BARAN_KH_Z
سطح
4
همیار سرپرست علوم و فناوری
پرسنل مدیریت
همیار علوم و فناوری
مدیر تالار پانسیون مطالعاتی
کاربر ممتاز
- Jan
- 5,882
- 10,952
- مدالها
- 5
پدرم عینهو افعی از گلوی فشردهاش صدای فشفشی بیرون میداد و با تمام توانش تقلا میکرد خود را رها کند. صورتش همچون تکه آتشی که لایهٔ نازکی خاکستر بر آن نشسته، گر گرفته بود. لنگه دمپاییاش پرت شده و دومی معلق منتظر افتادن بود. سربندهاش از دور گردنش سریده و روی زمین افتاده و لنگ راست پیژامهاش جر خورده بود