جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته ذهنِ سوخته اثر هدیه امیری

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط هدیه امیری با نام دلنوشته ذهنِ سوخته اثر هدیه امیری ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 910 بازدید, 27 پاسخ و 10 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته ذهنِ سوخته اثر هدیه امیری
نویسنده موضوع هدیه امیری
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط هدیه امیری

Lord

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر محروم شده
Jul
1,140
3,267
مدال‌ها
1
IMG_20210905_210033_578.jpg
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,481
مدال‌ها
2
نمی‌دانم، می‌رسد آن روز که دلیل رفتنم را بگویم یا نه؛
اما این را به خوبی می‌دانم اگر که برسد آن روز،
این‌بار این تو هستی که می‌روی!
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,481
مدال‌ها
2
تو با شنیدن دلایلم که بهانه تلقی‌شان کردی، رفتی!
من هم خواهم رفت... فقط فرق رفتن این‌بار تو با من این است که من شاهد رفتن تو هستم.
در ادامه تو رفتی و دیگر نه منی هستم
و نه تو!
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,481
مدال‌ها
2
من نگران یک نفرم،
نگرانِ تو!
نگران ساعت خوابت،
وعده‌های غذایی‌ات،
فشار کار‌هایت،
تفریح کم‌ات،
نگران دور و بری‌هایی که عصبی یا کلافه‌ات می‌کنن،
نگران مواقعی که تحمل و صبرت بیش از حد می‌شود،
نگران همه چی تو!
می‌دانم این درست نیست،
خوب نیست؛
اما نگرانم.
نگرانِ تو... .
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,481
مدال‌ها
2
می‌خواهم بدانی که من همیشه مراقبت هستم.
اجازه نمی‌دهم، حتی یک ذره چیزی ناراحتت کند!
ازت می‌خواهم‌ به من، اعتماد کامل داشته باشی و بدانی همه‌چیز همان‌طوری می‌شود که می‌خواهی.
امیدوارم لایق تمام مهربانی‌هایی که در حقم کرده‌ای، باشم.
بدان که من به تو افتخار می‌کنم.
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,481
مدال‌ها
2
از تو می‌خواهم که به خودت، تلاش‌هایت و باورهایت احترام بگذاری.
هدفت و رویاهایت را باور داشته باش، ای ماهِ کوچکم!
ایمان داشته باش که حتی با بدترین گذشته، باز هم می‌توانی آینده خوبی بسازی!
ماهِ کوچکم، قرار نیست همه تو را درک کنند،
همه تو را باور کنند، همان‌طور که من توقعی ندارم؛ اما تو خودت را درک کن، باور داشته باش.
نگذار هیچ‌چیز باعث شود که تو از هدفت و رویاهایت دست بکشی!
وقتی چیزی را واقعاً می‌خواهی، بدان که مطمئناً به آن خواهی رسید و من می‌دانم که هیچ چیز غیر ممکن نیست!
تو خدا را داری!
همانی که باعث آمدن تو در این دنیای فانی شده است، همانی که تو را ماه کوچکم کرده است!
تو بهترین هستی و بهترین می‌مانی.
 
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,481
مدال‌ها
2
تو چیزهای زیادی به من نشان دادی و من چیزهایی که نمی‌دانستم را از تو یاد گرفتم؛ اما یادت رفت آخرین چیز را به من یاد بدهی،
چه‌طور اجازه رفتن را ندهی؟
می‌دانم بعضی وقت‌ها حق انتخاب نداریم.
دلم برای زمانی که خواهر کوچک‌ تو بودم تنگ شده،
وقتی نام خودم را با صدای تو می‌شنیدم،
آرزو دارم به تو بگویم که “دوستت دارم”
می‌دانم حقیقت دارد که همه می‌گویند
“خداوند فقط بهترین‌ها را می‌گیرد! ”
ماهِ کوچکم، دوستت دارم!



★پایان★
دلنوشته ذهنِ سوخته.
به قلم هدیه امیری
شروع: ۱۴۰۰/۸/۲۹، شنبه، ساعت۶:۵۶ دقیقه
پایان: ۱۴۰۰/۹/۱ دوشنبه، ساعت۱۰:۳۱ دقیقه
 
آخرین ویرایش:
موضوع نویسنده

هدیه امیری

سطح
0
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Apr
403
2,481
مدال‌ها
2
و در آخر:

"نوید آغازها"
از لا به لای شاخ و برگ عشق، نسیمی از رایحه احساس در کمین است. در این هستی، روی زمین خاکی، زیر سقف آسمانی، تو! تنها دلیل زندگی هستی.
تو و لبخندت، بودن را زنده می‌کنی. اینک من آمده‌ام تا از بودن‌ها بگویم، از اسطوره‌ها بخوانم، از آهوهای مظلوم و گرگ‌های بی‌خون، جاری نهر احساس در دل سنگی کوه!
آری! من نوید از آغازها می‌دهم، آغازی با طعم لذت و پایانی برای پایان‌ها...
من هم اکنون، هدیه وجودم را دست نوازش بر تک تک واژه‌های پراکنده می‌کنم و برای تمامی عاشق‌ها، آوای عشق، می‌سرویم.
هِدیه‌ای برای تمامی هَدیه‌های زندگی و با هزاران نوشته جذاب و ناب در هر زمینه‌ای!




نویسنده: هدیه امیری
یا حق.
 
آخرین ویرایش:
بالا پایین