جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

فایل شده دلنوشته روز‌های تلخ اثر Fatemeh- Majidi

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته ادبیات توسط زیر باران با نام دلنوشته روز‌های تلخ اثر Fatemeh- Majidi ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 735 بازدید, 27 پاسخ و 11 بار واکنش داشته است
نام دسته ادبیات
نام موضوع دلنوشته روز‌های تلخ اثر Fatemeh- Majidi
نویسنده موضوع زیر باران
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط fatemeh bano
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
" به نام تک نوازنده تار محبت"
نام اثر: روز‌های تلخ
نویسنده: Fatemeh-M
ژانر: ترداژی
ناظر: @حدیث ۸۶
کپیست: @نازی.م
" مقدمه"
از همه چیز خسته شدم!
از خودم، از سرنوشت، از زندگی... .
شده تا حالا بخوری زمین ولی کسی نباشه تا بهت کمک کنه؟
کسی نباشه تا دلداریت بده؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

ILLUSION

سطح
8
 
نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری انجمن
ارشد بازنشسته
نویسنده ادبی انجمن
Mar
3,785
39,373
مدال‌ها
13
Picture1 (2) (1).png
عرض ادب و احترام خدمت دلنویس عزیز و ضمن تشکر بابت انتخاب "رمان بوک" برای انتشار آثار ارزشمندتان.

حتما پیش از آغاز نوشتن، تاپیک زیر را مطالعه کنید تا دچار مشکل نشوید:

[ قوانین تایپ دلنوشته ]

پس از بیست پست، در تاپیک زیر درخواست نقد شورا دهید:
[ تاپیک جامع درخواست نقد دلنوشته ]

بعد از ایجاد تاپیک نقدر شورا برای دلنوشته‌تان، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید:
[ تاپیک درخواست تگ دلنوشته ]

پس از گذاشتن بیست پست از دلنوشته، می‌توانید در تاپیک زیر برای آن درخواست جلد دهید:
[ تاپیک درخواست جلد ]

و انشاءالله پس از به پایان رسیدن دلنوشته‌تان، در تاپیک زیر اعلام کنید:
[ تاپیک اعلام پایان دلنوشته ]

دلنویسان عزیز، هرگونه سوالی دارید؛ می‌توانید در اینجا مطرح کنید:
[ سوالات و مشکلات دلنویسان ]

با آرزوی موفقیت برای شما،
♡تیم مدیریت تالار ادبیات♡
 
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
دست به قلم می‌گیرم؛ و می‌نویسم از روز‌های تلخ زندگی.

قدم می‌زنم زیر باران، اشک‌هایم با حسرت روی صورتم می‌نشیند و من با دست‌هایی لرزان اشک‌های روی صورتم را پاک می‌کنم و به آسمان بارانی شب نگاه می‌کنم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
آسمان هم دلش گرفته است؛ دیگر ماه هم وسط آسمان نمی‌درخشد. آسمان هم غمگین بود؛ نگاهم را از آسمان می‌گیرم و یک لبخند تلخ روی لب‌هایم می‌نشیند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
می‌گویند که بالاتر از سیاهی رنگی نیست؛ ولی به نظر من بالاتر از سیاهی هم وجود دارد. مثل سرنوشت بعضی از ما آدم‌ها! سرنوشت‌هایی که داخل سیاهی غرق شد‌ند. آرزو‌هایی که فراموش شدند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
کاش می‌شد زندگی را تغییر داد و تمام بد‌ی‌هایی که در دنیا وجود دارد را از خودمان و دیگران دور کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
ولی نمی‌شود؛ چون زندگی دست ما نیست.
بعضی وقت‌ها به خودم می‌گویم کاش فراموشی می‌گرفتم تا تمام این درد‌ها‌ را فراموش می‌کردم. تا دیگر یادم نیاید که این درد‌ها چه بود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
هیچ چیزی یاد ندارم؛ هیچ چیز... .
یک فراموشی همیشگی، یک خواب راحت بدون اشک‌های شبانه مگر چه می‌شود؟
شاید بتوانم خودم را یک آدم شاد نشان بدهم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
شاید بتوانم قایم شوم پشت این لبخند‌های الکی. لبخند‌هایی که معنی یک لبخند واقعی را نداشته باشد. معنی یک غم بزرگ که در داخل قلب باشد که نتوانی به کسی بگویی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
موضوع نویسنده

زیر باران

سطح
0
 
کاربر رمان‌بوک
کاربر رمان‌بوک
Dec
44
242
مدال‌ها
1
دوست داشتم همین الآن بروم یک‌جای خلوت؛ جایی که کسی نباشد.
آن‌قدر فریاد بکشم، آن‌قدر گریه کنم تا راحت شوم از این بغض‌‌ها، دیگر آزاد شوم مثل یک پرنده.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین