متفرقه [ حرف‌های تلخ نویس ]

[اول شخص مفرد]

آدمها
غمهایشان را پُک می زنند
تا ریه هایشان زندگی را کم بیاورد؛
و شرعی ترین
خودکشی را تجربه کنند

 

[hananh_z]

او فقط آمده بود از دلِ ما رد بشود!

 

[R.mahmudi]

دلش لرزید، آنقدر که حس کرد زلزله ی هشت ریشتری آمده و کوچه پس کوچه های قلبش را ویران کرده است.
وقتی فهمید زلزله ی عشق است که معشوقش را با هلهله و شادی به خانه ی بخت فرستادند.

 

[DELARAM]

سیگار مثل آدمای مظلوم میمونه مردم ازش استفادشونو میکنن و وقتی اروم شدن سیگاری که فقط یکم دیگه تا نابود شدنش مونده رو به گوشه ای پرتاب میکنن بعضی موقع ها با پایی که به سمت چپ و راست تکون میدن تیر اخر رو میزنن.
من نقش همون سیگارو داشتم تو زندگیت...

 

[پایان]

بعد از چشمانت
نه دگر سیگار به کار می آید نه دگر گریه که دوای درد عاشقی فقط مرگ است و مرگ....!

 

[𝗧𝗪𝗗]

تماشا کن زمان چی‌کار می‌کنه.

 

[DLNZ]

منم می‌تونم بزنم تو ذوقت اما اگه دلت بشکنه چی؟

 

[DLNZ]

بزرگ‌ترین دروغ زندگیم خنده‌های همیشگی‌ام بود...!

 

[DLNZ]

چون می‌گذرد غمی نیست...
ولی تا بگذرد هم درد کمی نیست...!

 

[DLNZ]

کاش آدم‌ها‌‌‌‌‌‌ درد حرف‌هایی‌ که می‌زنن‌ رو‌ حس‌ کنن...!