جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.

داستان کوتاه [داستان‌های عجیب و غریب] اثر «آلما کاربر انجمن رمان بوک»

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته داستان کوتاه توسط آلما با نام [داستان‌های عجیب و غریب] اثر «آلما کاربر انجمن رمان بوک» ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 415 بازدید, 2 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته داستان کوتاه
نام موضوع [داستان‌های عجیب و غریب] اثر «آلما کاربر انجمن رمان بوک»
نویسنده موضوع آلما
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط NIRI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

آلما

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Jul
1
1
مدال‌ها
1
نام داستان: داستان‌های عجیب و غریب آلما

نویسنده: نرگس علی اکبر زاده

ژانر : تخیلی، عاشقانه، ترسناک

عضو گپ نظارتS.O.W(1)

خلاصه : بیایید باور داشته باشیم که زندگی
پر از شگفتیست و از چیزی تعجب نکنیم و باور کنیم قدرت ذهن انسان آنقدر قوی هست که هر چیزی را بتواند به راحتی خلق کند.

***

* تنا خواهر ترسناک من *


امروز مادر تام پس از سالها در مورد خواهری که هرگز او را ندیده بود سخن گفت .
چون تام وقتی یک سال داشت خواهرش ازدواج کرده و به دهکده ای که هفت شبانه روز با دهکده آنها فاصله داشت مهاجرت کرده بود.
تام در تمام طول زندگیش که خدا به او داده بود ، هرروز از مادرش در مورد تنها خواهر خود که فقط اسمی از او می دانست سوال می کرد اما جوابی برای سوالهایش نمی گرفت .
که بالاخره مادرش تسلیم شده و چیزهایی از جمله نام دهکده ای که خواهرش تنا در آن زندگی میکرد به او گفت .
مادرش در حالی که از رفتن تام می ترسید و دل شوره ی بدی داشت به تام گفت:( هیچ وقت دلم نمیخواست فرزند دیگرم را نیز از دست بدهم اما چون خیلی اصرار میکنی پس دیگر حرفی با رفتنت ندارم اما یک نصیحت مادرانه برایت دارم هروقت حس کردی در دردسر افتادی فقط بفکر جان خودت باش چون چیزی مهم تر از جان یک انسان وجود ندارد)
سپس تام را بغل کرده و شروع به گریه کردن کرد.
تام خود نیز بخاطر سفر دلشوره داشت اما دیدن خواهرش را به هردلشوره ای ترجیح می داد. بوسه بر موهای مادرش که مثل برف سفید شده بود زد و او را به سمت کاسه آبی که از قبل جلوی پنجره چوبی قرار بود هدایت کرد و گفت :( مادر نمی دانم بعد از هفت شبانه روز چگونه هستم آیا میتوانم خواهرم را پیدا کنم یا نه اما از تو خواسته ای دارم میخواهم هرروز صبح بیایی و به این کاسه آب نگاهی بیندازی و هر وقت دیدی کاسه آب به رنگ خون در آمده است سگ هایم الی و ولی رو آزاد کرده و به راهی که من می روم بفرستی میدانم سگ های باهوشی دارم آنها می توانند مرا پیدا کرده واز دردسر نجاتم دهند)
سپس آماده شده و پس خداحافظی با مادرش با تنها اسبی که داشتند به راه افتاد. پس از هفت شبانه روزی که به سختی سپری کرده بود به دهکده ای که خواهرش تنا زندگی می کرد رسید. اما با دیدن خلوتی دهکده تعجب کرد انگار هیچکس در دهکده زندگی نمیکرد چون بیشتر شبیه قبرستان بود تا دهکده
حتی او می توانست به راحتی بوی مرگ را از دهکده احساس کند . به سمت خانه ای که درش باز بود راه افتاد و در نزدیکی خانه شروع کرد به صدا کردن اسم خواهرش تنا
پس از دقایقی دختر زیبایی از خانه بیرون آمده و او را در بغلش گرفت و با گفتن اسم تام او را مطمن کرد او خود تنا است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Aramesh.

Aramesh.

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Jan
2,244
3,555
مدال‌ها
5
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۷_۲۳۱۵۴۴(2).png



-به‌نام‌یزدان-

درود خدمت شما نویسنده عزیز و ارجمند.

🚫قوانین تاپیک داستان کوتاه🚫
⁉️داستان کوتاه چیست؟⁉️

قبل از ارسال پارت تاپیک آموزشی درست نویسی را با دقت مطالعه کنید.
درست نویسی- مطالعه این آموزشات اجباری است.

مدیران در صورتی که متوجه اشکالات شما در درست نویسی شوند برای شما ناظر تعیین می‌کنند.

شما می‌توانید با ارسال دو پارت ابتدایی اثر تاپیک نقد کاربران ایجاد کنید.
پس از ارسال پست اول، از کاربران بخواهید تا نظرات خود را در قالب نقد درباره هر جز از اثر بازگو کنند.
«درخواست نقد توسط کاربران»

پس از ارسال ۱۰ پارت از داستان کوتاه خود، درخواست جلد دهید.
«درخواست جلد»

چنان‌چه قصد دارید اثرتان را با تیزر تبلیغ کنید، درخواست تهیه کلیپ توسط تیم تدوین دهید.
«درخواست تیزر»

بعد از ارسال حداقل ۲۰ پارت از اثر خود درخواست نقد شورا دهید.
«درخواست نقد شورا»

پس از ۲۵ پارت درخواست تگ و تعیین سطح اثر خود دهید.
«درخواست تگ»

توجه داشته باشید برای اعلام پایان اثر خود باید داستان کوتاه شما ۳۰ پست را دارا باشد.
«اعلام پایان داستان کوتاه»


×تیم مدیریت بخش کتاب×
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

NIRI

سطح
7
 
خانمِ نیری.
ارشد بازنشسته
کاربر ویژه انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
6,003
26,579
مدال‌ها
12
«نویسنده تایپ این اثر را موکول کرده»
تاپیک تا اطلاع ثانوی بسته خواهد بود.

[..کادر مدیریت بخش کتاب..]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین