مجموعه اشعار حیدر یغما نیشابوری

[;FOROUGH]

قرعه‌ی دانش به نام خشتمالی می‌زنند
آفرين بر خاک شاعر پرور ايران من.

"حیدر یغما نیشابوری"

 

[;FOROUGH]

(پرده‌ی اسرار)

دستِ در پرده‌ی طو‌ّار تبهكاری چند
كاشت در مزرعه‌ی كشور ما خاری چند

اندر آنم كه بگیرم قلم و برگیرم
بی‌اجازت ز كسی پرده ز اسراری چند

 

[;FOROUGH]

سخن اندر دهنم خشک شود، چون نتوان
شرح این فاجعه‌ها داد به اشعاری چند

 

[;FOROUGH]

نخل‌هایی كه از او چشم ثمر داشته‌ایم
شده از بهر جوانان وطن ، داری چند

 

[;FOROUGH]

جای شمشیر سخن نیست درآنجا كه بوَد
تیغ آدم‌كشی اندر كف غد‌ّاری چند

 

[;FOROUGH]

دیگرم نیست به سر میل گلستان ، زیرا
كشور از خون شهیدان شده گلزاری چند

 

[;FOROUGH]

آن‌چنان دشمن ما خانه‌ی ما ویران كرد
كه مرم‍ّت نكند كوشش معماری چند

 

[;FOROUGH]

جرم ما چیست؟ خدا را، كه چنان جان دادیم
بی‌گنه در كف گرگان وطن‌خواری چند.

"حیدر یغما نیشابوری"

 

[;FOROUGH]

(ز جا خیز تا جهان خیزد)

اگر تمام جهانم به قصد جان خیزد
پی جدالم اگر چرخ بی امان خیزد

من و رسالت سنگین و استواری پای
پی شكستن پایم گر آسمان خیزد

 

[;FOROUGH]

ز عزم راسخ من ذر‌‌ّه‌ای نخواهد كاست
اگر كه نان شبم از زباله‌دان خیزد