- Oct
- 2,129
- 14,817
- مدال‌ها
- 2
موضوع 'دلنوشته معشوقِ معشوق اثر تابان دخت' دلنوشته - دلنوشته معشوقِ معشوق اثر تابان دخت
درخواست تگ
درخواست تگ
درخواست تگ درخواست تگ دلنوشته | انجمن رمان‌بوک
- نویسنده موضوع STARLET
- تاریخ شروع
اطلاعات موضوع
- Apr
- 7,428
- 29,261
- مدال‌ها
- 15
دلنوشته - دلنوشته من نفرین‌شده اثر آیناز
نام دلنوشته: من نفرین‌شده دل‌نویس: آیناز ژانر: تراژدی/ترسناک/فانتزی ناظر: @Atosa rostami مقدمه: من در یک خانه‌ی سحرآمیز زندگی می‌کنم. یک کلبه‌ی چوبی و متروک در اعماق یک بیشه‌ی بکر. داخل این خانه مملو از پری‌ها و جادوگرها نیست. در واقع حتی یک انسان هم اینجا نیست. اینجا عروسک‌ها چشم‌های شیشه‌ای...
forum.romanbook.ir
درخواست تگ داشتم
باتشکر
- Apr
- 2,183
- 19,432
- مدال‌ها
- 5
درخواست تگ
نام اثر: میراث نوازش
به‌قلم: ترنج
forum.romanbook.ir
نام اثر: میراث نوازش
به‌قلم: ترنج
فایل شده - میراث نوازش اثر ترنج
~☆به‌نام خالق هستی☆~ نام دلنوشته: میراث نوازش دل‌نویس: ترنج ژانر: اجتماعی، تراژدی ناظر: @حدیث ۸۶ خلاصه: دستان لطیفت برای دست پینه بسته‌ام درمان است. هم درمان روح و هم درمان جان! لبخندت، شیرین‌ترین لبخند دنیاست، که قلب پیر من و لب‌های چاک خورده‌ام را به لبخند وا می‌دارد. کمکم می‌کنی تا بهتر...
forum.romanbook.ir
- Dec
- 3,986
- 24,782
- مدال‌ها
- 6
بعد از نقد درخواست بدید.با عرض سلام و خسته نباشیددلنوشته - دلنوشته من نفرین‌شده اثر آیناز
نام دلنوشته: من نفرین‌شده دل‌نویس: آیناز ژانر: تراژدی/ترسناک/فانتزی ناظر: @Atosa rostami مقدمه: من در یک خانه‌ی سحرآمیز زندگی می‌کنم. یک کلبه‌ی چوبی و متروک در اعماق یک بیشه‌ی بکر. داخل این خانه مملو از پری‌ها و جادوگرها نیست. در واقع حتی یک انسان هم اینجا نیست. اینجا عروسک‌ها چشم‌های شیشه‌ای...
درخواست تگ داشتم
باتشکر
ز
زمرد
مهمان
در خواست تگ
موضوع 'دلنوشته‌ی بی صدا می‌گریم اثر سانی'
موضوع 'دلنوشته‌ی بی صدا می‌گریم اثر سانی' دلنوشته - دلنوشته‌ی بی صدا می‌گریم اثر سانی
موضوع 'دلنوشته‌ی بی صدا می‌گریم اثر سانی'
موضوع 'دلنوشته‌ی بی صدا می‌گریم اثر سانی' دلنوشته - دلنوشته‌ی بی صدا می‌گریم اثر سانی
- Aug
- 7,869
- 26,764
- مدال‌ها
- 8
خیلی وقت که درخواست دادم لطفا رسیدگی کنین ممنوندرخواست تگ
فایل شده - دلنوشته‌ی ساده نیست اثر ASHVAN
نام دلنوشته: ساده نیست نام نویسنده: ASHVAN ژانر: درام ناظر: @حدیث ۸۶ خلاصه: مثلِ یک کوه پر درد و دلم سرشار از آتیش بود. نمی‌دانم در این قصه چه چیزی قسمتم می‌بود. همه روزهای عمرم را با این تنهایی سر کردم... . هزاران‌بار زمین خوردم، ولی باز زندگی کردم!
- Dec
- 3,986
- 24,782
- مدال‌ها
- 6
رسیدگی و نتیجه اعلام شده
