جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته تَعَبِ گیتی اثر«مریم فواضلی» کاربر انجمن رمان بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط MARYM.F با نام دلنوشته تَعَبِ گیتی اثر«مریم فواضلی» کاربر انجمن رمان بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 979 بازدید, 21 پاسخ و 3 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته تَعَبِ گیتی اثر«مریم فواضلی» کاربر انجمن رمان بوک
نویسنده موضوع MARYM.F
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط MARYM.F
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
عنوان: تَعَبِ گیتی
نویسنده: مریم فواضلی
ژانر: اجتماعی، تراژدی
ناظر: @نیایش بیاتی88
ویراستار: M.M
کپیست: آرمینا منظری
خلاصه: پیشیان گفتند: زندگی یک بار است، از آن لذت ببر! مرا به التذاذ دعوت می‌کند. هنگامی که آن‌ها هیچی از زندگی‌شان خوشی نبردند، چشم به جهان بی‌کران گشودم. مرا با معرفت آشنا کردند، دنبال وقوف رفتم، جزء لاتلجی چیزی پیدا نکردم.
***
امیدی وجود ندارد در قلب تاریک من!
صدایی نیست در این شلوغی من... . Negar_۲۰۲۳۰۱۳۰_۲۳۵۳۰۳.png
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

اولدوز

سطح
4
 
کاربر ویژه انجمن
کاربر ویژه انجمن
کاربر ممتاز
Nov
7,202
9,221
مدال‌ها
7
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۸_۱۲۲۴۵۷ (1).png


عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.
حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:
[ قوانین تایپ دلنوشته کاربران]
پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته]
بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ درخواست تگ دلنوشته]
پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[درخواست جلد]
و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]
دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[سوالات و مشکلات دلنویسان]
با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
مقدمه:

مشغله‌هایمان زیاد، خودمان را فراموش!
دیار را ازیاد برده‌ایم، معیشت مضحکه‌ای شد... .
دریغ از نگاه مهربان به خودمان،
شده‌ایم مرده‌ای در قالب جسمی خسته از هم‌همه جامعه!
جامعه‌ای خندان در کالبد میت و بی‌حال.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
«حیات»
چرخه‌ی ساعت‌ها شد شقفی در زندگی‌مان، دیگر وجود ندارد خود را در هیاهوی مشاغل وتعب گم کرده‌ایم.
خسته را نام نبریم! سبک‌ روزهایمان شد؛ مانند سبک‌ آب خوردن بدون آب حیات ادامه ندارد.
منطق ما ثابت کرده است شقف ما تنها برای کار است!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
***
نمی‌دانم قرار است چه بنویسم، نمی‌دانم کلمات را چگونه بسازم، نمی‌دانم چگونه آن‌ها را کنار هم بگذارم؛ کلمات در ذهنم می‌رقصند و هم‌چو گلوله‌ای قلبم را شکاف می‌دهد!
نمط وطریقه در ما فراوانی است. پی در پی در این حیات دنبال هیچی می‌گشتیم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
رد می‌شویم از خیابان، از کوچه‌های سرد!
آدم‌هایی که خودشان را به حیء می‌زنند هنگامی؛ هم‌چو گل پرپر در شهر به رقص در می‌آورند.
ما را کجا می‌بری ای روزگار؟
چه شکایتی از سرنوشت داریم!
همانا که تقدیر مقصر نیست ما انسان‌ها خودمان هستیم که پشت می کنیم به یک‌دیگر
و آن را روزگار می‌نامیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
جوانی که لب دریا غمگین نشسته
یا... .
زنی در اتوبوس به عابران بااشک خیره می‌شود.
چشم بسته‌ایم تا کی؟
غم می‌شود خوراک ما!
اه دلم، جیگرم را می‌سوزاند. تنها یادگاری از خود دارم همان... . اه!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
آقای قاضی صدایم را می‌شنوی؟
تو به وجود آمدی؛ تا برای ما عدالت برقرار کنی.
چرا این دنیا روزگارما پر شده از بی‌عدالت‌های ناگفته؟
عدالت جرم نبود آقای قاضی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
من بیمار شدِام!
مریضی که درمانی ندارد... .
دوای من کلمه‌ای که بوی محبت داشته باشد؛
توجه‌ای که بوی علاقه داشته باشد.
ولکن داروی من آن‌قدر گران شده است
که فروشنده‌ای پیدا نمی‌شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

MARYM.F

سطح
0
 
پروانک(:✓
کاربر ممتاز
Sep
2,671
7,017
مدال‌ها
2
***
اه از جامعه‌ای که لباس زنده می‌پوشانند.

اه از سکوتی که جمله‌ای ندارد.

اه از وجودی که سایه‌ای ندارد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین