جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

نقد ادبی دلنوشته درخت گیلاس | اثر Yammakh کاربر انجمن رمان‌بوک

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته نقد شورا توسط Negin jamali با نام دلنوشته درخت گیلاس | اثر Yammakh کاربر انجمن رمان‌بوک ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 158 بازدید, 1 پاسخ و 1 بار واکنش داشته است
نام دسته نقد شورا
نام موضوع دلنوشته درخت گیلاس | اثر Yammakh کاربر انجمن رمان‌بوک
نویسنده موضوع Negin jamali
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط Negin jamali
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,091
2,382
مدال‌ها
2
بسمه تعالی
نویسنده عزیز ضمن درود و عرض وقت‌بخیری خدمت شما
سپاس‌گذاریم بابت اعتماد شما از نقد آثار خود در انجمن رمان بوک
*لطفا تا قبل از قرار‌گیری نقد توسط منتقد در این تایپک چیزی ارسال نکنید!
*همچنین پس از ارسال نقد این تایپک به مدت دو روز باز خواهد بود تا شما نظر خود را نسبت به نقد اعلام نمایید!
*در صورتی که از نقد خود ناراضی بودید یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
.
.
.
نویسنده: @Yammakh
منتقد: @Negin jamali
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Yammakh
موضوع نویسنده

Negin jamali

سطح
0
 
مدیر تالار ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر ادبیات
ناظر تایید
فعال انجمن
Feb
3,091
2,382
مدال‌ها
2
«به نام آن که جانم در کف اوست»
نقد دلنوشته‌ی درخت گیلاس
منتقد: نگین جمالی
دلنویس: @Yammakh

نام دلنوشته: عنوان اولین موردی است که در نگاه اول به چشم مخاطب می‌آید و به همین دلیل، باید زیبا و جذاب باشد و در اندازه‌ای مناسب انتخاب شود؛ علاوه‌بر این‌ها، کلیشه‌ای نبودن، ارتباط با ژانرهای دلنوشته و همخوانی داشتن با محتوا و بدنه‌ی دلنوشته از ویژگی‌های یک نام خوب است. عنوان از دو بخش «درخت» و «گیلاس» تشکیل شده‌است و اندازه‌ی مناسبی دارد. نویسنده از کلمات ساده‌ای برای نام‌گذاری دلنوشته بهره برده که برای یافتن معانی آن‌ها نیاز به فرهنگ‌لغت نیست، واژه‌ها کلیشه‌ای هستند و از آن گذشته چنین نامی قبلاً برای یک اثر ثبت شده‌است، با این حال ترکیب این دو واژه با یکدیگر عنوانی دلنشین و جالب خلق کرده‌است که می‌تواند مخاطب را ترغیب به مطالعه‌ی دلنوشته کند. عنوان به خودیِ خود امکان دارد عاشقانه و زیبا به نظر برسد، زیرا از آنجایی که درخت گیلاس به خاطر گل‌های قشنگ و معطرش شناخته می‌شود، می‌تواند نماد عشق و زیبایی باشد و فقط با ژانر عاشقانه ارتباط پیدا کند؛ بنابراین می‌توان گفت که ارتباطی بین این نام و ژانر تراژدی دیده نمی‌شود، هرچند درخت گیلاس می‌تواند نمایانگر فصلی زودگذر و از دست دادن باشد، ولی باز هم این همخوانی زیاد مشخص نیست. مورد آخری که باید بررسی کنیم، ارتباط بین نام و محتوا و بدنه‌ی دلنوشته است؛ در تمام پارت‌ها ما شاهد توصیفات و توضیحاتی عاشقانه درباره‌ی یک بذر کوچک تا تبدیل شدن تدریجی آن به درخت گیلاس بودیم، پس دلنوشته تأییدیه‌ی این قسمت را کسب می‌کند. جمع‌بندی این رکن👇
اندازه‌ی مناسب: دوبخشی✔️
زیبایی و جذابیت: متوسط✔️
جدید بودن:✖️
همخوانی با ژانر: عاشقانه✔️ تراژدی✖️
همخوانی با بدنه:✔️

ژانرهای دلنوشته: ژانر یک دلنوشته به معنای نوع و سبک نگارش آن است و نشان می‌دهد اثر، با چه موضوعی پیش می‌رود و چه احساساتی را دربرمی‌گیرد. ژانرهای انتخابی «عاشقانه، تراژدی» است که هر دو صحیح هستند. از لحاظ ترتیب اگر بخواهیم بررسی کنیم، احساس عشق و علاقه در متون غالب‌تر و بیشتر است و مقدار کمی نیز غم و اندوه وجود دارد، بنابراین ترتیب قرارگیری به درستی برگزیده شده‌است.
صحیح بودن ژانرها:✔️
ترتیب قرارگیری:✔️

مقدمه‌ی دلنوشته:
مقدمه‌ی دلنوشته ۳ خط است که اندازه‌ی نامناسبی دارد، مقدمه‌ی یک دلنوشته داشتن ۵ الی ۱۰ خط را مجاز است.
(بذر بامزه‌ی من
جوانه‌ی تک برگِ من
نونهال سبزِ من
نهال شکوفا شده‌ی من
درختِ گیلاس من)
قسمت شروع مقدمه با خطاب قرار دادن بذر و مرحله به مرحله رشد آن را نشان می‌دهد، هرچند این موارد تصویر زیبایی دارند، اما به دلیل مبهم بودن، عدم خلاقیت و وجود کلیشه دارای جذابیت کافی برای ترغیب مخاطب نیستند و دلنوشته پس زده می‌شود؛ چرا که اطلاعات خاصی به خواننده ارائه نشده، بلکه صرفاً راوی یعنی سنگ، از ابتدا تا زمان درخت شدن بذر خود را مالک آن معرفی می‌کند. در واقع می‌توان گفت برخلاف بدنه‌ی دلنوشته، مقدمه بار احساسی چندانی ندارد و فقط شامل چند جمله‌ی ادبی است.
(...)
متأسفانه مقدمه به خاطر تعداد خطوط اندک و نامناسب شامل قسمت بدنه نیست، در این قسمت جزئیات و احساسات دقیق‌تری داده می‌شود تا مخاطب تا حدودی متوجه‌ی دلنوشته شود.
(این سنگ؛
برای رسیدن به تو
و تنها یکبار برای دیدنِ دوباره‌ات
همه چیز
را پشت سر می‌گذارد.)
به دلیل نبودِ بخش بدنه، نتیجه‌ی مقدمه بیشتر مخاطب را سردرگم می‌کند و جذابیت، زیبایی و کنجکاوکنندگی فراوانی ندارد. «این سنگ» به تنهایی در این قسمت توصیف به اندازه‌ی کافی عمیق نیست؛ به عنوان مثال، واژه «این سنگ» به تنهایی احساس سردی و بی‌احساسی را منتقل می‌کند و ارتباط عاطفی را تضعیف می‌کند. توضیح بیشتری درباره‌ی این سنگ و نقش آن در داستان می‌تواند، البته در قسمت بدنه، می‌تواند احساسات را تقویت کند. همچنین جمله‌ی «این سنگ؛ برای رسیدن به تو و تنها یک باری برای دیدنِ دوباره‌ات» برای خواننده کمی مبهم است. ارتباط بین سنگ و عشق یا انتظار برای دیدن دوباره‌ی شخص مورد نظر به وضوح بیان نشده‌است. توضیح بیشتر درباره‌ی اینکه چرا سنگ به این شکل اهمیت دارد، می‌تواند به فهم بهتر کمک کند که این باز هم باید در قسمت بدنه اتفاق بیفتد. در نهایت، مقدمه با عنوان و محتوای دلنوشته همخوانی دارد، از آنجایی که بار احساسی مناسبی ندارد، با ژانرها ارتباط خاصی برقرار نمی‌کند. مقدمه به دلایلی که در بالا عرض شد، از جمله عدم خلاقیت، وجود کلیشه و ابهام زیاد، ضعف در انتقال احساسات، تعداد خطوط اندک، وجود نداشتن بخش بدنه و... دارای جذابیت کافی نیست و باید تقویت شود. جمع‌بندی👇
اندازه:✖️
ارتباط با عنوان:✔️
ارتباط با ژانرها: تراژدی✖️ عاشقانه✖️
ارتباط با محتوا:✔️
خلاقیت:✖️
جذابیت و کنجکاوکنندگی:✖️
نوآوری:✖️
زیبایی:✖️
انتقال احساسات:✖️

انسجام: این انسجام به سه بخش تقسیم می‌شود که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت.

- اولین مورد، انسجام ادبی است؛ یعنی لحن و سبک یکسان در تمامی پارت‌ها (مثلاً یک پارت لحن حماسی و پارت دیگر لحن تعلیمی نداشته باشد) و استفاده‌ی متعادل از آرایه‌ها. لحن کلی متن شاعرانه، عاشقانه و توصیفی است و این لحن پارت‌های صفحات اول حفظ شده و خواننده را به‌خوبی با خود همراه می‌کند، اما در پارت‌های صفحه‌ی دوم دلنوشته انگار این سبک توصیفی کمتر و کمتر می‌شود و لحن طوری تغییر می‌کند انگار دیگر راوی سنگ نیست، بلکه خود دلنویس است. این مورد را بهتر است اصلاح کنید. استفاده از آرایه‌های ادبی در متن متناسب است، ولی در برخی بخش‌ها ممکن است به تکرار بینجامد. مثلاً عبارت «بذرِ بامزه‌ی من» به‌طور مکرر تکرار شده است و این خواننده را کسل می‌کند. به همین دلیل پیشنهاد می‌کنم از عبارات و توصیف‌های متفاوت استفاده کنید تا تنوع بیشتری به متن بدهید. جمع‌بندی این رکن👇
لحن یکسان:✖️
سبک یکسان:✖️
تعادل بین آرایه‌های هر پارت:✖️

- دومین مورد، انسجام محتوایی است؛ یعنی اینکه محتوا و عواطف به کار رفته در دلنوشته (طبق ژانرها) باید در کل دلنوشته یکسان باشد، مثلاً اگر ژانر عاشقانه و تراژدی است یک پارت کاملاً در مورد عشق و پارت دیگر کاملاً در مورد جدایی نباشد، بلکه یک توازن وجود داشته باشد و دلنویس به همه‌ی ابعاد موضوع به‌طور یکسان و باهم بپردازد، نه جداگانه. دلنوشته حول محور حس عشق و از دست دادن می‌چرخد. احساساتی که در متن بیان شده، به‌خوبی نشان‌دهنده‌ی عشق عمیق و در عین حال درد و اندوه ناشی از جدایی است. این پیوند بین عشق و تراژدی به‌خوبی در سرتاسر متن حفظ شده است. موضوعات عاشقانه و تراژدی به‌طور متوازن در دلنوشته وجود دارند، توصیف‌های عاشقانه و زیبا از بذرک و لحظات عاشقانه با احساسات اندوه و از دست دادن به خوبی ترکیب شده‌اند، ولی این فقط برای پارت‌های صفحه‌ی اول صدق می‌کند، زیرا از صفحه‌ی دوم به بعد انگار دلنوشته آن حالت عشق و ستودن زیاد همراه با توصیف دقیق از بذرک را از دست می‌دهد و به غم و اندوه شدید روی می‌آورد و این به یک ضعف عمیق می‌انجامد. به عنوان یک مخاطب بگویم، پارت‌های صفحه‌ی دوم کمی دلسردکننده بود و جذابیت ابتدایی را نداشت.
دلنوشته دارای پیوستگی خوبی است و هر بخش به‌طور منطقی به بخش بعدی متصل می‌شود. توصیف وضعیت بذرک و احساسات شما به عنوان راوی به‌خوبی در کنار هم قرار گرفته‌اند و متن را منسجم‌تر می‌کنند. تصاویر زیبایی که در متن به کار رفته‌اند، به درک بهتر احساسات و وضعیت‌ها کمک می‌کنند. توصیفاتی مانند «چشمانِ ترسانت در قابِ بامزه‌ی صورتت» و «خاک چون مادر تو را در آغوشِ گرمش کشید» احساسات عمیق‌تری را منتقل می‌کنند. در کل، متن به‌خوبی حول محور عشق و جدایی می‌چرخد و به نظر نمی‌رسد که دلنویس از یک شاخه به شاخه دیگر پرش کرده باشد. هر بخش به موضوع اصلی کمک می‌کند و احساسات را به‌خوبی منتقل می‌کند. جمع‌بندی این رکن👇
یکدستی و پرداختن به محتوا:✔️
وجود موضوعات عاشقانه و تراژدی:✔️
توازن بین احساسات:✖️

- آخرین مورد، انسجام نگارشی است؛ یعنی تعداد خطوط پارت‌ها باید نزدیک به هم باشند، از پنج خط الی ده خط مناسب است و پیشنهاد می‌شود که بیشتر از این نباشد، چون متن طولانی خسته‌کننده است. تعداد خطوط پارت‌ها ۸ الی ۱۰ خط هستند و در برخی جاها کم و زیاد می‌شوند. از آن گذشته لازم است پاراگراف‌بندی را رعایت کنید و جملات هر پارت را پشت سر هم بنویسید و از حالت کنونی دربیاورید. جمع‌بندی این رکن👇
خطوط استاندارد:✔️
نزدیک خطوط به یکدیگر:✖️
(در برخی جاها بیش‌ازحد فراز و فرود دارد)
سطربندی صحیح:✖️

هدف و محتوا: دلنوشته شما حول محور عشق و دلتنگی می‌چرخد. این موضوع، یکی از پرکاربردترین و در عین حال عمیق‌ترین موضوعات ادبیات است. عشق به عنوان یک تجربه انسانی عمیق، همیشه مورد توجه نویسندگان بوده و به همین دلیل ممکن است خواننده احساس کند که با موضوعی آشنا و تکراری روبروست. پردازش دلنوشته از جنبه‌های مختلفی قابل توجه است، اول، استعاره‌های قوی! استفاده از «بذر» به عنوان نماد عشق، «خاک» به عنوان نمادی برای رشد و پرورش احساسات و «طوفان» استعاره از موانع و مشکلات، ایده‌های نوآورانه و عمیق هستند که نشانگر شکست‌پذیری عشق و نیاز به مراقبت و نگهداری از آن است. دوم توصیف‌های احساسی و حال و هواست که به خوبی احساسات نویسنده را به خواننده منتقل می‌کنند و کمک می‌کنند خود را در موقعیت‌های مختلف قرار دهد، مثل «چشمان ترسانت» یا «نسیم خنک بهاری». نویسنده از زاویه‌ای منحصر به فرد به موضوع پرداخته و احساسات را از طریق توصیف‌های عمیق و ملموس منتقل کرده است. این دیدگاه باعث می‌شود خواننده احساس نزدیکی بیشتری به شخصیت داستان پیدا کند. با وجود تمام این‌ها، نکات و اشکالات ریزی وجود دارد که لازم است به آن‌ها توجه کنید.
۱. برخی از جملات ممکن است کمی پیچیده یا مبهم باشند و خواننده را دچار سردرگمی کنند. به عنوان مثال، توصیف‌های طولانی و پر از استعاره ممکن است باعث شود که پیام اصلی کمی گم شود.
۲. از آنجایی که دلنوشته‌ی شما حالت داستان‌وار دارد، در برخی قسمت‌ها، ممکن است احساس شود که داستان به جای پیشرفت، بیشتر به توصیف احساسات و طبیعت می‌پردازد. توصیف‌های عمیق و طولانی ممکن است باعث خستگی خواننده شود و تعادل لازم بین توصیف و پیشرفت داستان را برهم بزند. گاهی اوقات، سادگی و اختصار می‌تواند احساسات را بهتر منتقل کند.
۳. اگرچه احساسات عمیق و عاشقانه به خوبی منتقل شده، اما کمبود تنوع در احساسات دیگر مانند شادی، امید یا حتی ناامیدی وجود دارد که اگر به دلنوشته اضافه شوند، آن را از یکنواختی در می‌آورند، زیرا هر چه جلوتر می‌رویم این عواطف مدام تکرار می‌شوند و خسته‌کننده جلوه می‌کنند.
۴. ممکن است احساس شود که شخصیت‌ها به عنوان یک بذر و سنگ در یک وضعیت ایستا باقی مانده‌اند و پیشرفت خاصی در شخصیت‌پردازی یا تغییرات عاطفی آنها وجود ندارد. داستان می‌تواند با نشان دادن تحولات شخصیت‌ها جذاب‌تر شود. به طور مثال، دلنوشته می‌توانست اینطور پیش برود که بذر کم‌کم رشد می‌کند و سنگ شاهد این تغییر است و عشق و علاقه‌اش بیشتر نمایان شود، این‌طور که هر چقدر بذر بزرگ‌تر می‌شود حسرت سنگ نیز دوچندان می‌گردد و در نهایت، او خود را دیگر در حد و اندازه‌ی درخت گیلاس نمی‌بیند. جمع‌بندی این رکن👇
جدید بودن ایده و محتوا✖️
جدید بودن پردازش✔️
دیدگاه و زوایای جدید✔️
موضوعات تکراری:
عشق و جدایی/ اندوه و حسرت/ احساسات عمیق و دلتنگی/ عناصر طبیعی مثل بذر، طوفان، خاک و سنگ اگرچه به عنوان نماد به کار رفته‌اند، ولی در ادبیات عاشقانه به‌وفور یافت می‌شوند و این به متون احساس تکرار و عدم تازگی می‌دهد.

دستور زبان: لحن دلنوشته ادبی است و هیچ کجا پرش لحن دیده نمی‌شود، جز یک مورد:
چشمان ترسانت در قاب بامزه‌ی صورتت با اون(آن✔️) لپه‌های گرد و سرخت، شروع عاشقی من بود. #۳
همچنین مشکلات نگارشی زیادی وجود داشت:
این سنگ؛ (،) برای رسیدن به تو✔️ #۱
تنها یکباری برای دیدنت✖️ تنها یک‌بار✔️ #۱
سنگی تنها بودم. تا اینکه✖️ بودم تا اینکه✔️ #۲
همراهمی‌اش✖️ همراهی‌اش✔️ #۲
نگاه خیره‌ام را روی تو دید؛ (،) لبخندکی✔️ #۲
اون لپه‌های✖️ آن لپه‌های✔️ #۲
•وقتی چیزی خطاب می‌شود از (!) استفاده کنید•
می‌دانی که؛ (،) تمام عاشقانه‌های حقیقی✔️ #۳
اگر این را از ابتدا می‌دانستم؛ (،) پودر✔️ #۳
درخت می‌شدی. (،) ولی امان✔️ #۳
دور؛ (،) اما زنده!✔️ #۶
کافی بود! (.)✔️ #۶
گرمش کشید. (نقطه نیاز نیست) و گویی✔️ #۷
آسوده‌خاطر بودم(،) چراکه خاک✔️ #۷
مراقبت می‌کرد. (؛) پس اوقاتت✔️ #۷
می‌کوبید. (،) اما تو از ضربه‌هایش✔️ #۸
زنده نگه دارد. (،) ولی تو✔️ #۸
آب نوشیدی، (.)✔️ #۸
مانده بودی✖️ مانده‌بودی✔️ #۸
گرفته بود✖️ گرفته‌بود✔️ #۹
باران که جان سپرد؛ (،) تو✔️ #۹
سرک بکشد. (،) اما تو✔️ #۱۰
خورشید بذر باز، (!)✔️ #۱۰
تو فقط بذر منی!!!✖️ تو فقط بذر منی!✔️ #۱۰
(استفاده چندباره از علائم نگارشی غلطه)
تو را دوست دارند؛ (،) تو فقط برای من✔️ #۱۰
ریشه انداختنی(!)✔️ #۱۱
به آغوش می‌کشیدی؛ (،) اما افسوس✔️ #۱۱
اگر نزدت بودم؛ (،) جوانه زدنت✔️ #۱۱
نداشته باشم؛ (،) تو همچنان باشی✔️ #۱۱
کهن سال✖️ کهنسال✔️ #۱۲
لپ سرخ✖️ لپ‌سرخ✔️ #۱۲
خواهی ماند. (،) اما ترجیحم✔️ #۱۲
رو به رشد است؛ (،) درست مانند✔️ #۱۲
کوته عمر✖️ کوته‌عمر✔️ #۱۲
یقین نیست؛ (،) اما گمان می‌برم✔️ #۱۳
نمی‌خواهم بی‌رحم باشم(،) ولیکن✔️ #۱۳
چون من دلباخته‌ای؛ (بدون علامت) یا✔️ #۱۳
یکی رسیده؛ (،) مانند✔️ #۱۴
سه ثانیه بود؛ (بدون علامت) و در آن✔️ #۱۴
حسرت است؛ (،) اما می‌پرستمش!✔️ #۱۴
از تو دور کنند(،) اما تو به✔️ #۱۶
خوشا به حالِ خورشید، (!)✔️ #۱۶
چنین است؛ (،) تنها فقط توانایی✔️ #۱۶
بر نیاید✖️ برنیاید✔️ #۱۷
پاراگراف‌بندی اصلاح شود و از ویرگول کمتر استفاده کنید، چون خوانش متن را کند می‌کند.
افعال معمولاً انتهای جمله آمده‌اند و از ضمایر درست آن‌ها استفاده شده‌است، ولی عباراتی هم وجود دارد که به شیوه‌ی بلاغی نوشته شده‌اند، ولی چون متن را پیچیده نمی‌کنند ایراد محسوب نمی‌شود.

دستور ادبی: نوع دلنوشته‌ی شما عامیانه است، زیرا تعداد زیادی آرایه در آن استفاده نشده، به جز چند مورد انگشت‌شمار. دلنوشته شامل آرایه‌های تشبیه، استعاره، تشخیص، تکرار، تضاد، کنایه و حس‌آمیزی می‌شود؛ یعنی از هر کدام شاید یک یا دو یا نهایتاً سه مورد وجود داشته باشد که باز هم نیمی از آن‌ها کلیشه‌ای هستند. کمبود آرایه در دلنوشته حس می‌شود و استفاده از موارد رایج ادبی، به چشم می‌آید و از زیبایی و جذابیت متن کم می‌کند؛ بنابراین لازم است آرایه‌های بیشتر و جدیدتری به متن اضافه شود و آرایه‌های کلیشه‌ای نوآوری شوند. من طبق معمول قصد داشتم آرایه‌ها را برایتان دسته‌بندی کنم تا راحت‌تر اصلاحشان کنید، اما متأسفانه در دلنوشته آرایه‌ی چشمگیر و زیادی دیده نمی‌شود که از لحاظ تکراری بودن یا تازگی از یکدیگر جدا کنم و همان‌طور که گفتم بسیار کم هستند. هر زمان دلنوشته را ویرایش و آرایه به آن اضافه کردید، اطلاع بدهید تا آن‌ها را برایتان بررسی کنم. مورد آخری که باید بررسی کنیم، استفاده از کلمات فاخر یا عامه است. در دلنوشته تعداد زیادی کلمه‌ی جدید استفاده نشده و بیشتر واژه‌ها معمول هستند؛ در واقع واژه‌های تکراری نسبت به واژه‌های نو بسیار زیاد است. کلماتی مثل (تنها، دور، زندگی، خدا، سرما، آغوش، عاشقانه، ترسیده، اشک، سقوط، زنده، زندگی و...) کلیشه‌ای و کلماتی نظیر [بذرک، بامزه، عصیانگر، غول‌پیکر، غر، لُپه، بیدادگر، لایه] جدید هستند. در دلنوشته علاوه‌بر کمبود آرایه، کمبود واژه‌های نو نیز وجود دارد، منظور ترادف‌های سخت نیست که برای معنی کردنشان نیاز به لغتنامه باشد، منظور کلماتی است که کمتر در دلنوشته‌ها استفاده می‌شود و خواندنشان حس تازگی می‌دهد؛ به طور مثال از صحرا و دریا و ساحل بسیار استفاده می‌کنند، اما از کوهستان کمتر... یا از زندان و زندانی زیاد بهره می‌برند، اما از تبعید نه! شما باید دنبال چنین کلماتی بگردید. نکته‌ی آخر این است که در دلنوشته کلماتی مثل بذر و بامزه و در کل، جملاتی که خطاب به بذر بود بسیار استفاده میشد، درست است که این تکرارها به انسجام کمک می‌کنند اما تکرار چندین و چندباره‌ی آن‌ها در متون کلیشه‌ای شده‌است و حس و حال اوایل دلنوشته را نمی‌دهد، بنابراین بهتر است از جملات و صفات دیگری برای مخاطب قرار دادن بذر استفاده شود.

دلنویس عزیز! از مطالعه‌ی دلنوشته‌ات لذت بردم. شجاعت تو در بیان صادقانه‌ی احساسات، ارزشمند و تحسین‌برانگیزه. با هر اثر جدید، فرصتی برای رشد و یادگیری بیشتر داری؛ پس از این فرصت‌ها نهایت استفاده رو بکن. به نوشتن ادامه بده و مطمئن باش که کلماتت به دل‌های زیادی خواهد نشست. قلمت ماندگار!🫂
 
  • تایید
واکنش‌ها[ی پسندها]: Yammakh
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا پایین