متفرقه حرف دلت را بگو:)

[Tahi]

با نبخشیدن و بدی کردن به همونا آروم میگیره!
این دل چرکین و سیاه دیگه دلی نیست که دنبال آرامش باشه

دخترمممم... درکت می‌کنم چون همسن تو بودم وضعم همین بود طبیعیه

 

[Tahi]

صفرررر..شخصیتی که توی ذهن منه از بیست سالگیم یچیزیه که من الان یک درصد هم شبیهش نیستم و بهش نزدیک نیستم..
....
دل بستم به آهنی که اونم نمیتونم بدست بیارم.🤝🏻
برای چی بجنگم؟ آرزویی ندارم. هدفی ندارم..
فقط دارم کاری انجام میدم که بتونم پولی بدست بیارم که حسرت دوتا کتاب، لباس، کفش و خیلی چیزایی کوچیک تو دلم نمونه..

برای این حرفا خیلی زوده عزیزم هیچکس از فرداش خبر نداره که تو بخوای به خاطر روزهای نیومده از الان حرص بخوری

 

[Kiana']

دلم با بخشیدن آروم نمیگیره....

 

[Tahi]

فردا هم از امروز بدتره.. فرداهای دیگه هم از دیروز و امروز بدترن

اینو قبول دارم من میگم هر وقت بیست سالت شده سی ساله شدی چهل ساله شدی دغدغه‌های تازه تری داری

 

[Tahi]

چون پنج سال بخشیدم و گذشتم..
تهش دیدم نچ.. دارن بدتر میشن..
جوابشونو ندادم و حالا میدم..
جوابای بدترش هم بمونه برای بعدا

خانواده؟

 

[Tahi]

دغدغه تازه تر..
جای زخما هم میمونه..

نه اتفاقا اصلا یادت می‌ره دیروزت چی بوده چه برسه به چند سال پیش

 

[Tahi]

آره همونا به اصطلاح خانواده..
هربار بخشیدم و هربار بهم ثابت شد لیاقت یک درصد خوبی رو ندارن

نمی‌دونم چرا ما تو سن ۱۵ ۱۶ همه این حس به خانواده داریم 😂

 

[Tahi]

نمی‌دونم چرا ما تو سن ۱۵ ۱۶ همه این حس به خانواده داریم 😂

ببین من بحثی می‌کنم جوابشون نمیدم چون عقایدمون فرق داره سعی می‌کنم منطقی باهاشون حرف بزنم نشد هم کلا بیخیال میشم

 

[Tahi]

ببین من بحثی می‌کنم جوابشون نمیدم چون عقایدمون فرق داره سعی می‌کنم منطقی باهاشون حرف بزنم نشد هم کلا بیخیال میشم

وای من همسن تو بودم خیلی توپم پر بود ولم می‌کردی خودم و چند نفر باهم می‌کشتم😂 ببین الان آرومم چون دیگه شخصیتم پخته شده چون یاد گرفتم بپذیرم و رها کنم

 

[Tahi]

من مثل تو نیستم

از این پیاما شات بگیر چند سال دیگه اگه غیر این شد هر چی خواستی به من بگو