جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد ادبی دلنوشته بهر کبوتر خسته | اثر زری کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط ASAL. با نام دلنوشته بهر کبوتر خسته | اثر زری کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 147 بازدید, 3 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع دلنوشته بهر کبوتر خسته | اثر زری کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع ASAL.
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط لِئا.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

ASAL.

سطح
1
 
[سرپرست ادبیات]
پرسنل مدیریت
سرپرست ادبیات
شاعر آزمایشی
کپیست انجمن
عضو تیم تعیین سطح ادبیات
Feb
3,170
13,006
مدال‌ها
4

بسمه تعالی
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!


@itszari.
منتقد: @لِئا :)
مدیر تالار ادبیات: @افران✿ @شاهدخت
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: itszari.

لِئا.

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
273
3,901
مدال‌ها
2
به نام آنکه تن را نور جان داد.
نقد دلنوشته: بهر کبوتر خسته
دلنویس: @itszari.

《عنوان》

عنوان یک دلنوشته‌ باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوان‌های طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند.
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی که تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
عنوان متشکل از سه کلمه می‌باشد. این عنوان به‌خاطر داشتن کلمه‌ی خسته تا حدی باعث می‌شود که خواننده به ژانر تراژدی پی ببرد. عنوان در دسته‌ی عناوین طولانی قرار می‌گیرد و نویسنده باید تمام تلاش خود را بکند تا از عنوان طولانی خودداری کند. اما نکته‌ی مهم در عناوین مهم طبق مطالب گفته شده این است که از کلمات و ترکیبات جذابی استفاده شود تا حتی اگر دارای کلیشه بود، به‌خاطر جذابیت، عنوان مشکلی نداشته باشد. کلمه‌ی [بهر] از کلیشه‌ی کمی برخوردار است. کلمه‌ی [کبوتر] اگرچه کلمه‌ای ساده است اما ترکیب آن با بهر و خسته، از سادگی آن کاسته است. کلمه‌‌ی [خسته] دارای کلیشه می‌باشد اما ترکیب آن با کبوتر و استفاده از آرایه‌ی تشخیص در عنوان، درست است باعث جذابیت آن شده‌است اما کبوتر و خسته به دلیل کلیشه داشتن و کنار هم قرار گرفتن، کلیشه‌ی عنوان را بیشتر کرده‌اند.
عنوان می‌تواند ماندگاری خود را اگر‌چه طولانی است، در ذهن خواننده داشته باشد.
عنوان یک دلنوشته‌ باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد.
این عنوان به خواننده موضوع تراژدی آن را می‌رساند و خواننده می‌تواند حدس بزند که درد و دل‌هایی را دلنویس بیان می‌کند که غمگین است. در نتیجه عنوان با ژانر و موضوع مرتبط است.
کلمات انتخاب شده در عنوان نباید تکراری و کلیشه باشند و نویسنده می‌بایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند.
گرچه کلمه‌ی خسته و همچنین کمی کبوتر دارای کلیشه می‌باشد و کلمه‌ی جدید و میتونه زیادی دیده نمی‌شود اما ترکیب این کلمات گیرایی را می‌تواند برای مخاطب داشته باشد.
عنوان باید جامعیت دلنوشته را در بر بگیرد و با تمامی پارت‌ها ارتباط داشته باشد.
عنوان همان‌طور که بیان شد می‌تواند بیان موضوع دلنوشته باشد و خواننده از آن مطلع شود. همان‌طور که عنوان این منظور را می‌رساند که در کبوتری خسته که آن را دلنویس به خود تشبیه کرده و کلمه‌‌ی بهر ، هول و حوش این کبوتر خسته می‌چرخد را نشان می‌دهد.
از لحاظ بار ادبی با محتوای کلی دلنوشته هم ارتباط چندانی دارند.
این مورد را هم اضافه می‌کنم که معنی عنوان درد و دل‌هایی است که قرار است بیان شود. در پارت‌های اولیه دلنویس از خود عنوان استفاده کرده اما در ادامه شروع به صحبت‌هایی دارد که هرچند مرتبط به عنوان در ظاهر نیست اما با معنی آن ارتباط کامل دارد. معنی عنوان دل خسته‌ای است که دلنویس آن‌ را نشان می‌دهد.

《ژانر》

ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر می‌گیرد.
ژانرهای یک دلنوشته‌ با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارت‌ها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانر‌ها قرار دهیم.
این دلنوشته تک ژانر است و آن هم تراژدی می‌باشد. ژانر با عنوان و خلاصه و دلنوشته مرتبط می‌باشد و رنگ و بوی تراژدی در طول دل‌نوشته دیده می‌شود. نکته‌ای که در تک ژانر مهم است این است که وقتی نویسنده یک ژانر را انتخاب می‌کند، باید حتما همه‌ی پارت‌ها این ژانر را نشان داده و نشان دادن یک ژانر دیگر در بیشتر پارت‌ها نباید دیده‌شود که اگر باشد باید در لیست ژانرها نوشته شود. نویسنده این مورد را رعایت کرده است‌
اگر دلنوشته بیش از یک ژانر داشته باشد باید ترتیب آن بر اساس اثر به درستی انتخاب شود.

《مقدمه》

مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیده‌ای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونه‌ای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بربگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
مقدمه به این شرح می‌باشد:
همانند پرنده‌ای خسته
با بال‌های خونین و شکسته
دست تنهایی‌ام را
به سمت هیچ‌ احد و ناسی دراز نخواهم کرد
نمی‌خواهم حتی یک لحظه با مردم این‌ جماعت
که قلب‌ها را زیر پاهایشان له می‌کنند
و بویی از رفاقت و عشق نبرده‌اند
و فقط نامردی را برد برنده خود می‌دانند
دست هم‌دلی دهم و با آن‌ها هم‌کلام شوم
آری، من و تنهایی‌ام، یک لشکر هستیم!
مقدمه با ژانر ارتباط دارد و موضوعی غمگین را نشان می‌دهد. همچنین عنوان که به معنای خستگی دل است، با مقدمه که درباره‌ی همین موضوع صحبت می‌کند مرتبط می‌باشد.
مقدمه باید جامع و کامل باشد به بیانی دیگر اول و پایان حرف‌های گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
خود متن مقدمه را به سه قسمت( مقدمه + بدنه + نتیجه )
تقسیم بندی می‌کنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده می‌بایست مقدمه‌ای از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمه‌ای از احساسات اتلاف شده بیان کند همچنین در قسمت مقدمه هرچه که بیان شده دلایل آن و اینکه چه احساساتی را در بر می‌گیرد می‌بایست در قسمت بدنه شرح داده شود؛
مقدمه:
همانند پرنده‌ای خسته
با بال‌های خونین و شکسته
دست تنهایی‌ام را
به سمت هیچ‌ احد و ناسی دراز نخواهم کرد.
در مقدمه ما آرایه‌ی ادبی و لحن احساسی را دریافت می‌کنیم. تشبیهی که نویسنده در این‌جا نوشته است جالب می‌باشد. از این‌جا متوجه می‌شویم که نویسنده حرف از ضربه‌ای که خورده است می‌زند‌. این‌که دلش شکسته و برای همین مورد که توسط دیگران انجام شده، برای رفع این درد به سمت آدم‌ها نخواهد رفت. و این وضعیت خود را به پرنده‌ای تشبیه کرده که بالش شکسته و نمی‌تواند کاری کند و ترس از آدم‌ها هم‌ دارد.
بدنه:
نمی‌خواهم حتی یک لحظه با مردم این‌ جماعت
که قلب‌ها را زیر پاهایشان له می‌کنند
و بویی از رفاقت و عشق نبرده‌اند
و فقط نامردی را برد برنده خود می‌دانند
دست هم‌دلی دهم و با آن‌ها هم‌کلام شوم.
در بدنه دلنویس به شرح مقدمه پرداخته و علت آن صحبت‌ها را گفته است. این‌که دست خود را به سمت دیگران دراز نمی‌کند برای این است که قلبی را له می‌کنند و... . گرچه در این‌جا جمله طولانی است و نویسنده بهتر بود جملات را کوتاه‌تر کند تا خواننده مطلب اول را فراموش نکند و نتواند آن را با آخر پیوند بزند؛ اما به‌خاطر ارتباط جملات با یک‌دیگر و شبیه بودن آن‌ها، خواننده می‌تواند این موضوع را درک کند و مفهوم آن را متوجه شود.
در قسمت اخر که به عنوان نتیجه‌گیری تلقی می‌شود نویسنده می‌بایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگی‌اش را بیان کند.
نتیجه:
آری، من و تنهایی‌ام، یک لشکر هستیم!
در این‌جا نویسنده، نتیجه‌ی احساس خود که دوری از مردم است را می‌گوید و آن هم‌ تنهایی خود است. همچنین حال و روز خود را که تنهایی و خو گرفتن با آن است را بیان کرده است.
مقدمه در قدم اول باید با عنوان و ژانر تطابق داشته باشد که در این‌جا ارتباط دیده می‌شود.
نکته‌ای که باید در این‌جا اشاره کرد این است نویسنده نتیجه‌ی کمی را نوشته است. مقدمه و بدنه، چند خط هستند و به یک نتیجه‌ی کوتاه رسیدن، اشتباه است و نویسنده این مورد را ویرایش کند و نتیجه‌ی بیشتری بنویسد.
اندازه مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود.
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط می‌باشد.
اندازه‌ی مقدمه حدود ۷ الی ۸ خط می‌باشد که اندازه‌ی مطلوب می‌باشد.
تاکید بر مقدمه‌ی یک دلنوشته بسیار مهم است زیرا مقدمه باعث می‌شود ارتباط گرفتن خواننده با دلنوشته بیشترشود.

《انسجام》

بین پارت‌های یک دلنوشته ادبی می‌بایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد

انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارت‌ها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر می‌تواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
لحن پارت ادبی و بدون پرش بود. نویسنده احساسات خود را در طول پارت نشان می‌داد و خواننده می‌تواند حس و حال دلنویس را حس کند و بداند از چه حرف میزند.
از آن‌جایی که دلنوشته یک اگر ادبی می‌باشد، نویسنده باید تا جای ممکن از کلمات غیر ادبی خودداری کند یا اگر لحن به طور کل ادبی است، در جاهای کم دیگر نباید از کلمات غیر ادبی استفاده شود. مثل استفاده از کلمه [هه] در این جمله:
زیبایی دنیا را به چشم ندیدم، اما نامردی‌ها را چی؟
هه، زندگی‌ام زیر بنایش پر از نامردی‌هاست
که باعث ایجاد لحن عامیانه در ادبی شده است.
در واقع وجود یک کلمه عامیانه در یک دلنوشته‌ی ادبی، درست نیست.

انسجام نگارشی: انسجام نگارشی باید به گونه‌ای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط.
حجم پارت‌ها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند.
این اصل در این دلنوشته رعایت نشده بود. شاید حدود نیمی از پارت‌ها ۷ الی ۱۰ خط بود اما در این بین چند پارت دارای ۳ الی ۴ خط دیده می‌شد. همچنین پارتی با ۱۵ خط هم در این دلنوشته وجود داشت.
در دلنوشته املای صحیح واژگان به کار گرفته شده بود چرا که رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد.
همچنین در دلنوشته رعایت نقطه‌گذاری به کاملی دیده نمی‌شد و جاهایی بود که جمله به پاین رسیده اما نقطه‌ای نبود. مثل:
رهایم کن، بگذار لحظه‌ای در آسمان پرواز کنم
بگذار خود برای بال‌های شکسته‌ام مرحم باشم
استفاده‌ی زیاد از ویرگول و استفاده از آن به‌جای نقطه. مثل:
همان کبوتر کهنه‌ای هستم، که زمانی بال‌هایم را شکستند به آن بام همیشگی‌ام پناه بردم و هیچ‌گاه بامم را به فراموشی نسپردم، آن‌قدر‌ها هم که فکر می‌کنی دنیایم‌ تمام نشده است، هنوز هم قلب شکسته‌ام در این سی*ن*ه می‌تپد، آری می‌تپد!
بعد از یک‌سری کلمات خاص و یا اگر جمله‌ی اول مربوط می‌شود به جمله‌ی دوم و با جمله‌ی دوم کامل می‌شود و همچنین جمله‌ی اول هم کامل است، باید از نقطه ویرگول استفاده کرد.
انسجام محتوایی: همچنین احساسات بکار رفته در تمامی پارت‌ها یکسان و مشابه باشد.
موضوع تمام پارت‌ها غم و اندوه و دلگیری‌های نویسنده بود و فقط دو پارت یا مضمون عاشقانه بود که آن‌هم درباره‌ی حس و حال عاشق شدن بود که در پارت بعدی درباره‌ی شکست آن عشق صحبت شده بود و همین نشان‌ دهنده‌‌ی تراژدی بودن آن پارت هم می‌شود.

《هدف》

هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد.
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشته‌ها هدف اصلی کلیشه‌ای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته می‌شوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود.
موضوع و هدف نویسنده درباره‌ی دل‌شکستگی و ناامیدی او از مردمان است و درد و ناراحتی‌هایی که درباره این موضوع کشیده و داشته است. این نوع موضوع دارای کلیشه است. این‌که صحبت‌های این دل زخم خورده‌ را بیان کنی و آن‌ها را شرح دهی. این‌که از فشار‌ها و بی اهمیتی‌های مردم حرف بزنی. زاویه‌ی دید نویسنده هم خود فرد است و صحبت‌ها و درد و دل‌هایی که خود دارد. تنها موضوعی که باعث ایجاد تفاوت می‌شود این است که نویسنده خود را و حال و روز خود را به یک‌ کبوتر تشبیه می‌کند و این تشبیه کلیشه‌ای تا حدودی ندارد و باعث تفاوت شده‌است. همچنین نویسنده پردازش عمیقی درباره‌ی همین موضوع اصلی داستان خود داشته و این نکته‌ی مثبتی است.

《دستور زبانی》

همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن می‌شود و در انتقال احساسات کمک می‌کند که لحن این دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارت‌ها یکسان بوده است اما دلنویس می‌تواند از لحن عامیانه استفاده کند و یا لحن ادبی و عامیانه را با هم استفاده کند ولی در این حالت دلنویس باید با قلم خود در لحن دلنوشته توازن برقرار کند.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار می‌گیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی می‌تواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند(جابه‌جایی فاعل و مفعول)
اما این جابه‌جایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
جا‌به‌جایی ارکان در دلنوشته نبود یا در حد تعداد خیلی کم اما مطلوب و درست بود.
دلنویس شیوه‌ی عادی را در پیش گرفته و یکسان عمل میکند. موردی که می‌توان به آن اشاره کرد این است که نویسنده در یک پارت از زمان‌های مختلف افعال استفاده می‌کند. یعنی دو خط فعل مضارع، دو خط فعل ماضی و این چرخه ادامه‌ دارد. البته جای اشاره دارد که در کمی از پارت‌ها این موضوع دیده می‌شد. هر چند بر دل‌نوشته اثر چندانی ندارد حتی ممکن است باعث‌ زیبایی شود؛ اما بهتر است دلنویس این موضوع را کمتر در دلنوشته‌ی خود داشته باشد تا خواننده سردرگم نشود.

《دستور ادبی》

استفاده از آرایه‌های ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته‌ کاملا اجباری هستند.
این آرایه‌های ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی می‌کنند. هرچه بیشتر از آرایه‌های ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایه‌های متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو آرایه‌ی تکراری استفاده شود.
در دلنوشته هر چه تعداد آرایه‌های ادبی بیشتر باشد دلنوشته‌ی زیبا‌تری خواهیم داشت.
از آنجا لحن دلنوشته ادبی است، دلنویس می‌توانست از آرایه‌های بیشتر و متنوع تری بهره ببرد.
در دلنوشته از آرایه‌ی‌های
تضاد: وسط خنده‌هایم بغض کردم
تشبیه: پرنده‌ی بال شکسته‌ی درونم
تشخیص: درد قلب خسته‌ام
در دلنوشته آرایه‌های ادبی بسیار کمی به‌کار گرفته شده‌است. اصل این دلنوشته‌ی ادبی آرایه‌های ادبی آن می‌باشد.‌ همچنین از آرایه‌های ساده در این اثر استفاده شده است.
دلنوشته دارای کلمات جدید نمی‌باشد و تنها کلماتی که می‌توان آن‌ها را تا حدی حدید و متنوع خواند تنها: حزن‌آلود و عجل است.
دلنوشته به سبک ادبی نوشته شده بود و از کلمه‌ی ثقیل و پیچیده در آن استفاده نشده بود و مخاطب برای درک دلنوشته دچار مشکل نمی‌شود. هرچند که کلمات تکراری در دلنوشته مشاهده می‌شود.

با آرزوی موفقیت برای دلنویس عزیز🌹
 

itszari.

سطح
5
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
نویسنده انجمن
Oct
6,750
32,314
مدال‌ها
7
به نام آنکه تن را نور جان داد.
نقد دلنوشته: بهر کبوتر خسته
دلنویس: @itszari.

《عنوان》

عنوان یک دلنوشته‌ باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوان‌های طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند.
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی که تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.

عنوان متشکل از سه کلمه می‌باشد. این عنوان به‌خاطر داشتن کلمه‌ی خسته تا حدی باعث می‌شود که خواننده به ژانر تراژدی پی ببرد. عنوان در دسته‌ی عناوین طولانی قرار می‌گیرد و نویسنده باید تمام تلاش خود را بکند تا از عنوان طولانی خودداری کند. اما نکته‌ی مهم در عناوین مهم طبق مطالب گفته شده این است که از کلمات و ترکیبات جذابی استفاده شود تا حتی اگر دارای کلیشه بود، به‌خاطر جذابیت، عنوان مشکلی نداشته باشد. کلمه‌ی [بهر] از کلیشه‌ی کمی برخوردار است. کلمه‌ی [کبوتر] اگرچه کلمه‌ای ساده است اما ترکیب آن با بهر و خسته، از سادگی آن کاسته است. کلمه‌‌ی [خسته] دارای کلیشه می‌باشد اما ترکیب آن با کبوتر و استفاده از آرایه‌ی تشخیص در عنوان، درست است باعث جذابیت آن شده‌است اما کبوتر و خسته به دلیل کلیشه داشتن و کنار هم قرار گرفتن، کلیشه‌ی عنوان را بیشتر کرده‌اند.
عنوان می‌تواند ماندگاری خود را اگر‌چه طولانی است، در ذهن خواننده داشته باشد.
عنوان یک دلنوشته‌ باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد.
این عنوان به خواننده موضوع تراژدی آن را می‌رساند و خواننده می‌تواند حدس بزند که درد و دل‌هایی را دلنویس بیان می‌کند که غمگین است. در نتیجه عنوان با ژانر و موضوع مرتبط است.
کلمات انتخاب شده در عنوان نباید تکراری و کلیشه باشند و نویسنده می‌بایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند.
گرچه کلمه‌ی خسته و همچنین کمی کبوتر دارای کلیشه می‌باشد و کلمه‌ی جدید و میتونه زیادی دیده نمی‌شود اما ترکیب این کلمات گیرایی را می‌تواند برای مخاطب داشته باشد.
عنوان باید جامعیت دلنوشته را در بر بگیرد و با تمامی پارت‌ها ارتباط داشته باشد.
عنوان همان‌طور که بیان شد می‌تواند بیان موضوع دلنوشته باشد و خواننده از آن مطلع شود. همان‌طور که عنوان این منظور را می‌رساند که در کبوتری خسته که آن را دلنویس به خود تشبیه کرده و کلمه‌‌ی بهر ، هول و حوش این کبوتر خسته می‌چرخد را نشان می‌دهد.
از لحاظ بار ادبی با محتوای کلی دلنوشته هم ارتباط چندانی دارند.
این مورد را هم اضافه می‌کنم که معنی عنوان درد و دل‌هایی است که قرار است بیان شود. در پارت‌های اولیه دلنویس از خود عنوان استفاده کرده اما در ادامه شروع به صحبت‌هایی دارد که هرچند مرتبط به عنوان در ظاهر نیست اما با معنی آن ارتباط کامل دارد. معنی عنوان دل خسته‌ای است که دلنویس آن‌ را نشان می‌دهد.

《ژانر》

ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر می‌گیرد.
ژانرهای یک دلنوشته‌ با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارت‌ها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانر‌ها قرار دهیم.
این دلنوشته تک ژانر است و آن هم تراژدی می‌باشد. ژانر با عنوان و خلاصه و دلنوشته مرتبط می‌باشد و رنگ و بوی تراژدی در طول دل‌نوشته دیده می‌شود. نکته‌ای که در تک ژانر مهم است این است که وقتی نویسنده یک ژانر را انتخاب می‌کند، باید حتما همه‌ی پارت‌ها این ژانر را نشان داده و نشان دادن یک ژانر دیگر در بیشتر پارت‌ها نباید دیده‌شود که اگر باشد باید در لیست ژانرها نوشته شود. نویسنده این مورد را رعایت کرده است‌
اگر دلنوشته بیش از یک ژانر داشته باشد باید ترتیب آن بر اساس اثر به درستی انتخاب شود.

《مقدمه》

مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیده‌ای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونه‌ای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بربگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
مقدمه به این شرح می‌باشد:

مقدمه با ژانر ارتباط دارد و موضوعی غمگین را نشان می‌دهد. همچنین عنوان که به معنای خستگی دل است، با مقدمه که درباره‌ی همین موضوع صحبت می‌کند مرتبط می‌باشد.
مقدمه باید جامع و کامل باشد به بیانی دیگر اول و پایان حرف‌های گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
خود متن مقدمه را به سه قسمت( مقدمه + بدنه + نتیجه )
تقسیم بندی می‌کنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده می‌بایست مقدمه‌ای از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمه‌ای از احساسات اتلاف شده بیان کند همچنین در قسمت مقدمه هرچه که بیان شده دلایل آن و اینکه چه احساساتی را در بر می‌گیرد می‌بایست در قسمت بدنه شرح داده شود؛
مقدمه:

در مقدمه ما آرایه‌ی ادبی و لحن احساسی را دریافت می‌کنیم. تشبیهی که نویسنده در این‌جا نوشته است جالب می‌باشد. از این‌جا متوجه می‌شویم که نویسنده حرف از ضربه‌ای که خورده است می‌زند‌. این‌که دلش شکسته و برای همین مورد که توسط دیگران انجام شده، برای رفع این درد به سمت آدم‌ها نخواهد رفت. و این وضعیت خود را به پرنده‌ای تشبیه کرده که بالش شکسته و نمی‌تواند کاری کند و ترس از آدم‌ها هم‌ دارد.
بدنه:

در بدنه دلنویس به شرح مقدمه پرداخته و علت آن صحبت‌ها را گفته است. این‌که دست خود را به سمت دیگران دراز نمی‌کند برای این است که قلبی را له می‌کنند و... . گرچه در این‌جا جمله طولانی است و نویسنده بهتر بود جملات را کوتاه‌تر کند تا خواننده مطلب اول را فراموش نکند و نتواند آن را با آخر پیوند بزند؛ اما به‌خاطر ارتباط جملات با یک‌دیگر و شبیه بودن آن‌ها، خواننده می‌تواند این موضوع را درک کند و مفهوم آن را متوجه شود.
در قسمت اخر که به عنوان نتیجه‌گیری تلقی می‌شود نویسنده می‌بایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگی‌اش را بیان کند.
نتیجه:

در این‌جا نویسنده، نتیجه‌ی احساس خود که دوری از مردم است را می‌گوید و آن هم‌ تنهایی خود است. همچنین حال و روز خود را که تنهایی و خو گرفتن با آن است را بیان کرده است.
مقدمه در قدم اول باید با عنوان و ژانر تطابق داشته باشد که در این‌جا ارتباط دیده می‌شود.
نکته‌ای که باید در این‌جا اشاره کرد این است نویسنده نتیجه‌ی کمی را نوشته است. مقدمه و بدنه، چند خط هستند و به یک نتیجه‌ی کوتاه رسیدن، اشتباه است و نویسنده این مورد را ویرایش کند و نتیجه‌ی بیشتری بنویسد.
اندازه مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود.
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط می‌باشد.
اندازه‌ی مقدمه حدود ۷ الی ۸ خط می‌باشد که اندازه‌ی مطلوب می‌باشد.
تاکید بر مقدمه‌ی یک دلنوشته بسیار مهم است زیرا مقدمه باعث می‌شود ارتباط گرفتن خواننده با دلنوشته بیشترشود.

《انسجام》

بین پارت‌های یک دلنوشته ادبی می‌بایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد

انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارت‌ها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر می‌تواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
لحن پارت ادبی و بدون پرش بود. نویسنده احساسات خود را در طول پارت نشان می‌داد و خواننده می‌تواند حس و حال دلنویس را حس کند و بداند از چه حرف میزند.
از آن‌جایی که دلنوشته یک اگر ادبی می‌باشد، نویسنده باید تا جای ممکن از کلمات غیر ادبی خودداری کند یا اگر لحن به طور کل ادبی است، در جاهای کم دیگر نباید از کلمات غیر ادبی استفاده شود. مثل استفاده از کلمه [هه] در این جمله:

که باعث ایجاد لحن عامیانه در ادبی شده است.
در واقع وجود یک کلمه عامیانه در یک دلنوشته‌ی ادبی، درست نیست.

انسجام نگارشی: انسجام نگارشی باید به گونه‌ای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط.
حجم پارت‌ها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند.
این اصل در این دلنوشته رعایت نشده بود. شاید حدود نیمی از پارت‌ها ۷ الی ۱۰ خط بود اما در این بین چند پارت دارای ۳ الی ۴ خط دیده می‌شد. همچنین پارتی با ۱۵ خط هم در این دلنوشته وجود داشت.
در دلنوشته املای صحیح واژگان به کار گرفته شده بود چرا که رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد.
همچنین در دلنوشته رعایت نقطه‌گذاری به کاملی دیده نمی‌شد و جاهایی بود که جمله به پاین رسیده اما نقطه‌ای نبود. مثل:

استفاده‌ی زیاد از ویرگول و استفاده از آن به‌جای نقطه. مثل:

بعد از یک‌سری کلمات خاص و یا اگر جمله‌ی اول مربوط می‌شود به جمله‌ی دوم و با جمله‌ی دوم کامل می‌شود و همچنین جمله‌ی اول هم کامل است، باید از نقطه ویرگول استفاده کرد.
انسجام محتوایی: همچنین احساسات بکار رفته در تمامی پارت‌ها یکسان و مشابه باشد.
موضوع تمام پارت‌ها غم و اندوه و دلگیری‌های نویسنده بود و فقط دو پارت یا مضمون عاشقانه بود که آن‌هم درباره‌ی حس و حال عاشق شدن بود که در پارت بعدی درباره‌ی شکست آن عشق صحبت شده بود و همین نشان‌ دهنده‌‌ی تراژدی بودن آن پارت هم می‌شود.

《هدف》

هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد.
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشته‌ها هدف اصلی کلیشه‌ای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته می‌شوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود.
موضوع و هدف نویسنده درباره‌ی دل‌شکستگی و ناامیدی او از مردمان است و درد و ناراحتی‌هایی که درباره این موضوع کشیده و داشته است. این نوع موضوع دارای کلیشه است. این‌که صحبت‌های این دل زخم خورده‌ را بیان کنی و آن‌ها را شرح دهی. این‌که از فشار‌ها و بی اهمیتی‌های مردم حرف بزنی. زاویه‌ی دید نویسنده هم خود فرد است و صحبت‌ها و درد و دل‌هایی که خود دارد. تنها موضوعی که باعث ایجاد تفاوت می‌شود این است که نویسنده خود را و حال و روز خود را به یک‌ کبوتر تشبیه می‌کند و این تشبیه کلیشه‌ای تا حدودی ندارد و باعث تفاوت شده‌است. همچنین نویسنده پردازش عمیقی درباره‌ی همین موضوع اصلی داستان خود داشته و این نکته‌ی مثبتی است.

《دستور زبانی》

همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن می‌شود و در انتقال احساسات کمک می‌کند که لحن این دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارت‌ها یکسان بوده است اما دلنویس می‌تواند از لحن عامیانه استفاده کند و یا لحن ادبی و عامیانه را با هم استفاده کند ولی در این حالت دلنویس باید با قلم خود در لحن دلنوشته توازن برقرار کند.
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار می‌گیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی می‌تواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند(جابه‌جایی فاعل و مفعول)
اما این جابه‌جایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
جا‌به‌جایی ارکان در دلنوشته نبود یا در حد تعداد خیلی کم اما مطلوب و درست بود.
دلنویس شیوه‌ی عادی را در پیش گرفته و یکسان عمل میکند. موردی که می‌توان به آن اشاره کرد این است که نویسنده در یک پارت از زمان‌های مختلف افعال استفاده می‌کند. یعنی دو خط فعل مضارع، دو خط فعل ماضی و این چرخه ادامه‌ دارد. البته جای اشاره دارد که در کمی از پارت‌ها این موضوع دیده می‌شد. هر چند بر دل‌نوشته اثر چندانی ندارد حتی ممکن است باعث‌ زیبایی شود؛ اما بهتر است دلنویس این موضوع را کمتر در دلنوشته‌ی خود داشته باشد تا خواننده سردرگم نشود.

《دستور ادبی》

استفاده از آرایه‌های ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته‌ کاملا اجباری هستند.
این آرایه‌های ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی می‌کنند. هرچه بیشتر از آرایه‌های ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایه‌های متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو آرایه‌ی تکراری استفاده شود.
در دلنوشته هر چه تعداد آرایه‌های ادبی بیشتر باشد دلنوشته‌ی زیبا‌تری خواهیم داشت.
از آنجا لحن دلنوشته ادبی است، دلنویس می‌توانست از آرایه‌های بیشتر و متنوع تری بهره ببرد.
در دلنوشته از آرایه‌ی‌های



در دلنوشته آرایه‌های ادبی بسیار کمی به‌کار گرفته شده‌است. اصل این دلنوشته‌ی ادبی آرایه‌های ادبی آن می‌باشد.‌ همچنین از آرایه‌های ساده در این اثر استفاده شده است.
دلنوشته دارای کلمات جدید نمی‌باشد و تنها کلماتی که می‌توان آن‌ها را تا حدی حدید و متنوع خواند تنها: حزن‌آلود و عجل است.
دلنوشته به سبک ادبی نوشته شده بود و از کلمه‌ی ثقیل و پیچیده در آن استفاده نشده بود و مخاطب برای درک دلنوشته دچار مشکل نمی‌شود. هرچند که کلمات تکراری در دلنوشته مشاهده می‌شود.

با آرزوی موفقیت برای دلنویس عزیز🌹
سلام خسته نباشید. مچکرم بابت تایمی که بابت نقد زیباتون گذاشتین و دلنوشته‌ی‌ بنده رو نقد کردین. مجدداً خسته نباشید و آرزوی بهترین‌ها و موفقیت و سربلندی برای شما منتقد گرامی دارم🌟🌹
 

لِئا.

سطح
0
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
Sep
273
3,901
مدال‌ها
2
سلام خسته نباشید. مچکرم بابت تایمی که بابت نقد زیباتون گذاشتین و دلنوشته‌ی‌ بنده رو نقد کردین. مجدداً خسته نباشید و آرزوی بهترین‌ها و موفقیت و سربلندی برای شما منتقد گرامی دارم🌟🌹
لطف دارید عزیزم. وظیفه‌ست
شما هم خسته نباشید و پرقدرت ادامه بدید🌼
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین