جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

چالش خنده دارترین جوک که شنیده‌اید...

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته گفتگو متفرقه کتاب توسط ℳ𝒶𝓈ℴ𝓊𝓂ℯℎ با نام خنده دارترین جوک که شنیده‌اید... ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 843 بازدید, 23 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته گفتگو متفرقه کتاب
نام موضوع خنده دارترین جوک که شنیده‌اید...
نویسنده موضوع ℳ𝒶𝓈ℴ𝓊𝓂ℯℎ
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط YASNA.B

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,220
مدال‌ها
5

یارو ﻣﯿﺮﻩ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ
ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻬﺶ ﻛﺮﻓﺲ ﻣﯿﺪﻥ
ﺷﺎﻡ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﻫﻢ
ﺑﻬﺶ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺳﺒﺰﻯ ﻣﯿﺪﻥ
ﻣﯿﮕﻪﻧﺎﻫﺎﺭ ﭼﯿﺰﻯ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻜﻨﯿﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺮﻡ ﻣﯿﭽﺮﻡ 😂
 

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,220
مدال‌ها
5

بعضیا رو پله برقی یه جوری ژست میگیرن میان پایین...
انگار پروازشون همین الان مستقیم از نیویورک نشسته
گلابی بجمب بابا مترو رفت…! 😁😂
 
آخرین ویرایش:

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
553
3,548
مدال‌ها
4
یه روز یه نرده میخوره به نرده بر میگرده میبینه مرده😂🙄🩴
 

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,220
مدال‌ها
5
یه روز یه نرده میخوره به نرده بر میگرده میبینه مرده😂🙄🩴
دیدم تو چشماے بابام اشڪ جمع شدہ، بغلش ڪردمو با دستمال اشڪاشو پاڪ ڪردم...گفتم: فدات بشم، نبینم غمتو...

محڪم خوابوند تو گوشم، گفت: بیشعور قطرہ ریختہ بودم تو چشام، چرا پاڪ ڪردی😂
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
553
3,548
مدال‌ها
4
دیدم تو چشماے بابام اشڪ جمع شدہ، بغلش ڪردمو با دستمال اشڪاشو پاڪ ڪردم...گفتم: فدات بشم، نبینم غمتو...

محڪم خوابوند تو گوشم، گفت: بیشعور قطرہ ریختہ بودم تو چشام، چرا پاڪ ڪردی😂
به بابام گفتم من نمیخوام با دختر عموم ازدواج کنم بچمون میمونه میشه گفت تو با هر کی ازدواج کنی بچت میمونه
 

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,220
مدال‌ها
5
به بابام گفتم من نمیخوام با دختر عموم ازدواج کنم بچمون میمونه میشه گفت تو با هر کی ازدواج کنی بچت میمونه
الان مخ زدن خیلی راحت شده، دوتا آهنگ میفرستی سرِ حرف باز میشه ولی قدیما فقط یک ساعت باید جواب پس میدادی که شماره‌ی طرفو از کدوم شاسکولی گرفتی😂😂😂
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
553
3,548
مدال‌ها
4
میرن تو اسانسور عکس میگیرن زیرش می‌نويسن دبی
پشتت و نگاه کن زده البرز
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
553
3,548
مدال‌ها
4
الان مخ زدن خیلی راحت شده، دوتا آهنگ میفرستی سرِ حرف باز میشه ولی قدیما فقط یک ساعت باید جواب پس میدادی که شماره‌ی طرفو از کدوم شاسکولی گرفتی😂😂😂
جدیدا خیلی رو پروف فیک ها کار میکنن
قبلنا طرف عکس جنیفر لوپز میفرستاد تازه اصرار داشت خودشه
 

Dijor

سطح
2
 
کاربر رمان بوک
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Aug
1,332
4,220
مدال‌ها
5
میرم بیرون ساعتم دستم نیست، میرم میارمش گوشیو جامیذارم، گوشیو میارم پول نیاوردم، اونم میارم




با خیال راحت میشینم تو تاکسی میبینم دمپایی پامه😂🤣
 

زرطلا

سطح
2
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Mar
553
3,548
مدال‌ها
4
میرم بیرون ساعتم دستم نیست، میرم میارمش گوشیو جامیذارم، گوشیو میارم پول نیاوردم، اونم میارم




با خیال راحت میشینم تو تاکسی میبینم دمپایی پامه😂🤣
رفتم بیرون دیدم ساعتی که بابام خریده دستم نیست خودمو پرت کردم زمین لباسام رو جر دادم خودمو درب و داغون کردم رفتم خوبا به بابام گفتم ساعتم رو دزدیدن بابام اومد زد تو گوشم گفت ساعتت روی میزه😂
 
بالا پایین