جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

ترجمه شده خنده بر مشکلات

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته کمیک های ترجمه نشده توسط baran-83 با نام خنده بر مشکلات ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 50 بازدید, 4 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته کمیک های ترجمه نشده
نام موضوع خنده بر مشکلات
نویسنده موضوع baran-83
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط baran-83
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,526
1,060
مدال‌ها
2
”مرد جوانی که می‌خواست راه معنویت را طی کند به سراغ استاد رفت.
استاد خردمند گفت: «تا یک سال به هر کسی که به تو حمله کند پولی بده‏»
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,526
1,060
مدال‌ها
2
تا دوازده ماه هرکسی به جوان حمله می‌کرد جوان به او پولی می‌داد، آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعدی را بیاموزد.
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,526
1,060
مدال‌ها
2
استاد گفت: «به شهر برو و برایم غذا بخر»
همین که مرد رفت استاد خود را به لباس یک گدا درآورد و از راه میان بر کنار دروازه شهر رفت.
وقتی مرد جوان رسید، استاد شروع کرد به توهین کردن به او.
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,526
1,060
مدال‌ها
2
جوان به گدا گفت: «عالی است! یکسال مجبور بودم به هر ک.س که به من توهین می‌کرد پول بدهم، اما حالا می‌توانم مجانی فحش بشنوم، بدون آن‌که یک پشیزی خرج کنم»
 
موضوع نویسنده

baran-83

سطح
0
 
مدیر آزمایشی تالار کمیک
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Dec
1,526
1,060
مدال‌ها
2
استاد وقتی صحبت جوان را شنید چهره خود را نشان داده گفت: «برای گام بعدی آماده‌ای، چون یاد گرفتی به روی مشکلات بخندی»“
 
بالا پایین