KahKeshan(:
سطح
4
سرپرست عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست عمومی
مدیر تالار اخبار
مدیر آزمایشی
ناظر آزمایشی
ناظر تایید
- Sep
- 920
- 10,689
- مدالها
- 6
در میانهی آتش ایستادهام، جایی که هر شعله چون تیغی بر جانم فرود میآید. خون از زخمهایم جاری است، اما نمیدانم این زخمها از تیغ زمان است یا از دستی که خودم بر روحم کشیدهام. اشکهایم میریزند، اما آتش آنقدر بیرحم است که حتی اشکها را هم میسوزاند.
در این لحظه، جنون با من سخن میگوید، با صدایی که از جنس سکوت است. میپرسد:
- چرا هنوز ایستادهای؟
اما من جوابی ندارم. شاید برای اینکه سقوط در میان این شعلهها، تنها راه برای زنده ماندن است. هر زبانه، خاطرهای را خاکستر میکند، و هر تپش قلبم، مرثیهای است برای رویاهایی که در این آتش میسوزند. اما در دل این ویرانی، هنوز امیدی کمرنگ دارم: شاید، از میان خاکسترها، چیزی نو سر برآورد. شاید...
در این لحظه، جنون با من سخن میگوید، با صدایی که از جنس سکوت است. میپرسد:
- چرا هنوز ایستادهای؟
اما من جوابی ندارم. شاید برای اینکه سقوط در میان این شعلهها، تنها راه برای زنده ماندن است. هر زبانه، خاطرهای را خاکستر میکند، و هر تپش قلبم، مرثیهای است برای رویاهایی که در این آتش میسوزند. اما در دل این ویرانی، هنوز امیدی کمرنگ دارم: شاید، از میان خاکسترها، چیزی نو سر برآورد. شاید...
آخرین ویرایش توسط مدیر: