آموزشی حکمت و نقد

[شاهدخت]

10 - اوج نقد اجتماعی در نقد حقوقی متجلی می شود این که براساس جامعه به نقد حقوقی پرداخته شود این امر در جامعه شناسی حقوق انجام می شود یعنی براساس حقوق متضرع از جامعه و یا متجلی از جامعه نقد اجتماعی پرداخته می شود اینکه حقوق در حد حقوق خواهد ماند و یا ابزاری برای فشار اجتماعی توسط عده ای مقتدر در جهت منافع خواهد بود به سخن دیگر تبدیل به قانون برای حکومت مقتدرانه و اقتدارمابانه شود و چون حقوق می باشد پس مشروعیت دارد و توسط افراد بایستی مشروع قلمداد شده و اجرائی شود فرآیند قانون گذاری و لوازم اقتداری آن نیز مورد نقد واقع می شود.

 

[شاهدخت]

11 - با تحولات جوامع بشری و آمدن رسانه های جهانی و رشد آگاهی بشری و خود آگاهی فردی، جامعه به معنای نقش ها و گروه ها به کناری رفت و جای آن را مقوله فرهنگ گرفت و نقد فرهنگی محور اصلی واقع شد یعنی فقط تاریخ و زمان در نقد وارد نمی شود و (مثل نقد اجتماعی) بلکه نقد قضایی و مکانی و جغرافیایی نیز وارد می شود چرا که فرهنگ هم در زمان و تاریخ جاری است و هم در مکان جغرافیا، به همین دلیل نقد میان فرهنگی مطرح می شود که براساس عقل میان فرهنگی بنا می شود برای رسیدن به این منطق نقد به فلسفه میان فرهنگی کشانده می شود تا براساس آن منطق میان فرهنگی برای نقد و بررسی گذشته به سوی آینده، ترسیم می شود.

 

[شاهدخت]

12 - حکمت به عنوان یک مبنا و دانش کلان میان فرهنگی در آینده نقش بسیار زیادی بازی خواهد کرد و حکمتی به عنوان یک چارچوب که همگان فهم است می توان چارچوب کلان اجتماعی در فرهنگ بشری ایجاد کند(یا ایها الناس اناخلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا) شناخت میان فرهنگی که براساس فلسفه میان فرهنگی (حکمت) صورت خواهد گرفت که یک عقل میان فرهنگی (فطرت) در این میان نقش بسیار زیادی بازی خواهد کرد و منطق میان فرهنگی (علم کلام) نیز در آینده سبب گفتگوی فرهنگ ها و ادیان برای رسیدن به کلمه سواء خواهد شد که اقتدار عمومی جهانی را ترسیم می کند و اقتدار اقلیت به عنوان سوژه بر دیگران به عنوان ابژه نفی خواهد کرد.