مطالب طنز خنده خونه

[سَبزک؛]

بیاین یکمی بخندیم!

 

[سَبزک؛]

دختر همسایمون زنگ خونمونو زده،رفتم درو باز کردم
میگم درود بفرمایید، میگه: درود خونه اید؟!!!!
گفتم: نه منو که می بیني آخرین مدل پیغام گیر هستم
لطفا بعد از شینیدن صدای بوق پیغام خودتان را بگذارید

 

[سَبزک؛]

دیروز تو خیابون داشتم رد می‌شدم یه نفر رو دیدم نابینا بود عصا دستش بود میکوبید اینور اونور آسفالت

دلم سوخت اومدم از خیابون ردش کنم

دیدم سرش تو گوشی داره تو تلگرام میچرخه

گفتم داداش خوبی گفت اره چطور مگه!

گفتم می‌بینی

گفت اره چون حواسم به تلگرامه عصا دستم گرفتم نخورم زمین

یعنی یه وعضی شده هااا

دوستان زود برین بخرین داره عصا گرون میشه

 

[سَبزک؛]

تو جاده تصادف شده بود…
همه ی جمع شده بودن
منم واسه اينكه صحنه رو از نزديك ببينم
از اون ور داد زدم
گفتم: بريد كنار من پدرشم!!
وقتي رسيدم ديدم اوني كه تو خيابان افتاده يه الاغه!!
هيچي ديگه اون وسط مسطا چندتا خانم و آقا از شدت پاره گي به دليل خنده به درجه رفيع شهادت نائل شدن……
بعله….

 

[سَبزک؛]

به زودی مهریه در ایران:

.

.

آینه و شمعدون، یک کیلو گوشت چرخ کرده بدون چربی، ده شماره مرغ، به انضمام دو دست کله پاچه کامل، عندالمطالبه

 

[سَبزک؛]

دفاتر ازدواج بعلت کسادی اعلام کردند با هر ازدواج دائم یک ازدواج موقت هدیه بگیرید!
هیچکس تنها نیست حتی همسر اول

 

[سَبزک؛]

ﮔﻮﮔﻞ ﻋﺰﯾﺰ ﺑﺬﺍﺭﺣﺪﺍﻗﻞ 2 ﺗﺎ ﺣﺮﻑ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﺘﻤﻮ ﺗﺎﻳﭗ ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ
ﺣﺪﺱ ﺑﺰﻥ ﺁﺑﺮﻭ ﺣﯿﺜﯿﺘﻢ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮ همه ی خاندان..

 

[سَبزک؛]

ﯾﻪ دونه ﻣﻮﺯ ﺧﺮﯾﺪﻡ ؛ شد 11000 ﺗﻮﻣﻦ !

پوستشو کندم گذاشتم رو ترارو وزن کردم .

ﻭﺯﻥ ﭘﻮﺳﺘﺶ در 11000 ضرب کردم بعد ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﺮ ﻭﺯﻥ ﮐﻞ ﻣﻮﺯ کردم ؛

ﻗﯿﻤﺖ ﭘﻮﺳﺘﺶ شد 4500 تومن !

ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ؛ ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩﻡ

 

[سَبزک؛]

باران که می بارد

.

.

بعدش بند می آید...

چقدر این پست عاشقانه بود

چیه...؟|:

 

[سَبزک؛]

بچه خواهرم 8 سالشه 500 هزار تومن دادن به مربی استخرش تا بهش شنا یاد بده!

.

.

.

اونوقت من بچه بودم بابام منو هل داد تو استخر، گفت سعی کن زنده بمونی