«عنوان»
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد.
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارد. نامهای طولانی را به شرطی میتوانیم از اندازه آنها چشم فروشی کنیم که کلمات ترکیب شده، جذابیت خاصی را بخشیده باشند.
عنوان از سه بخش تشکیل شده که میتوان گفت طولانی است و ماندگاری آنچنان خوبی در ذهن خواننده نخواهد داشت. کلمه دل است دیگر که عنوان انتخابی نویسنده میباشد در نگاه اول تراژدی را به ذهن میآورد که با ژانر انتخاب شده توسط نویسنده همخوانی دارد.
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
عنوان کلیشه زیادی ندارد و از نظر جذب و کشش میتوان گفت نسبتاً خوب است. هرچند باید گفت کلمهی دل کلیشه است اما ترکیب آن با موارد دیگر، این کلیشه را کم کرده. همچنین با توجه به اینکه عنوان از سه کلمه تشکیل شده باید به بررسی کلیشه بودن یا نبودن آن هم پرداخته شود که در این صورت باید گفت عنوان تقریباً نوین است و مجموعاً کلیشه خیلی بالایی ندارد.
با خواندن عنوان برای بار اول مخاطب تقریباً به سادگی میتواند معنی آن را درک کند.
احساسی که در بدنه دلنوشته احساس میشود، عنوان را توصیف میکند و با آن همخوانی دارد.
«ژانر»
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته باید با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند و بنابراین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی را به خرج دهد. ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دل نوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را به کار برده اما در بقیه پارتها نه، نیازی نیست که شارژ تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
ژانر انتخابی نویسنده همانطور که بالاتر به آن اشاره شد، ژانر تراژدی بود. این ژانر در دلنوشته دلنویس طبق انتخاب خودش و همچنین طبق بررسیهای منتقد ژانر قالب این اثر بود.
ترتیب ژانرها نیز در دل نوشته باید حفظ شود. برای مثال اگر موضوع اصلی عاشقانه است اما همراه خود، موضوعات غمگین را دارد اول ژانر عاشقانه قرار میدهیم بعد تراژدی نه برعکس!
نویسنده تک ژانر تراژدی را انتخاب کرده بود و این قسمت شامل حال وی نمیشود.
«مقدمه»
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات به کار رفته در دل نوشته باشد.
مقدمه در قدم اول باید عنوان و ژانر مطابق یکدیگر داشته باشد. اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه تراژدی هستند مقدمه میبایست با هر دو ژانر ارتباط داشته باشد و هر دو احساسات در آن به کار رفته باشد.
نویسنده به دلیل انتخاب ژانر تراژدی تنها باید این ژانر را در مقدمه قرار دهد که وی به خوبی این کار را کرده بود و خواننده با حس و حال مقدمه ارتباط برقرار میکرد.
مقدمه باید جامع و کامل باشد. به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد و البته نباید زیادی واضح و روشن بیان شود.
اشگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
(دل است دیگر گاهی میبینی حتی دلتنگ خودش هم میشود، دلتنگ بازیگوشیهای کودکانه اش، خندههای بیبهانهاش، برای وقتهایی که اینقدر خسته و رنجور و زخم خورده نبود! برای وقتهایی که خودش را فقط بخاطر خودش دوست داشت، سرمهی اشک بر چشمانش نمیکشید و قلبش را با مداد رنگی سیاهی رنگ نمیکرد! برای وقتهایی که نمیدانست عشق چیست و برای خودش زندگی میکرد نه برای حرفهای دیگران و نه برای دلهای دیگران.)
مقدمه شامل جملات فردی است که شادی و احساسات خوبی که فراموش کرده است را دوره میکند و حسرت میخورد. در ادامه بررسی بیشتری روی مقدمه و اجزای آن انجام میدهیم.
مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود. اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط است که میتوان به این موضوع پی برد که مقدمه از اندازه مطلوبی برخوردار است.
خود متن مقدمه را به سه قسمت (مقدمه + بدنه + نتیجه) تقسیم بندی میکنیم. در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از آنچه که اتفاق افتاده و یا مقدمهای از احساسات اتلاف شده را بیان کند و در قسمت بدنه به شرح احساسات بپردازد و در آخر از آن نتیجهای خارج کند.
در قسمت مقدمه این دلنوشته، ما شاهد دلتنگی نویسنده برای احساسات وی و حسرتهایش هستیم. لازم به ذکر است که در این قسمت مقدمه و بدنه تفاوت اساسی دیده نمیشود و بهتر است روی بخش بدنه، وقت بیشتری گذاشته شود. در بخش نتیجه، میتوان گفت وی به دلیل درک احساسات عشق، دیگر نمیتواند برای خودش زندگی کند و نسبت به بقیه بی تفاوت باشد.
«انسجام»
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملاً برقرار باشد.
انسجام از چه لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد.
منظور از انسجام ادبی، رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است. دلنوشته یک اثر ادبی است بنابراین بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
نویسنده این انسجام را تا حدودی رعایت کرده و اکثر دلنوشته خود را با لحن ادبی نوشته است؛ هرچند ما گاهاً شاهد الفاظ عامیانه نیز هستیم که این شوکی برای خواننده محسوب میشود که جذابیت را کم میکند. مثال: همین که مادر از راه رسید پا به فرار بگذارد و برو که رفتیم زود از چنگال عدالت فرار کند.
انسجام محتوایی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت سه خط قرار ندهد و در پارت بعدی هفت خط!
حجم پارتهای نویسنده تقریباً برابر بود و تقریباً مشکلی از نظر انسجام محتوایی نداشت و به طور میانگین بین ۵ تا ۷ و فقط در بخشی ۹ خط بود.
هیچ تاکیدی برای یکسان بودن حجم پارتها نیست اما بهتر است مشابه هم باشند.
همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات به کار رفته در تمامی پارتهای یکسان و مشابه باشند که این مورد در این دلنوشته رعایت شده بود.
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد؛ همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند.
علائم نگارشی خصوصاً نقطه، نقطه ویرگول، سه نقطه و... باید به درستی رعایت شوند. نیم فاصلهها باید رعایت شوند و غلط املایی دیده نشود.
تعدادی غلط املایی و نگارشی به چشم میخورد که مثالهایی از آن را بیان میکنیم.
پاچههای شلوارش را بتواند ____ بتکاند
بی طمع ___ بیطمع
اصلا ___ اصلاً
آنها__ آنها
و موارد دیگر. البته یکی از مشکلات اصلی دلنوشته، رعایت نشدن علائم نگارشی مختلف مانند علامت تعجب، ویرگول، نقطه ویرگول ، علامت سوال و نقطه و... است که نویسنده باید به اصلاح آنها بپردازد.
«هدف»
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد ما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشه بود، نویسنده حتماً باید مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشود همراه با قلم نوین و زیبای خود ذکر کند و از این کلیشگی دور شود.
ایده اصلی شامل کلیشه دوری و غم از معشوق و یا کسی که به او علاقه داشته بود. البته لازم به ذکر است که نویسنده میتواند با آرایهها و قلم خود این کلیشه را کمتر کند.
«دستور زبانی»
همانطور که در بالا اشاره کردیم دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و به انتقال احساسات کمک میکند که نویسنده این موضوع را رعایت کرده است و به قلم ادبی نوشته است.
در قسمت بعدی رکن مورد بررسی، ساختمان نوشته است.
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابجا کند. برای مثال جابجایی فاعل و مفعول. اما این جابجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله به هم بریزد و خواننده متوجه موضوع نشود.
نویسنده از این موضوع و این جابجایی خیلی کم و تقریباً اصلاً استفاده نکرده و گویی ترجیح داده با زبان ساده سخن بگوید. پیشنهاد میشود به این موضوع توجه کند با این جابهجاییها و بازی با ارکان و ساختمان کلمات جذابیت دلنوشته خود را بالا ببرد.
«دستور ادبی»
استفاده از آرایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک نوشته کاملاً اجباری هستند زیرا این آرایههای ادبیاند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند.
هرچی بیشتر از آرایههای ادبی در دل نوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایههای متنوعی بهره ببرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دل نوشته شاید یک یا دو آرایه تکراری استفاده شود.
نویسنده چند موردی از توصیفات و کلمات توصیفی و یا تشبیهی خوب و زیبایی استفاده کرده بود که باعث جذابیت دلنوشته شد. لازم به ذکر است که دلنوشته پتانسیل تشبیهات بیشتر را نیز دارد. هرچند باید تمرکزش را روی آرایههای دیگر مانند تضاد، استعاره و غیره بیشتر کند.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازه میبخشد و باعث زینت دل نوشته میشود اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشد که نویسنده برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
همانطور که در بالاتر اشاره کردیم، نویسنده از کلمات ادبی خیلی خیلی استفاده کرده بود و ترجیح داده بود به زبان ساده سخن بگوید.
نویسنده عزیز،
دلنوشته شما اثری زیبا بود که با خواندن آن لذت بردم. امیدوارم با نقد خود کمکی به بهتر شدن قلم شما کرده باشم.
به امید خواندن آثار بیشتر از شما