مطالب طنز خنده در حد المپیک

[حسام]

ﺗﻮﯼ ﻫﻤﺎﯾﺶ همسرداری، ﺳﺨﻨﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎﯼ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺴﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ
ﺩﺭ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﺍﺷﻮﻥ ﺑﺎ SMS ﺑﮕﻦ " ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ " ﻭ ﺑﻌﺪ ﺟﻮﺍﺑﻬﺎﯼ
ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺭﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻦ ﺑﺨﻮﻧﻦ :

ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺑﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯿﺪ :
۱ . ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﯼ؟ !
۲ . ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻧﻤﯿﺸﻢ؟
۳ . ﺑﺎﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﮐﺠﺎ ﮐﻮﺑﻮﻧﺪﯼ؟
۴ . ﭼﻘﺪﺭ ﭘﻮﻝ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﯼ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﻧﺮﻭ
۵ . ﭼﯿﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﺍﯾﻨﺎ ﺩﻋﻮﺗﻦ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ؟
۶ . ﯾﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺮﻭ ﺳﺮ ﺍﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ
۷ . ﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯ ﭼﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺩﺍﺩﯼ؟
۸ . ﺷﻤﺎ؟

ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻼﮎ ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۸ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺎﺷﻖ خانمشه😂

 

[حسام]

دوستم رفت آزمایش گرفت
قند داشت اوره داشت کلسترول داشت
چربی داشت
بهش گفتم اگر یکم نخود و لوبیا هم داشته باشی



خودت یک سبد کالایی
🤣🤣🤣🤣😐

‌‌‌‌‌‌‌‌

 

[حسام]

من تو زندگــیم فقــط یه بار تــو قــرعــه کــشے بــرنــده شــدم🗳
.
.
.
.
.
.
.
اونــم ســال دوم دبســتان بود کــه معلمــمون میخواست از یــه نفــر درس بپرسه و قرعــه به اِســم من اُفــتاد 😓😐😂😂😂*

‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

[حسام]

دیروز داشتیم با بابام دور فلکه با موتور دور میزدیم

برگشتم گفتم: واااای بابا... چه بوی کبابی میاد❗️


بابامم غیرتیش گل کرد

فدای سرت
یه دور دیگه میچرخیم😂😐

‌‌‌‌

 

[حسام]

‏بابام سر سفره گفت یه لیوان آب خنک بریز برام









گفتم آب خنک بعد از غذا خطر سکته رو افزایش میده


گفت پس خودت بخور😅😂😐
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

[حسام]

پسر خالم ۴ سالشه ازش پرسیدم:

پوریا جون بنظر تو توی زندگی قیافه مهمتره یا پول یا عشق؟



برگشت گفت:

واسه تو که هیچکدومو نداری چه فرقی میکنه؟

الان دارم کتاب “مقابله با افسردگی حاد” اثر ماری کریستین رو میخونم
تحت درمانم برام دعا کنید 😐😂😂

 

[حسام]

ًﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﻦ ﺩﺳﺖ
ﻣﯿﺒﺮﻥ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﺶ ﯾﻪ شکلات ﻣﯿﺎﺭﻥ ﻣﯿﺪﻥ
ﺑﻬﺶ ﺷﺎﺩ ﻣﯿﺸﻪ











ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ دوست بابام ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭﻭ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﻪ
ﭘﻠﮑﺎﺷﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﻭﻧﺪ ﻣﺎ ﻣﺚ ﺳﮓ ﻣﯿﺘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ مرتیکه روانپریش,,😂😂😐

 

[حسام]

بچه بودم عمه م بدون اجازه منو برد



مشهد، تلفن اینا هم نبود که خبر بده برگشتم تهران دیدم مراسم هفتمم تموم شده.😐😂


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌