جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

متفرقه [ حرف‌های تلخ نویس ]

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته متفرقه توسط اول شخص مفرد با نام [ حرف‌های تلخ نویس ] ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 3,891 بازدید, 195 پاسخ و 20 بار واکنش داشته است
نام دسته متفرقه
نام موضوع [ حرف‌های تلخ نویس ]
نویسنده موضوع اول شخص مفرد
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط سورن

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,125
مدال‌ها
2
شاید رفتم و تنها موندی
ولی تو نیامدی و دلم را شکوندی

_یهویی
 

سورن

سطح
0
 
مدیر تالار موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
2,031
13,339
مدال‌ها
2
آهای مردم شهر، از همتون متنفرم!
شماها باعث شدین یه بچه دیگه نتونه گریه کنه...
 

_nazanin_

سطح
1
 
ناظر تایید
ناظر تایید
شاعر انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jan
500
9,191
مدال‌ها
3
خنده‌هایش بوی بغض می‌داد ولی...
می‌خندید تا اشک‌هایش، پشت چشمانش بمانند.
شاید دگر، گریستن برای التهاب قلبش کافی نباشد!
نمی‌دانم!
شاید چیزی فراتر از اشک ریختن، نیاز است!
 

شاهدخت

سطح
10
 
.مدیر ارشد بخش کتاب.
پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
تدوینگر انجمن
نویسنده افتخاری انجمن
مدرس تیم روزنامه
عضو تیم تعیین سطح کتاب
Jun
12,744
37,988
مدال‌ها
25
حالش خوب بود
اما اگر کمی فکر میکرد، گریه‌اش میگرفت.
 

سورن

سطح
0
 
مدیر تالار موسیقی
پرسنل مدیریت
مدیر تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
ویراستار آزمایشی
گوینده آزمایشی
مترجم انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Jun
2,031
13,339
مدال‌ها
2
همه‌ی ما یه جایی از زندگیمون گیر کردیم و بخاطرش خودمون تنبیه کردیم، خودخوری کردیم، اشک ریختیم، حتما بعضیامون دست به خودکشی زدیم آیا ارزشش رو داشت؟
 
ناظر کتاب
ناظر کتاب
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Nov
172
1,760
مدال‌ها
2
ترجیح داد دیگر ناامید بماند. طاقت نداشت دوباره امید کوچکی بیاید، به آن دل ببندد، شاهد زوالش باشد و در خاکسپاری غمگین قلب خودش شرکت کند.
 

ام کا اچ p.r

سطح
5
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
شاعر انجمن
کاربر ممتاز
Jun
2,607
15,532
مدال‌ها
6
یه وقتایی هست آدم الکی دلش میگیره اشک تو چشماش جمع میشه و بدنش شروع به لرزیدن می‌کنه اون موقع نمی فهمه چرا اینطوری میشه ولی بعد که میشینه فک می‌کنه می‌فهمه بدنش در حال سم زداییه! سم حرف‌ها و نگاه های زهرآلود و کشنده‌ای که هر چقدر آدم تلاش کنه نسبت بهشون بی توجه باشه بازم یه روزی یه جایی خودشون رو نشون میدن و تو رو به هم میریزن!
 

Tahi

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Jun
141
1,854
مدال‌ها
2
بعضی وقتا فکر می‌کنم مشکل از زندگی نیست مشکل از ماست که خیال می‌کنیم همه باید شبیه هم زندگی کنیم... تو یه سن خاصی درس بخونیم سرکار بریم ازدواج کنیم و...

حالا می‌فهمم این همه دوییدن برای مقصد بی فایده بود اصل کاری مسیر بود که باید ازش لذت می‌بردیم یه جا خوندم که می‌گفت: امروز سخته و فردا سخت‌تر ولی پس فردا یه روز خوبه اما بیشتر مردم فردا عصر میمیرن
 
بالا پایین