مشاعره حرف "ج"

[ام کا اچ p.r]

جان می‌دهم از حسرت دیدار تو چون صبح
باشد که چو خورشید درخشان به درآیی

 

[BALLERINA]

جانست بوسه تو و مردم در انتظار
تا کی بود که با تو رسد کار من به جان

 

[ام کا اچ p.r]

جان و تنم ای دوست فدای تن و جانت
مویی نفروشم به همه ملک جهانت

 

[BALLERINA]

جانت به سخن پاک شود زانکه خردمند
از راه سخن بر شود از چاه به جوزا

 

[ام کا اچ p.r]

جنگ از طرف دوست دل آزار نباشد
یاری که تحمل نکند یار نباشد

 

[BALLERINA]

جمعی که تو در میان ایشانی
زآن جمع به در بود پریشانی

 

[Raaz67]

جهان سر به سر حکمت و عبرت است
چرا بهره ی ما همه غفلت است

 

[BALLERINA]

جور بر من می‌پسندد دلبری
زور با من می‌کند زورآوری

 

[Raaz67]

جهان را نیست کاری جز دو رنگی

گهی رو می نماید گاه زنگی

 

[BALLERINA]

جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان ک.س نشنیدیم که در کار بماند