط خدا از حقیقت مطلق خبر دارد. همیشه برای آدم‌ها چیزی هست که باید یاد بگیرند. ما کورمال کورمال به طرف شناختی می‌رویم که تکه‌ای از زمان را برایمان آشکار می‌کند. هیچ‌ک.س نباید ذهنش را روبه افکار نو ببندد.»​

من عقیده دیگران را مسخره نمی‌کنم. دنیا آن‌قدر بزرگ است که هزار تا عقیده دیگر را هم می‌تواند توی خودش جا بدهد. هر قومی حق دارد که اعتقادات خودش را داشته باشد.​

مادر دیبوتی به او یاد داده بود که آدم نباید هیچ‌وقت کسی را برنجاند که امکان داشته باشد روزی محتاج ترحمش بشود.​

IMG_20220509_105648.jpg
 
بالا پایین