جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار حسین زحمتکش

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط mobina01 با نام حسین زحمتکش ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 1,264 بازدید, 25 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع حسین زحمتکش
نویسنده موضوع mobina01
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط mobina01
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
مجموعه اشعار حسین زحمتکش
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
در صدایت مستی بی حد و ممتد ریخته
در نگاهت الکل هشتاد در صد ریخته

گیسوانت فکر جنگی تازه در سر دارد و
چشمها طرح شبیخونی مجدد ریخته

شاعران از موی صاف و کمتر گفته اند
بسکه مضمون در دل موی مجعد ریخته

موی از صد دولت آزاد تو بانو سالهاست
فتنه ها در دامن قشر مقید ریخته

شیطنتهایت به شیطان هم سرایت کرده است
در نگاه تو خدا آنچه نباید... ریخته
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
مات چشمان توأم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست

این شکاف پشت پیراهن شهادت می‌دهد
هیچ ک.س در ماجرای عشق بی تقصیر نیست

از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی رفیق
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست

هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این آه بی تأثیر نیست

قلب من، با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدرها هم که می‌گویند گاهی دیر نیست
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
سودي ندارد گريه بر اين حال افسرده
كم آب در گلدان بريز، اين غنچه پژمرده

آن تختِ جمشيدم كه هر كس آمده از راه
يك گوشه از ويراني ام را با خودش برده

روزي شكوهي داشتم، اما نماند افسوس
از آن شكوهم جز ستونهايي ترك خورده

حالا تو هم زخمي بزن تا خنجري داري
حالا كه قدرت رو به دستان تو آوُرده

قلب مرا بشكن كه در عالم نخواهد ديد
لطف مرا، آن كس كه قلبم را نيازرده

ديگر برو اين تُنگ را در رود خالي كن
حالا كه ديگر مطمئني ماهي ات مرده
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
بدان قدر مرا، مانند من پیدا نخواهد شد
که هر ک.س با تو باشد غیر من، دیوانه خواهد شد

نه ترکم می کند عشقت، نه کاری می دهد دستم
جوان بیکار اگر باشد، وبال خانه خواهد شد

اگر امروز بغضم را، براند شانه های تو...
کسی غیر از تو فردا گریه ام را شانه خواهد شد

غرورم را شکستی راحت و هرگز نفهمیدی
که «برجی خسته» با پس لرزه ای ویرانه خواهد شد

نفهمیدی که وقتی عشق باشد، کرم خاکی هم
اگر پیله ببافد دور خود، پروانه خواهد شد

تو را من زنده خواهم داشت، زیرا عشق من روزی
برای نسلهای بعد ما افسانه خواهد شد...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
قدم بزن همه ی شهر را به پای خودت
و گریه کن وسط کافه ها برای خودت

تو خود علاج غم و درد بی علاج خودی
برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت

شبیه نوح اگر هیچکس به دین تو نیست
تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت

دوباره ی دست به زانوی خود بگیر و بایست
بزن اگر که زدی - تکیه بر عصای خودت

بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن
تویی که گم شده ای بین عکس های خودت...
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
غزل سرودم و گفتی که شاعران آری!
بگو بگو تو به من هر چه در دلت داری

بخاطر تو به سیگار لب زدم گفتی
بدم می آید از این شاعران سیگاری

چه صادقانه برایت غزل سرودم و تو
چه بی ملاحظه گفتی: چقدر بیکاری!

ولی دوباره برایت غزل سرودم من
ولی دوباره بر آن وزن های تکراری

مفاعلن...فعلاتن...مفاعلن... گریه
مفاعلن...فعلاتن...مفاعلن.. زاری
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
سفر سودی ندارد، من پرستویی گرفتارم
نه با تور و قفس، با تار گیسویی گرفتارم

کسی حرف مرا باور نخواهد کرد اگر روزی
بگویم شیرم و در چنگ آهویی گرفتارم …

سرِمویی کسی هرگز پریشانم نکرد اما
ببین حالا چه آسان با سر مویی گرفتارم

منم شاهی که ماتش کرده اند و خوب می دانم
قدم بردارم از این خانه هر سویی، گرفتارم

شبیه کشتی بی لنگری بازیچه ی موجم
چنان بدخوابم و هر شب به پهلویی گرفتارم

منی که خون بت های زیادی بر تبر دارم
ببین فرزند، حالا کرده چاقویی گرفتارم
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
تا لب سرخ تو دارد تب حوایی را
آدمی نیست که نشناخته رسوایی را

یوسف مصر دلش شور تو را خواهد زد
تو اگر کوک کنی ساز زلیخایی را

باید از هرچه دوات است سیامشق کند
میرعماد آن خط ابروی چلیپایی را

با چه حالی به تماشا بنشینم امشب
این به هم ریخته گیسوی تماشایی را

تو اگر لطف کنی چند غزل بنشینی
مفتخر می کنی امشب من و تنهایی را
 
موضوع نویسنده

mobina01

سطح
4
 
نویسنده ادبی انجمن
نویسنده ادبی انجمن
Mar
10,552
27,246
مدال‌ها
9
در ماجرای ما سری سامان نمی‌گیرد
بیدار شو! در دوزخی، باران نمی‌گیرد

عشق این دبیر پیر با یک قطره اشک ما
این امتحان سخت را آسان نمی‌گیرد

پیغمبری هستم که قوم کافر خود را
هرقدر نفرین می‌کند طوفان نمی‌گیرد

تنهایی‌ام با هیچ جمعی پر نخواهد شد!
تنها خودش جمع‌ست، دیگر "آن" نمی‌گیرد

پشت سر از عشق برگشته دعایی نیست
روی سر مرتد کسی قرآن نمی‌گیرد...

پا بر سرم بگذار و بالاتر برو ای دوست
بی مرگ برفی، چشمه‌ای جریان نمی‌گیرد

وقتی بنا بر زجر باشد عمر طولانی‌ست
با خوش‌خیالی عمر ما پایان نمی‌گیرد
 
بالا پایین