- Jun
- 137
- 330
- مدالها
- 2
(زمان حال، اداره فدرال، اتاق بازجویی )
(آلیس)
بازجو درحالی که کاغذها رو بررسی میکرد؛ با خودکار روی میز ضربه زد و به حرفهاش ادامه داد:
- طبق اطلاعاتی که دادی، همه به اون بیشتر اهمیت میدادن و بین شما تبعیض زیادی بوده. چرا نباید تو اینکار رو کرده باشی؟ حتی میتونه یک تهدید ساده یا هرچیز دیگهای بوده باشه!
با تعجب چشم هام رو دور اتاق چرخوندم و بهش خیره شدم و گفتم:
- چطور من میتونم الان مظنون اصلی شما بشم؟
بازجو ایستاد و درحالی که دور میز قدم میزد صحبت کرد.
- آلیس بیا سختش نکنیم، تو خودت بهترین کاراگاه قتلی هستی که اینجا میشناسیم. میدونی اوضاع الان چطوریه!
جفت دستهام رو بالا بردم و کلافه به میز کوبیدم.
- بله و همون دلیلی بود که گفتم این پرونده رو من باید حل کنم؛ نه اینجا توی بازداشتگاه شما باشم به جرم قتل آرینه!
(یک سال قبل)
(آرینه)
با خستگی زیاد وارد آپارتمان شدم. اینجا رو خریده بودم که لسآنجلس زندگی کنم. اما حتی یکبار هم نتونستم داخلش بیام و تجربهش کنم. درسته که خانواده من به تنهایی به اندازه کل آمریکا پولدار بودن؛ اما این خونه رو فقط با درآمد شخصی خودمون خریده بودیم. بماند که شغلم اون زمان هک و دور زدن امنیت بود.
یک مبل بزرگ به شکل ال در سمت راست به رنگ سفید و با پارچهای لوکس با کوسنهای نرم و شیک به رنگهای خاکستری و کرم تزئین شده.
دو صندلی راحتی مدرن به رنگ خاکستری روشن در سمت چپ با یک پاف خاکستری گرد و یک میز جانبی مشکی کوچیک در نزدیکی صندلیها.
یک میز قهوه مستطیل شکل و مدرن به رنگ مشکی در مرکز و روی میز قهوه، تزئینات مختلفی مثل گلدانهای شیشهای، مجسمههای فلزی و کتاب بود.
گلدانها و گلهای اطراف خانه و روی میز گل مورد علاقهام یعنی زیپسوفیلا بود.
کف با یک فرش بزرگ و مدرن به رنگهای خاکستری و سفید پوشیده شده بود که هماهنگی خوبی با تم خونه داشت.
در مرکز دیوار پشتی، یک شومینه مدرن و شیک با قاب سنگی مشکی که مشخص بود یکبار هم روشن نشده!
لوستر بزرگ و جذاب با طراحی مدرن و چراغهای متعدد در مرکز سقف اتاق که شبیه میوه گیلاس میمونه.
دیوارهای اطراف خونه با پنجرههای بزرگ و بلند پوشیده شده که نور طبیعی زیادی را وارد اتاق میکنند و دیدی زیبا از منظره بیرون فراهم میکنه.
یادمه وقتی که این خونه رو خریده بودیم چندین برابر پول اضافه ازم گرفتن، برای دکوراسیون خاصی که مد نظرم بود.
چند ساعت بعد از اینکه دوش گرفتم و وسایلم رو جابهجا کردم، با ظرف پنکیک و شکلات و توت فرنگی روی کاناپه جلوی تلویزیون نشستم. وارد برنامه نتفلیکس شدم، واقعاً انتخاب کردن فیلم سخته!
درحالی که مشغول پخش کردن فیلم بودم صدای نوتیفیکشن گوشیم اومد؛ مربوط به ایمیلهای شخصی بود و هر کَسی اون ایمیل رو نداشت، یعنی کی میتونه باشه؟
(آلیس)
بازجو درحالی که کاغذها رو بررسی میکرد؛ با خودکار روی میز ضربه زد و به حرفهاش ادامه داد:
- طبق اطلاعاتی که دادی، همه به اون بیشتر اهمیت میدادن و بین شما تبعیض زیادی بوده. چرا نباید تو اینکار رو کرده باشی؟ حتی میتونه یک تهدید ساده یا هرچیز دیگهای بوده باشه!
با تعجب چشم هام رو دور اتاق چرخوندم و بهش خیره شدم و گفتم:
- چطور من میتونم الان مظنون اصلی شما بشم؟
بازجو ایستاد و درحالی که دور میز قدم میزد صحبت کرد.
- آلیس بیا سختش نکنیم، تو خودت بهترین کاراگاه قتلی هستی که اینجا میشناسیم. میدونی اوضاع الان چطوریه!
جفت دستهام رو بالا بردم و کلافه به میز کوبیدم.
- بله و همون دلیلی بود که گفتم این پرونده رو من باید حل کنم؛ نه اینجا توی بازداشتگاه شما باشم به جرم قتل آرینه!
(یک سال قبل)
(آرینه)
با خستگی زیاد وارد آپارتمان شدم. اینجا رو خریده بودم که لسآنجلس زندگی کنم. اما حتی یکبار هم نتونستم داخلش بیام و تجربهش کنم. درسته که خانواده من به تنهایی به اندازه کل آمریکا پولدار بودن؛ اما این خونه رو فقط با درآمد شخصی خودمون خریده بودیم. بماند که شغلم اون زمان هک و دور زدن امنیت بود.
یک مبل بزرگ به شکل ال در سمت راست به رنگ سفید و با پارچهای لوکس با کوسنهای نرم و شیک به رنگهای خاکستری و کرم تزئین شده.
دو صندلی راحتی مدرن به رنگ خاکستری روشن در سمت چپ با یک پاف خاکستری گرد و یک میز جانبی مشکی کوچیک در نزدیکی صندلیها.
یک میز قهوه مستطیل شکل و مدرن به رنگ مشکی در مرکز و روی میز قهوه، تزئینات مختلفی مثل گلدانهای شیشهای، مجسمههای فلزی و کتاب بود.
گلدانها و گلهای اطراف خانه و روی میز گل مورد علاقهام یعنی زیپسوفیلا بود.
کف با یک فرش بزرگ و مدرن به رنگهای خاکستری و سفید پوشیده شده بود که هماهنگی خوبی با تم خونه داشت.
در مرکز دیوار پشتی، یک شومینه مدرن و شیک با قاب سنگی مشکی که مشخص بود یکبار هم روشن نشده!
لوستر بزرگ و جذاب با طراحی مدرن و چراغهای متعدد در مرکز سقف اتاق که شبیه میوه گیلاس میمونه.
دیوارهای اطراف خونه با پنجرههای بزرگ و بلند پوشیده شده که نور طبیعی زیادی را وارد اتاق میکنند و دیدی زیبا از منظره بیرون فراهم میکنه.
یادمه وقتی که این خونه رو خریده بودیم چندین برابر پول اضافه ازم گرفتن، برای دکوراسیون خاصی که مد نظرم بود.
چند ساعت بعد از اینکه دوش گرفتم و وسایلم رو جابهجا کردم، با ظرف پنکیک و شکلات و توت فرنگی روی کاناپه جلوی تلویزیون نشستم. وارد برنامه نتفلیکس شدم، واقعاً انتخاب کردن فیلم سخته!
درحالی که مشغول پخش کردن فیلم بودم صدای نوتیفیکشن گوشیم اومد؛ مربوط به ایمیلهای شخصی بود و هر کَسی اون ایمیل رو نداشت، یعنی کی میتونه باشه؟
آخرین ویرایش: