جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

تاریخ ایران جنگ ايران و بيزانس

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته تاریخ ایران توسط اولدوز با نام جنگ ايران و بيزانس ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 360 بازدید, 26 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته تاریخ ایران
نام موضوع جنگ ايران و بيزانس
نویسنده موضوع اولدوز
تاریخ شروع
پاسخ‌ها 0
بازدیدها 0
اولین پسند نوشته 0
آخرین ارسال توسط اولدوز
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
در سوی دیگر جنگ شهربراز برای فتح مصر روانه شد.[۲۹] او پس از فتح اورشلیم و گذر از صحرای سینا به مصر قدم گذاشت و در سال ۶۱۶ میلادی اسکندریه را به تصرف درآورد. هم‌زمان با این فتوحات هپاتالیان طی دومین جنگ ایران و ترکان در ناحیه طخارستان به سختی از سپاه شرقی ساسانیان شکست خوردند. عرصه بر امپراتوری بیزانس تنگ شده بود. شاهرگ‌های اقتصادی و تجارتی شام در دست ایرانیان بودند، مصر که گندم امپراتوری را تأمین می‌کرد به تصرف ایرانیان درآمده بود. مستعمرات یهودی نشین اورشلیم که کمک کوروش بزرگ را فراموش نکرده بودند، از فتح ایرانیان بسیار خرسند بودند. همچنین مونوفیزیت‌های اسکندریه که از مرتد خواندنشان توسط کلیسای رسمی بیزانس طی شورای خلقیدون ناراحت بودند اشتیاقی به نیروهای بیزانسی نداشتند و نیروهای ایرانی را ترجیح می‌دادند
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
پس از فتح مصر، خسروپرویز نامه‌ای به این مضمون برای هراکلیوس فرستاد:

از خسرو، فرمانروا و ارباب عالم به برده پست و فرومایه‌اش هراکلیوس.
چرا تو هنوز حاضر به تسلیم حکومت خود نیستی و خود را پادشاه می‌نامی؟ آیا من یونانیان را نابود نکردم؟ شما می‌گویید که به خدای خود ایمان دارید. چرا خدایتان درافتادن قیصریه، اورشلیم و اسکندریه به دست من، کمکی به شما نکرد؟ و چرا من نباید کُنستانتینوپل را نابود کنم؟ اگر تسلیم شوید گناهتان را می‌بخشم، و شما را به همراه همسر و فرزندانتان به حضور می‌پذیرم و به شما زمین‌ها، تاکستان‌ها، و مزارع زیتون خواهم داد و با شما با احترام رفتار می‌کنم. خودتان را با امید واهی به آن عیسی‌مسیحی فریب ندهید که حتی توانایی نداشت تا خود را از چنگ یهودیانی که او را به صلیب کشیدند و کشتند حفظ کند. حتی اگر به عمق دریا هم پناه ببری، دستم را دراز خواهم کرد و تو را خواهم گرفت، چه بخواهی چه نخواهی. - خسرو دوم
نامه ذکرشده اما احتمالاً صحت تاریخی ندارد.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
در سال ۶۲۰ میلادی شاهین به کنستانتینوپل رسید ولی شکل هندسی خاص شهر به همراه دیوارهای چندلایه و قطور و بسیار بلند با خندق عمیق و پرآبی که شهر را احاطه می‌کرد، همین‌طور وجود منجنیق‌های آتشین بر روی برج‌ها، این شهر را به صورت دژی تسخیر ناپذیر درآورده بود.[۳۵] نیروهای شاهین کنستانتینوپل را در محاصره گرفته بودند، ولی کاری از پیش نمی‌بردند چرا که محاصره شهر به دلیل فقدان نیروی دریایی کارآمد کامل نبود. در حالی که رومیان با ایرانیان مشغول جنگ بودند، آوارها و اسلاوها به بالکان یورش بردند و چندین شهر بیزانس شامل سینگیدونوم، ویمیناسیوم، نیسوس و ساردیکا را تصرف کردند و سالونا را نابود کردند. ایزیدور سویل، قدیس اهل اسپانیا، حتی ادعا می‌کرد که اسلاوها «یونان» را از بیزانس گرفته‌اند.[۳۶] آوارها همچنین شروع به حمله به تراکیه کرده و در سال ۶۲۲ میلادی به دروازه‌های کنستانتینوپل رسیدند.[۳۶] با این حال، تلاش‌های بسیاری از آوارها و اسلاوها برای رسیدن به تسالونیکی، مهمترین شهر بیزانس در بالکان پس از کنستانتینوپل، بی‌ثمر بود و به بیزانس اجازه داد تا در قلمرو حیاتی خود به دفاع بپردازد.[۳۷] دیگر شهرهای کوچک در ساحل آدریاتیک مانند جادار، تراگوریوم، بوتوا، اسکودا و لیسوس نیز از هجوم آوارها در امان ماندند.[۳۷] این حمله اقوام شمال و شمال شرقی اروپا به بیزانس، فرصت مغتنمی به دست ایرانیان داد تا در حملات خود با تمام قوای روم مواجه نشوند؛ چرا که رومیها به دلیل نیاز به دفاع در برابر این حملات، نمی‌توانستند از تمام نیروهای خود در برابر ایرانی‌ها استفاده کنند. در طی محاصره کنستانتینوپل با ارتباطی که بین خسرو و خاقان آوارها برقرار شد، اتحادی علیه بیزانس بین دو سپاه شکل گرفت تا به‌صورت همزمان، نیروهای ایرانی از دریا و نیروهای آوار از سمت خشکی حملات هماهنگی را ترتیب دهند.[۵] شهر کنستانتینوپل مثلثی شکل بود به طوری که دو ضلع آن را دریا احاطه می‌کرد و یک ضلعش خشکی بود، قرار بر این بود که نیروهای آوار از قسمت خشکی به شهر یورش ببرند و نیروهای ایرانی از دریا.[۳۸] نیروهای آوار و اسلاو دارای سازماندهی منظمی نبودند، توان فائق آمدن بر دفاع قدرتمند کنستانتینوپل را نداشتند و از نیروی دریایی نیز بی‌بهره بودند. حمله‌های ایرانیان که برای شکست دفاع شهر انجام می‌شد نتیجه‌ای جز شکست نداشت و نیروها مجبور به عقب‌نشینی می‌شدند.[۳۹]آوارها هم از حمله به کنستانتینوپل نتیجه‌ای به دست نمی‌آوردند، زیرا ایرانیان قادر به کمک و یاری به آنان نبودند و خودشان نیز از فنون تسخیر شهر در حال دفاع بی‌بهره بودند.[۴۰] از علل دیگر ناکامی و عدم موفقیت آنان، فقدان نیروی دریایی منسجم بود که برای این لشکرکشی فوق‌العاده اهمیت و ضرورت داشت.[۴۱] اتحاد با آوارها در محاصره کنستانتینوپل ۴ سال باقی ماند و آخرین حمله در سال ۶۲۶میلادی انجام شد، که ناکام بود
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
پس از چند دهه جنگ بی‌نتیجه، امپراتور موریس جنگ با ایران را با کمک به بازپس‌گیری تاج و تخت توسط خسروپرویز به پایان رساند؛ در عوض، ساسانیان از مواضع واقع در شمال شرقی میان‌رودان، اکثر قسمت‌های ایرانی ارمنستان و ایبریا صرف نظر کردند. برای بیزانس مهم‌تر از این موارد، معافیت از پرداخت خراج به ساسانیان بود که در وضعیت اقتصادی بدی که داشتند از اهمیت بالایی برخوردار بود. موضوعی که باعث جنگ بین موریس و حکومت ساسانی شد این بود که ژوستین دوم از پرداخت خراج به ساسانیان که طبق معاهده ژوستینین یکم هر ساله پرداخت می‌شد، اجتناب کرد. امپراتور موریس سپس جبهه‌های جدیدی را در بالکان برای مبارزه با تهاجم اسلاوها و آوارها باز کرد.[۴۶][۴۷] جنگ‌های امپراتور تیبریوس دوم باقی ذخایر خزانه بیزانس را که از زمان ژوستین دوم باقی‌مانده بود مصرف کرد و بیزانس را درگیر بحرانهای اقتصادی نمود.[۴۸][۴۹][۵۰] موریس برای بازسازی ذخایر خزانه اقدامات شدید مالی و کاهش هزینه‌های ارتش را در پیش گرفت، که منجر به چهار شورش در آن شد.[۵۱] شورش نهایی در سال ۶۰۲ به دلیل اینکه موریس نیروهای ارتش را مجبور کرده بود زمستان را در بالکان به سر برند اتفاق افتاد.[۵۲][۵۳] در طی این شورش، نیروهای ارتش یک فرمانده ارشد تراسی به نام فوکاس را امپراتور خواندند و از وی حمایت کردند و طی کودتایی وارد کنستانتینوپل شدند.[۵۴][۵۵][۵۶] موریس تلاش کرد با مسلح کردن طرفداران سبزها و آبی‌ها (دو تیم مسابقات ارابه‌رانی هیپودروم کنستانتینوپل) از شهر دفاع کند، ولی ناکام ماند و از شهر گریخت. او سرانجام توسط سربازان فوکاس دستگیر و کشته شد.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
پس از قتل موریس، نارسس، فرماندار استان میان‌رودان، بر ضد فوکاس شورش کرد و ادسا، یکی از شهرهای بزرگ استان را تصرف کرد.[۶۱] فوکاس به یکی از فرماندهان ارتش به نام ژرمانوس دستور داد برای سرکوب شورش نارسس به ادسا برود. در سال ۶۰۵ با حرکت ژرمانوس به ادسا، نارسس از سپاه خسرو که به بهانهٔ خوانخواهی موریس وارد مرزهای بیزانس شده بود، کمک خواست و سپاه ساسانی در نزدیکی قلعه دارا که دارای ارزش استراتژیک بود، با ژرمانوس روبرو شد. ژرمانوس در این جنگ کشته و سپاه وی مضمحل شد.[۶۲][۶۳] در این هنگام فوکاس پیام مذاکرات صلح برای نارسس فرستاد و به این بهانه که می‌خواهد نارسس را واسطهٔ صلح با ساسانیان قرار دهد، وی را به کنستانتینوپل فراخواند،[۶۴] ولی نارسس با حاضر شدن در پایتخت، دستگیر و به دستور فوکاس زنده در آتش سوزانده شد.[۶۵] کشته شدن نارسس و نحوهٔ آن، در کنار عدم جلوگیری از حملهٔ ساسانیان، وجههٔ بدی از حکومت فوکاس ایجاد کرد و ارتش را از حمایت وی دلسرد کرد.[۳۶][۶۶] در سال ۶۰۹ شورش دیگری در شهر انطاکیه روی داد. در همان سال نیز پاتریارک انطاکیه به نام آناستازیوس دوم درگذشت. بسیاری از منابع این شورش و مرگ پاتریارک انطاکیه را به یهودیان شهر نسبت داده‌اند، که از هرج و مرج پیش آمده‌استفاده کرده و مسیحیان شهر را مورد سوءقصد قرار داده‌اند. با این حال جزئیات طرفین درگیر در این شورش مشخص نیست.[۶۷][۶۸] فوکاس برای سرکوب شورش مزبور در همان سال بونوس را به انطاکیه فرستاد و او با حضور در انطاکیه طرفداران سبزها، که یک تیم مسابقات سوارکاری بود، را مجازات کرد.[۶۹] هراکلیوس پدر (پدر هراکلیوس معروف)، نایب‌السلطنهٔ آفریقا، سپاهی به فرماندهی نیکتاس برای تصرف اسکندریه به مصر فرستاد،[۷۰] هم‌زمان با نیکتاس، بونوس نیز که در انطاکیه بود، برای دفاع از اسکندریه راهی مصر شد و خارج از آن با سپاه نیکتاس وارد جنگ شد، که با پیروزی نیکتاس و فتح اسکندریه توسط وی همراه بود.[۷۱] در جریان حملهٔ نیکتاس به اسکندریه، هراکلیوس پسر به همراه نیروهایش طی یک حملهٔ دریایی، بدون مقاومت چندانی وارد کنستانتینوپل شدند و پس از دستگیری فوکاس و اعدام وی، به عنوان امپراتور تاجگذاری کرد
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
همزمان با فتوحات ایرانیان، در روم هراکلیوس بر ضد فوکاس کودتایی ترتیب داد و پس از خلع و اعدام فوکاس خود را در سال ۶۱۰میلادی امپراتور خواند.[۷۳] هراکلیوس از نظامیان رومی بود و پدرش که هم‌نام او بود، نایب‌السلطنهٔ آفریقا به مرکزیت کارتاژ بود. هراکلیوس در سال ۶۱۰ م. طی کودتایی که پدرش با استفاده از نفوذ سیاسی خود ترتیب داده بود و از سوی اکثر صاحب‌منصبان و نظامیان رومی، حتی گارد محافظ فوکاس، پشتیبانی می‌شد به سلطنت رسید و تاجگذاری کرد.[۷۴]

در آن زمان بیزانس دچار ضعف اقتصادی حکومت و از دست دادن استان‌های مهم و استراتژیک از لحاظ نظامی و تجاری، حضور دشمن در خاک خود و شیوع طاعون شده بود و در شرایط بدی به سر می‌برد. همچنین ازدواج غیرمشروع هراکلیوس با خواهرزاده‌اش از وی چهرهٔ بدی به عنوان زانی با محارم ساخته بود. با این وجود وی از حمایت کلیسا بهره‌مند بود؛ به‌طوری‌که کلیسا تمامی طلا و نقرهٔ موجود در کنستانتینوپل را وقف جنگ با ایرانیان کرد و این جنگ را برای تمام مسیحیان پیرو کلیسای روم واجب اعلام کرد. به این ترتیب هزاران داوطلب که با پول کلیسا حمایت می‌شدند، برای دفاع در مقابل ایرانیان به قشون پیوستند.[۵] از این حمایت جنگی توسط کلیسا به زعم برخی از مورخین من‌جمله ویلیام صوری به عنوان اولین جنگ صلیبی یا مقدمه‌ای بر آن یاد شده‌است.[۷۵][۷۶][۷۷][۷۸] عده‌ای از مورخین نیز همانند والتر کیگی بر این نظرند که دفاع بیزانس در مقابل ایران را نمی‌توان یک جنگ صلیبی فرض کرد، چرا که کلیسا تنها یکی از عوامل این جنگ بود و عوامل زیادی عامل بروز آن محسوب می‌شوند
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
هراکلیوس تابستان سال ۶۲۲ میلادی را به آموزش داوطلبان جدید که به ارتش پیوسته بودند گذراند و در پاییز آن سال، زمانی‌که هنوز کنستانتینوپل در محاصره قوای ایرانی بود، از شهر خارج شد و به یالوا در بیتینی در شمال غربی آناتولی رفت و شمال کاپادوکیه را تصرف کرد.[۷۹] این کار دره فرات که محل ارتباط نیروهای ایرانی محاصره‌کننده کنستانتینوپل با پشت جبهه و مسیر تدارکاتی آن‌ها بود را تهدید می‌کرد و باعث شد تا شهربراز به منظور جلوگیری از قطع مسیر تدارکاتی از محاصره عقب‌نشینی کند و به گالاتیا برود.[۸۰] آنچه بعد از این اتفاق افتاد دقیقاً مشخص نیست، اما آنچه توسط مورخین مورد توافق است این است که در سال ۶۲۲ شهربراز در این عقب‌نشینی شکست سختی از هراکلیوس خورد و به شرق آناتولی عقب‌نشینی کرد.[۸۱] گفته می‌شود هراکلیوس از کمین سپاه شهربراز آگاه شد و به‌طور غافلگیرانه‌ای به آن حمله کرد که باعث شکست او شد.[۸۲] هراکلیوس سپاهش را برای گذراندن زمستان در پنتوس باقی گذاشت سپس به کنستانتینوپل بازگشت تا با تهدید آوارها مقابله کند
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
پس از رسیدن هراکلیوس به کنستانتینوپل، وی فرستاده‌ای به خاقان آوار فرستاد و به وی اعلام کرد در صورتی‌که آوارها به آن سوی رود دانوب بازگردند، بیزانس به آن‌ها پاداش پرداخت خواهد کرد.[۵] در مقابل این درخواست خاقان آوار، در تاریخ ۵ ژوئن ۶۲۳ درخواست ملاقات با هراکلیوس را کرد و هراکلیوس این ملاقات صلح را پذیرفت و با گارد محافظ خود به محل ملاقات در هراکلیه رفت.[۸۵] ولی خاقان آوار برای وی تله گذاشته بود تا هراکلیوس را دستگیر کرده و به گروگان بگیرد.[۸۶] در حمله‌ای که به هراکلیوس و همراهانش شد تمامی افراد گارد محافظ وی کشته شدند، ولی هراکلیوس موفق شد از میان نیروهای آوار فرار کند و به کنستانتینوپل بازگردد.[۸۷] در نهایت و پس از مدتی خاقان آوار با دریافت دویست هزار سولیدوس به عنوان غرامت، همراه با جان آتالاریخوس، فرزند نامشروع هراکلیوس، خواهر زاده‌اش استفن و پسر غیرقانونی بونس (از فرماندهان نیروهای حاضر در کنستانتینوپل) به عنوان گروگان، این درخواست را پذیرفت. بازگشت آوارها باعث شد تا هراکلیوس بتواند نیروهای خود را به‌طور کامل بر ایرانیان متمرکز کند
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
در تاریخ ۲۵ مارس ۶۲۴، هراکلیوس کنستانتینوپل را از مسیر قبلی دوباره ترک کرد تا به دل ایران‌شهر حمله کند. او بدون هر گونه تلاشی برای حفاظت از عقبه و ارتباطات خود با دریا و شهر به سمت ایران تاخت[۳۶] تا با پیشروی از طریق ارمنستان و آذربایجان به‌طور مستقیم به سرزمین‌های مرکزی ایران حمله کند.[۴] وی در امتداد رود ارس حرکت کرد، دوین، پایتخت ارمنستان و نخجوان را تصرف کرد و در گانزاکا، ارتش خسرو را که شامل اعراب وفادار به او بودند، درهم کوبید. هراکلیوس سپس آتشکده آذرگشنسب که آتشکده مهمی محسوب می‌شد را تخریب نمود.[۳۶] هراکلیوس تا گایشوان، محل اقامت خسرو در آتورپاتکان، پیشروی کرد و زمستان را در کنار دریاچه وان گذراند.[۹۰] در سال ۶۲۵میلادی هراکلیوس در جنگی بر شهربراز پیروز شد و شهر آمد (دیاربکر) را نیز به تصرف درآورد.[۹۱] شهربراز نیز به سمت جنوب حرکت کرد تا تجدید قوا کند. سال بعد، نیروهای گوک‌ترک شمالی شامل ۴۰ هزار مرد جنگی به سپاه هراکلیوس پیوستند.
 
موضوع نویسنده

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
پیش از شروع جنگ‌های ایران و روم در نیمه اول سده ۶۰۰ میلادی، دولت بیزانس با خزرها و خاقانات شمال قفقاز به نام گوک‌ترک‌ها که پشت کوه‌های قفقاز ساکن بودند، ارتباط برقرار کرده بود. این ارتباط بیشتر تجاری و شامل تجارت ابریشم از چین به بیزانس بود و در موارد کمی اتحاد نظامی را در بر می‌گرفت. در سال ۶۲۶ میلادی هم‌زمان با حملات هراکلیوس به ایران، خزرها جهت حمایت از بیزانس بطرف ایران حمله بردند. این حملات، که به سومین جنگ ایران و ترکان شهرت دارد، باعث گسترش جبهه‌های جنگ به نفع قوای روم شد. سپاه خزرها به فرماندهی تون جبغو خان، طی حملاتی مقاومت شهر دربند را در هم شکستند و پس از فتح آن به سوی جلگه‌های قفقاز سرازیر شدند
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین