- Sep
- 1,080
- 5,381
- مدالها
- 5

کد دلنوشته: ۰۰۷۰
نام دلنوشته: خدای بیگناه آدمها
دلنویس: @شهریار
ژانر دلنوشته: تراژدی
ناظر: @الیاس
کپیست: @نازی.م
تگ: محبوب
مقدمهٔ دلنوشته:
درحالیکه در کوچههای شلوغ دلواپسی همه دنبال کوهی میگشتند تا به او تکیه کنند خدا رفت و روی قلهای بلند ایستاد و با صدایی رسا فریاد زد:
- بیایید به من تکیه کنید که من بهترین پشت و پناه شما هستم.
مردم فکر کردند کسی آنها را مسخره میکند و خدای بیگناه را کشتند... .
آخرین ویرایش توسط مدیر: