جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

انشاء حیاط مدرسه

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته قفسه انشاء توسط تارا با نام حیاط مدرسه ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 174 بازدید, 1 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته قفسه انشاء
نام موضوع حیاط مدرسه
نویسنده موضوع تارا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط تارا
موضوع نویسنده

تارا

سطح
0
 
کابر ممتاز
کاربر ممتاز
Nov
950
910
مدال‌ها
1
موضوع انشا:حیاط مدرسه
 
موضوع نویسنده

تارا

سطح
0
 
کابر ممتاز
کاربر ممتاز
Nov
950
910
مدال‌ها
1
باز هم لحظه شیرین انتظار فرا می رسد . معلم ریاضی مان تکالیف فردا را به ما گفته و حالا همه بچه ها به اضافه خود معلم در انتظار شنیدن صدای زنگ تفریح هستیم . از درس نخوان ترین مان گرفته تا درس خوان ترین و حس و حال فرد گرسنه ای را داریم که در رستوران نشسته است و منتظر است غذایش را بیاورند . دینگ !
با هیاهوی زیادی از پله ها پایین می آییم و به سمت حیاط می دویم ، مثل زندانی های فراری .حالا که به حیاط رسیده ایم ، باید تصمیم بگیریم که چه کاری می خواهیم بکنیم . حیاط مدرسه آنقدر بزرگ است که دست ما را برای هرچیز ممکنی باز گذاشته است . حیاط مدرسه ما زمین فوتبال ، والیبال و بسکتبال دارد . در وصف بزرگی اش همین بس که در اوایل چندین بار گمشده ام.
فضای سبز حیاط خیلی برای ما مفید و حیاتی است . مخصوصا درخت های بزرگ جنگلی . پشت این درخت ها پاتوق جمعی از بچه هاست . پیش این درخت های بزرگ ، بهترین جا برای پخش پنهانی موسیقی و یا نشان دادن کلیپ های خنده‌دار است . بعضی وقت ها هم تماشای خلاصه فوتبال ها و بازی های خاطره انگیز در الویت کارهای ماست.
بوفه مدرسه ، یکی دیگر از محبوب ترین و پر تجمع ترین قسمت های حیاط مدرسه است . در جلوی بوفه ، حداقل پنج نفر را می توان دید که همدیگر راهل می دهند و در اندیشه سیرکردن شکم خود هستند . حیاط مدرسه بلافاصله پر می شود از قوطی های آبمیوه و رانی و آَشغال های دیگر که بابای مدرسه باید خم و راست شود و آن ها را از حیاط داغ مدرسه بر دارد.
زنگ کلاس به صدا در می آید . انگار بعضی ها نمی خواهند صدای آن را بشنوند ؛ همچنان به بازی شان ادامه می دهند . بالاخره خسته می شوند و راه کلاس را در پیش می گیرند ولی دیگر دیر شده . ناظم مدرسه با یک خط کش فلزی جلوی در ایستاده و آماده است تا خط کش خود را به رقص درآورد . بچه ها دو راه بیشتر ندارند ؛ یا باید به حیاط برگردند و یا باید خط کش بخورند و به کلاس بروند . دانش آموزی که تا همین چند دقیقه پیش دست از بازی در حیاط نمی کشید ، حالا جور خط کش را تحمل می کند و سر کلاس می رود . ما انسان ها چقدر سریع تغییر می کنیم .
 
بالا پایین