- Dec
- 3,025
- 5,436
- مدالها
- 3
من به خودم نمره دو هم نمیدهم، چه برسد به اینکه بخواهم به دیگری ۲۰ بدهم، نه ۲۰ برای بچههاست. حالا چند سالی است که به هیچ ک.س ۲۰ نمیدهم، هیچ ک.س. برای با هم بودن کمی مهربانی کافی است، کمی گذشت، کمی بخشش، کمی همدردی کافی است. بگذریم، حرف حرف میآورد! وقتی به پادگان رسیدیم، آقایی بود به نام «ب». او به صدها دلیل عصبانی بود، چون بیشتر کلماتی که از دهانش خارج میشد، با ناسزا و دشنام همراه بود. آنقدر که کفر همه را در آن زمان کوتاه درآورد. میتوانم به راحتی بگویم تعداد فحشهایی که آنجا در طی چند ساعت شنیدیم، از تمام فحشهایی که در طول زندگیمان شنیده بودیم، بیشتر شد. من که از همان آغاز تولد با این جور رفتارها مشکل داشتم، نزدیکش شدم و گفتم مراقب رفتار و دهانت باش، حتما کار دستت میدهد. ولی با مشتی بر سی*ن*هام مرا به صف هل داد. با چوب دستیاش از اینور صف به آنور میرفت و از قانون خودش صحبت میکرد که با همه قوانین فرق دارد و همه باید به آن توجه کنند. جثه کوچک، درجه پایین و چندین چیز دیگر او را با مشکلات عدیده مواجه کرده بود.