جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار خلیل سامانی موج

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط ~Fateme.h~ با نام خلیل سامانی موج ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 76 بازدید, 5 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع خلیل سامانی موج
نویسنده موضوع ~Fateme.h~
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط ~Fateme.h~
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
خلیل سامانی موج
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
(افتخار مادر)

طبیب زنده دلی ، در اتاق پیرزنی
گرفت نبض جوانش به وقت جان دادن

جوان جان به لب آهسته زیر لب می‌گفت:
خوش است جان به ره صلح جاودان دادن

طبیب از سر بستر به سوی مادر رفت
که مشکل است بدین نوجوان روان دادن

ز شرح واقعه پرسش نکرده بود هنوز
که مام رفت پی شرح داستان دادن

بگفت روز قیام این جوان میانه‌ی خلق
زبان گشود به منظور حق نشان دادن

زبان گشود که ای خلق بعد عمری رنج
رواست خاتمه بر عمر دشمنان دادن

ستم به ما رسد از جانب ستمکاران
خطاست نسبت آن را به آسمان دادن

به محو حامی آمریک و انگلیس به پای
از این خطاست گرفتن حق و به آن دادن
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
به محو حامی آمریک و انگلیس به پای
از این خطاست گرفتن حق و به آن دادن

عنان خود به کف جنگ‌بارگان ندهیم
خطاست در کف دیوانگان عنان دادن

شکسته باد پر و بال آن که می‌گوید:
به جغد و زاغ درست است آشیان دادن

تباه باد وجودی که در جهان حیات
به خلق عرضه کند توپ جای نان دادن

جوان من به ره ،صلح، امتحان می‌داد
که لازم است در این راه ، امتحان دادن

سخن تمام نکرده زدند با تیرش
که نیست شیوه‌ی خونخوارگان امان دادن

ز چشم خلق چنان برق خشم جستن کرد
که شرح آن نتوان با دو صد زبان دادن

شادروان خلیل سامانی (موج)
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
(نیلوفر دریایی)

به هجرانت دل من بگذرد، روزی گر از دریا
چنان سوزد که خیزد شعله های آذر از دریا

به بالینم تب غم آمد و سوزاند چندانم
که دل سبقت گرفت از آتش چشم تر از دریا

شب غم دیده و دل سرد و گرم آموختند آری
شد این را بالش از آتش، شد آن را بستر از دریا

مرا روشن شد ای مه کز چه دل بر غیر می‌بندی
که می‌بندی که بگشایی به چشم من در، از دریا

به شوق از سی*ن*ه‌، مرغ دل برآید گر تو باز آیی
که چون خورشید سر زد می‌دهد نیلوفر از دریا

غريق بحر عشقت را به ساحل گر شود مدفن
ز داغ او زند سر ، لاله های احمر از دریا

رفیقان غرقه گشتند و رهم تا من ز تنهایی
درین طوفان حبابی بر نمی‌آرد سر از دریا

محيط ار تیره شد از روزگارم نیست نومیدی
درین کشتی تحمل باشد از من لنگر از دریا
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
محيط ار تیره شد از روزگارم نیست نومیدی
درین کشتی تحمل باشد از من لنگر از دریا

به همت می‌توانی جان ز طوفان بلا بردن
که چون دارا شد این گوهر گذشت اسکندر از دریا

به دور ما نشد جام صفا از من تهی هرگز
تو گویی فیض جوید این صدف‌گون ساغر از دریا

ز طبع (موج) مضمون آنچنان خیزد که می‌خیزد
صفا از می، گل از گلشن، زر از کان، گوهر از دریا

شادروان خلیل سامانی (موج)
 
موضوع نویسنده

~Fateme.h~

سطح
5
 
مدیر آزمایشی تالار رمان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
شاعر انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Apr
9,427
10,296
مدال‌ها
6
(صهبای کهن)

گر اجل آید و جان از تن من دور کند
بهّ که رنجوری‌ام از بزم سخن دور کند

باغبان هنر، ای بلبل خوش نغمه! کجاست
تا ز گلزار ادب زاغ و زغن دور کند؟

بیشتر این قفس آید به نظر تنگ مرا
دست صیاد چو مرغی ز چمن دور کند

چون غمی شد به تو نزدیک ره میکده گیر
که غمِ نو ، ز تو صهبای کهن دور کند

روز پیکار که بیگانه به میهن تازد
آشنا نیست که خود را ز وطن دور کند

زندگی تیره چو گور است در آن مُلک که دزد
مردگان را ز تن از فقر کفن ، دور کند

روز آدینه من و انجمن صائب (موج)
که مرا خستگی هفته ز تن دور کند

شادروان خلیل سامانی (موج)
 
بالا پایین