بسمه تعالی
نقد ادبی دلنوشته در آغوش تنهایی
منتقد: کوثر ولیپور
عنوان:
نخستین فاکتوری که باعث جلب نظر و توجه به هر نوشتهای میشود عنوان است؛ عنوانی که دلنویس برای دلنوشتهاش انتخاب نموده بود، از لحاظ جذب مخاطب کشش لازم را دارا بود و به خوبی میتوانست مخاطب را به خود جذب کند البته مخاطبانی که به دنبال ژانرهای تراژدی و داستانهایی درباره تنهایی و حزن و غم و اندوه هستند. عنوان انتخابی دلنویس که از سه واژه در + آغوش + تنهایی تشکیل شده بود مفهوم کلی اثر را به مخاطب میرساند و در کل مخاطب را از آن آگاه میکرد که کل این اثر در مورد حزن و اندوه و تنهایی میباشد. عنوان انتخابی از نظر بار ادبی با نوشته یکسان بود و نه چندان ثقیل و نه چندان ساده نوشته شده بود. در کل عنوان انتخابی دلنویس جذاب و مرتبط با محتوای کلی اثر بود اما به خاطر به کار بردن واژههای آغوش و تنهایی در عنوان کلیشه قابل توجهی در آن مشاهده میشد.
ژانر:
ژانر انتخابی دلنویس ژانر تراژدی بود ژانر تراژدی جز ژانرهای استاندارد انجمن بوده و میتوان از آن در دلنوشته استفاده کرد. از آنجایی که دلنویس فقط از یک ژانر برای اثرش انتخاب کرده بود پس در نتیجه ژانر قالب نیز همان ژانر در نظر گرفته میشود پس ژانر قالب دلنویس در دل نوشتهاش تراژدی بوده است. ژانر انتخابی دربرگیرنده محتوای کلی اثر بود و حزن و تراژدی را به خوبی به مخاطب منتقل میکرد.
خلاصه:
خلاصه یا همان مقدمه اگر نوشته خود دلنویس باشد نکته بسیار مثبتی برای دلنوشته به شمار میرود. دلنویس مقدمه اثر را خود نگارش کرده بود و از این نظر خوب عمل کرده بود و مقدمه ذهن مخاطب را درگیر تفکر و عمق نوشته میکرد و چندان ساده و سطحی نوشته نشده بود همچنین در آن ثقیل بودن بسیار دیده نمیشد که مخاطب را از فهم، و درک مطلب ناتوان کند. اندازه استانداردی در مقدمه دیده میشد و از لحاظ سبک و لحن ادبی با متن در ارتباط بود و سطح لحن ادبی مقدمه همسطح با لحن ادبی نوشته بود. نکات نگارشی به طور کامل در آن به کار گرفته شده بود و مرتبط با عنوان و ژانر انتخابی بود.
انسجام:
انسجام ادبی:
انسجام ادبی یعنی باید لحن و سبک نوشته در تمامی پارتها یکسان باشد تمامی پارتها با لحن ادبی نوشته شده بودند اما در برخی جاها نوشتههایی دیده میشد که این لحن ادبی را به لحن محاورهای تبدیل میکرد یعنی دلنویس نتوانسته بود که لحن و بافت یکسان را در تمامی اثر رعایت کند و در برخی جاها جملات را محاورهای نوشته بود که لازم به بازنگری و ویرایش میباشد تا لحن و بافت اثر یک دست و یکسان شود. همچنین از نظر استفاده از آرایهها محتوای ادبی تمامی پارتها در سطح یکسانی بودند که در این نظر لازم به تقدیر از دلنویس به خاطر رعایت یکسان بودن سطح ادبی و آرایه ای اثر میباشد.
انسجام نگارشی: انسجام نگارشی یعنی تعداد خطوط هر پارت باید نزدیک به هم باشند و تفاوت زیادی بین تعداد خطوط پارتها وجود نداشته باشد. تمامی پارتهای دلنوشته بین ۴ تا ۶ یا ۳ خط بودند که تفاوت زیادی بین تعداد خطوط آنها مشاهده نمیشد و از این نظر میتوان گفت دلنویس از نظر انسجام نگارشی به خوبی عمل کرده است.
انسجام محتوایی: پارتها از لحاظ محتوا باید با یکدیگر مرتبط باشند که به این موضوع انسجام محتوایی گفته میشود. در تمامی پارتها کلمات سرنوشت زندگی مردم یا چنین چیزهایی دیده میشد و تقریباً میتوان گفت موضوع تمامی پارتها به موضوع جامعه و تنهایی برمیگشت یعنی دلنویس میتوانست در ژانرهایش ژانر اجتماعی را نیز به کار ببرد و کمی آن را در دل نوشتهاش غلیظتر کند. اما در کل میتوان گفت تمامی پارتها دارای انسجام محتوایی بودند و پرش موضوعی از موضوعی به موضوعی دیگر در بین پارتهای اثر اتفاق نیفتاده بود.
هدف یا محتوا:
محتوایی که دلنویس در اثرش بیان میکند باید جذاب آشنا و نوآورانه باشد گاهاً میبینیم که محتواهای کلیشهای نیز جذب مخاطب بالایی دارند به خوبی نوشته شدهاند بنابراین تنها عامل موثر در جذب مخاطب کلیشه نبودن آن نیست میتوان از نگاه نو از یک زاویه دید نو به یک موضوع نیز یک اثر نو و جذاب خلق کرد. برای مثال همین موضوع تنهایی که دلنویس آن را برای دلنوشتهاش انتخاب کرده بود موضوعی بسیار نوآورانه یا جذاب نیست و حجم بسیاری از کلیشه در آن مشاهده میشود اما عموماً موضوع تنهایی و حزب و اندوه و تراژدی در کنار ژانرهای عاشقانه ترکیب میشود و از تنهاییهای فرد پس از رفتن عشقش روایت میکند اما دلنویس توانسته بود با کنار گذاشتن ژانر عاشقانه و روایت ژانر تراژدی بدون استفاده از ژانر عاشقانه و ترک یار سخن بگوید.
دستور زبان:
عسل باید با یک لحن نوشته شود یا ادبی و یا عامیانه و نباید این دو لحن با یکدیگر تلفیق شوند مگر در شرایط خاص. نویسنده در بعضی جاها به ندرت دیده میشد که با استفاده از بعضی کلمات لحن را عامیانه میکرد این عامیانه شدن لحن در بعضی جاها و تلفیق آن با لحن ادبی به هیچ عنوان به خاطر روند داستان یا خواست دلنویس نبوده بلکه مشاهده میشد که احتمالاً به علت خطا یا حواس پرتی دلنویس یا ناظر بوده است بنابراین با یک بازنگری جزئی و ویرایش چند کلمه لحن و بافت اثر یکسان خواهد شد. اصول نگارشی تمام و کمال در اثر رعایت شده بود و مشخص میشد دلنویس به خوبی از پس رعایت اصول نگارشی برآمده است.
میرسیم به موضوع درست نویسی جابجایی افعال و اجزای جمله و استفاده از افعال دیگر و کلمات اشتباه و ضمایر اشتباه برای افعال اشتباه در داستان دیده نمیشد. بنابراین میتوان گفت دلنویس از نظر درست نویسی مطلوب عمل کرده است.
دستور ادبی:
این بخش شامل استفاده از کلمات فاخر و ادبی، و آرایه ها می باشد که نقد و بررسی آن برای هر کدام از لحنهای عامیانه و ادبی متفاوت است.
لحن دلنویس لحن ادبی بود استفاده از آرایهها یا کلمات فاخر ادبی در دل نوشته زیاد دیده نمیشد و دلنویس سعی کرده بود بیشتر با مخاطبش ارتباط دلی و ساده برقرار کند و برای فهم مطلبش زیاد به خواننده فشار نیاورد. همچنین دلنویس با بازی کردن با کلمات و چیدن آنها در جاهای درست و جملهبندی خیلی خوب توانسته بود که این نقص را برطرف کند و دلنوشته ادبی خوبی را به قلم بیاورد.
دلنویس به ثقیل بودن متن خیلی توجه کرده بود اما زیاد از کلمات ثقیل و ادبی استفاده نکرده بود بلکه به جای آن با کلمات بازی کرده بود و جملات خوبی را ساخته بود که برای فهم آنها گاهاً لازم بود که برگردیم و دوباره پارت را از اول یا جمله را از اول بخوانیم که نشانه تبحر و قلم قوی دلنویس است.
سخن پایانی منتقد؛
دلنویس عزیز از خواندن اثر زیبا و دلنشین شما بسیار خرسند شدم و مشتاقانه منتظر اتمام و قرار گرفتن آن روی سایت اصلی انجمن هستیم.
اگر ایراداتی در نقد اثر گفته میشود باید بدانید که هیچ اثری بی ایراد نیست و گاهی اوقات نکاتی در اثر دیده میشود و آن را منحصر به فرد و خاص میکند پس هیچگاه از نوشتن و ادامه دادن اثر خود دست نکشید و هیچ یک از این ایرادها نمیتواند شما را در این راه زیبا و دلنشین نویسندگی دلسرد کند بلکه باید آنها را با جان و دل پذیرا باشید و با برطرف کردن ایرادها قلم خود را قویتر و اثر خود را دلنشینتر کنید.
با آرزوی موفقیت و شادکامی 🌷