بسم الله الرحمن الرحیم
نقد دلنوشته: شبح حسرت
[عنوان]
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند.
و همچنین علاوه بر طولانی بودن و همچنین کلیشهای بودن باید با محتوای بدنه دل نوشته ارتباط داشته باشد.
( شبح حسرت )
عنوانی میباشد که نویسنده برای دلنوشته تراژدی و عاشقانه خود انتخاب کرده است
این عنوان از دو بخش تشکیل شده است و اندازه استانداردی دارد.
نویسنده از کلماتی استفاده کرده است که نیازی به زیر و رو کردن فرهنگ و لغت نیست کلماتی واضح و جذاب.
میتوان به این اشاره کرد که کلمه حسرت کلمهای است که کلیشهای دارد اما در کنار آن این کلمه کلمه شبح آمده است که عنوان را به دور از کلیشهای نگه داشته است و کلیشهای بودن کلمه حسرت را خنثی کرده است. نویسنده عنوانی زیبا و جذاب و همچنین به یادماندگان خلق کرده است.
کلمه شبح با حسرت عنوانی جدید را به وجود آوردهاند که شبح درست است با حسرت ارتباط خاصی ندارد اما با کمی دقت میتوان از متن دلنوشته هم دریافت که خاطرات همانند شبح به نزد انسان میان و باعث حسرت هایی قدیمی میشوند.
که خواننده را وادار به خواندن ادامه دل نوشته میکند.
با نگاه کلی میتوان ارتباط عنوان با ژانر تراژدی را دید
در نگاه اول خواننده ر میآورد که با این عنوان استفاده شده گویی ژانر هم تراژدی است که البته درست است و بعد از آن نمیتوان ژانر عاشقانه را در عنوان دید شاید باید عنوان به این گونه بود که دو کلمهای استفاده میشد که یک کلمه آن ژانر تراژدی را به نمایش میگذاشت و کلمه دیگر آن ژانر عاشقانه را به نمایش میگذاشت.
در مورد آخر باید بررسی بشه که عنوان با محتوای دلنوشته مرتبط است یا خیر.
در تمامی پارتها شاهد توصیفات و توضیحات و همچنین احساساتی دردناک و شیرینی هستیم که در کل بدن به عنوان ارتباط دارد یعنی اون احساسات حسرتی که در کل بدنه نمایان است با نام عنوان ارتباط زیادی دارد.
جمع بندی کلی: این عنوان از دو بخش برگزیده است کلمه اول آن کلیشهای نیست اما کلمه دوم آن کلیشهای است اما در کنار هم قرار گرفتن جذابیت به وجود آورده است که کلیشه بودن کلمه حسرت را خنثی کرده است عنوان با ژانر تراژدی همخوانی داشت اما با ژانر عاشقانه همخوانی نداشت و همچنین عنوان با کل بدنه ارتباط زیادی داشت.
[ژانر]
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
ژانرهای انتخابی ما (تراژدی و عاشقانه) است
که ما محتوای کلی دلنوشته ارتباط دارد بعد از ژانر تراژدی در پشت آن ژانر عاشقانهای وجود دارد که از خاطرات و حسرتهای شیرین و عاشقانه در حال توصیفات است.
موضوع مهم این است که اگر دلنوشته بیش از یک ژانر داشته باشد باید ترتیب آن را بر اساس اثر به درستی انتخاب شوند.
نویسنده ترتیب قرارگیری ژانرها را به خوبی رعایت کرده است در نگاه کلی ژانر تراژدی را در کل بدنه میبینیم که در پشت آن بعضی از خاطرات شیرینی عاشقانه را میبینیم که به ژانر عاشقانه مربوط است.
و ژانرهای انتخابی باید کاملا یکسان و هماهنگ در دلنوشته استفاده بشن که نویسنده این موضوع را رعایت کرده است
دو ژانری که دلنویس انتخاب کرده است هماهنگ بر هم هستند
جمع بندی کلی: ژانرهای انتخابی درست است و نیازی نیست حذف و ژانری اضافه شود.
ترتیب قرارگیری ژانرها به درستی بوده است.
[مقدمه]
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بربگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
(شب تاریک است، ستارهها خاموشاند و سکوت، فضایی را در بر گرفته که به احساس تنهایی و اندوه میانجامد. خیابانهای خیس از باران، خاطراتی تلخ را در دل میزنند. هر قطره باران، شبیه اشکهای نازک بر صورت زمان میچکد. گویی زمان ایستاده و لحظات بیرحم، در تاریکی پنهان شدهاند. بیصدا و بیخبر، او رفت؛ بیآنکه فرصتی برای وداع باشد. دل در سی*ن*هام میتپد، اما کلمات مانند پرندههای کز کرده در قفس، جرأت پرواز ندارند. یاد او در ذهنم شکل میگیرد، اما نمیتوانم برایش حسی بفرستم. در این شب بیپایان، تنها یادش، سایهای از عشق و درد است که در دل تاریکی میچرخد.)
مقدمه دلنوشته به شرح بالا میباشد:
در این مقدمه نویسنده یخواسته احساسات غربت و حسرتی که در دل دارد را به نمایش بگذارند.
مقدمه باید جامع و کامل باشد به بیان دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیاد واضح و روشن باشد اگر حرف یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود
متن مقدمه را به سه قسمت مقدمه بدنه و نتیجه تقسیم بندی میکنیم.
در قسمت مقدمه نویسنده باید قدمی از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمهای که از احساسات اطلاق ده بیان کند همچنین در این قسمت مقدمه هرچی که بیان شده دلایل آن و اینکه چه احساساتی را در بر میگیرد نمایش داده شود.
مقدمه: «شب تاریک است، ستارهها خاموشاند و سکوت، فضایی را در بر گرفته که به احساس تنهایی و اندوه میانجامد. خیابانهای خیس از باران، خاطراتی تلخ را در دل میزنند. هر قطره باران، شبیه اشکهای نازک بر صورت زمان میچکد. گویی زمان ایستاده و لحظات بیرحم، در تاریکی پنهان شدهاند»
در این قسمت مقدمه نویسنده مقدمه را خیلی طولانی و کششی در آن ایجاد کرده است که بیشتر بخش دیباچه دلنوشته را در بر گرفته است در این قسمت نویسنده سعی کرده است با ایجاد فضای آغازین برای ادامه دلنوشت و دیباچه فضایی را برای خواننده ایجاد کند که بعد از آن احساسات را در بر بگیرد و در این قسمت آغاز شروع احساسات و همچنین دلنوشته است
در این قسمت علاوه بر ادبی بودن متن همچنین نویسنده سعی کرده است که لهبندی درستی را برگزیند که خواننده میتواند احساسات را درست برقرار کند همچنین میتوان گفت بایستی جملهبندی باشد که خواننده در حین خواندن گیر نکند که نویسنده این موضوع را رعایت کرده است
بدنه: بدنه باید جوری قرار گرفته باشد که دلیل و احساسات متن فوق را بیان کند
«بیصدا و بیخبر، او رفت؛ بیآنکه فرصتی برای وداع باشد. دل در سی*ن*هام میتپد، اما کلمات مانند پرندههای کز کرده در قفس، جرأت پرواز ندارند. یاد او در ذهنم شکل میگیرد، اما نمیتوانم برایش حسی بفرستم.»
این بخش نویسنده به ادامه بخش اول پرداخته است در این بخش نویسنده بعد از اون احساسات و تصورات آغاز به رفتن معشوق اشاره کرده است که آغاز دلنوشته بعد از اون احساسات به تصویر کشیده اینجاست!
نتیجه: در نتیجه نویسنده میبایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال روز زندگیاش را بیان کند
«در این شب بیپایان، تنها یادش، سایهای از عشق و درد است که در دل تاریکی میچرخد.»
در این بخش نویسنده وقتی که حس و حال را در مقدمه و بدنه ایجاد کرد برای شروع آن حال خودش را وصف کرده است و در اینجا نتیجهای درباره مقدمه و بدنه خود شرح داده است.
مقدمه یک دلنوشته بایستی بین ۵ تا الی ۱۰ خط باشد.
که این مقدمه از ۸ خط و نصفی تشکیل شده است و این اندازه استاندارد است.
در واقع نمیتوان این مقدمه را جدید و نوآورانه حساب کرد زیرا در بیشتر دلنوشتهها از عشقی که سرانجامش سبک تراژدی میشود را در بر میگیرد و در واقع میتوان به این اشاره کرد که وشتن از نوشتهها مقدمه آن شاید در یک حس و حالی از وصف شب تنهایی و غیره یان کرد که در نتیجه میتوان این مقدمه را کلیشهای حساب کرد.
هی وطن میتوان به این اشاره کرد که جملهبندی این مقدمه داکثر به خوبی بوده است و همچنین میتوان بهش اشاره کرد که این مقدمه با بدن ارتباط زیادی دارد یعنی بعد از مقدمه شروع احساساتی درباره خود مقدمه در بدنه دیده میشود.
و همچنین میتوان به این اشاره کرد که مقدمه با عنوان و ژانر مطابقت دارد.
جمعبندی کلی: مقدمه اندازه استاندارد داشت.
مقدمه با عنوان و ژانر و همچنین بدنه مطابقت داشت.
مقدمه کاملاً کلیشهای بود و با یه نویسنده آن را به گونهای با کلمات جدید و جملات جدید و نوآورانه عوض کند.
و همچنین جملهبندی آن و انتقال احساسات کاملاً به خوبی بوده است ما شاید به دلیل کلیشهای بودن آن کمی از احساسات کم شود.
[انسجام]
انسجام ادبی:
منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است
این دلنوشت ادبی است و لحن سبک یکسان باید ر تمامی پارتهای آن برقرار باشد
یعنی نباید یک پارت تراژدی باشد و پارت دیگر اجتماعی و پارتهای دیگر عاشقانه باشد.
و متعادل بودن در آرایهها شرط مهمی است.
انسجام ادبی از ابتدا تا انتهای پارتها رعایت شده است و سبک و لحن دلنوشته حالت تراژدی است که در پشت آن یعنی در پشت این جانب تراژدی عشقی نهفته است.
و متعادل بودن دارای آن میتوان به این اشاره کرد که نویسنده زیاد از آرایه استفاده نکرده است و شاید در ایجاد احساسات و انتقال احساسات ضعیف باشد ولی خوب به دلیل کلماتی ساده و روونی که نویسنده استفاده کرده است کمی احساسات را برقرار کرده است.
و شاید باعث شده باشد که متعادل بودن و توازن آنها بر هم ریخته باشد که به همین دلیل قلم روونه نویسنده این مشکل برطرف شده است.
همچنین به نویسنده میتوانم ذکر کنم که از آرایههای بیشتری و ارایههای متفاوتی استفاده کند آرایههای نو و جدید.
جمع بندی کلی:
در تمامی پارتها سبک ادبی یکسان بوده است.
پرش لحن در آن وجود نداشت.
استفاده از آرایهها خیلی کم بود و یتوان به این اشاره کرد که در بعضی از جاهایی که از آرایه استفاده کرده است آرایه آن تکراری است ویسنده ذکر داده میشود که از آرایههای جدید و نو استفاده کند.
انسجام نگارشی:
انسجام نگارشی یعنی تعداد خطوط پارتها باید نزدیک به هم باشند از ۵ خط الی تا ۱۰ خط مناسب است.
پیشنهاد میشود که بیشتر از این خصوص تعیین شده نباشد زیرا که باعث خسته کنندگی برای خواننده میشود.
خطوط این دلنوشته بین ۶ تا ۹ خط است.
نویسنده فاصله بین این خطوط زیاد است در حد سه خط فاصله دارد که درست است حد استانداردی در آن وجود دارد اما فاصله بین خطوط کمی با هم فرق دارند.
همچنین میتوان به سطحبندی نوشته دقت کرد نویسنده به خوبی آن را رعایت کرده است.
جمع بندی کلی:
این دلنوشت سطر بندی درستی دارد.
خطوط بین ۶ تا ۹ خط است که حد استانداردی دارد.
انسجام محتوایی:
در اینستاگرام محتوایی یعنی اینکه محتوا و عواطف به کار رفته یا احساسات در دل نوشته بناب بر طبق ژانرها در کل یک دلنوشته یکسان باشند.
مثلاً اگر دلنوشته ما اجتماعی باشد یک پارت کاملاً در مورد عواطف اجتماعی باشه و همچنین پارت بعدی هم به همین گونه.
نویسنده باید به همه ابعاد موضوع به تاجیکستان با هم بپردازد نه جداگانه. این دلنوشته حول محور حس تراژدی حس عمق عاشقانه را میدهد.
و احساسات و عواطفی که نسبت این حس حسرت درباره خاطرات هست .
میتوان این دلنوشت را پیوند ژانر تراژدی و عاشقانه بیان کرد که نویسنده دلنوشته را با همین دو جانب پیش برده است
جمعبندی کلی:
به طور کل میتوان به این اشاره کرد که این دلنوشته حول محور تراژدی و عاشقانه را دارد.
و توازن خوبی در احساسات ایجاد کرده است.
[هدف و محتوا]
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشهای باشد.
اما اگر مانند بسیاری از نوشتهها هدف اصلی کلیشهای بود نویسنده باید حتماً با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نویسنده این کلیشگی را دور کند.
موضوع اصلی این دلنوشته حسرت و خاطراتی است که حول محور تراژدی میچرخد است.
در واقع میتوان به این موضوع اشاره کرد که در بیشتر دلنوشتههام این حسرت و خاطرات تراژدی وجود دارد.
خواننده با خواندن این دلنوشته حس آشنایی و تکراری بودن این دلنوشته را مییابد. اما میتوان به این اشاره کرد که با جملاتی تازه ۹ جذابیت به این دلنوشت تعداد که تکرار بودن آن کم شده است.
اما به دلیل قلم و استفاده از جای درست فعل و فاعل از کلیشه بودن این موضوع کم کرده است ولی میتوان گفت که در بعضی از جاها عوض شدن فعل و فاعل باعث جذابیت دل نوشته میشود.
و موضوع مهم دیگر این است که موضوع حسرت و خاطرات دوران قبل در تمامی پارتهای یکسانه و شاید برای خواننده کمی خسته کننده باشد. ولی ویسنده سعی کرد دست در پارتها یکسان بودن موضوعات را کم کند و این نمره مثبتی برای این دل نوشته است.
جمعبندی کلی: این موضوع تکراری بود اما به دلیل روان بودن این دلنوشته و جملات ساده و ثقیل کلیشهای بودن رو کم کرده است.
پردازش این سبک سادهای داشت دیدگاه و زاویه دلنوشته هم تکراری بود.
در کل ایده و محتوا تکراری بود اما پارتها موضوعاتشان یکسان یعنی کم یکسان بودن.
و این باعث شده است که از کلیشگی ایده و محتوا دور شود.
[دستور زبانی]
دلنوشته اثری ادبی است و بهتر است که با لحن ادبی نگارش شده باشد یرا که باعث زیبای هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند.
این دلنوشته ادبی است و تمامی پارتها ادبی بودن آن یکسان بوده است و برای همین در انتقال احساسات کمک کرده است.
و همچنین نویسنده توانسته است در قلم خود توازن ساده و ثقیل را برقرار کند
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی دلنوشته جای ارکان جمله را جابجا کند همان گونه که در رکن قبل گفتهام اما نباید این جابجایی باعث شود ساختمان جمله را به هم ریزد.
این دلنوشته تمامی افعالش در جای درست قرار گرفته است اما گاهی میتوان به جابجایی افعال آن اشاره کرد که ولی خوب برای زیبایی دلنوشته انجام شده است.
در کل نویسنده به خوبی تونسته از توازن را در بین جابجایی افعال برقرار کند.
البته مشکلات نگارشی وجود دارد در این دلنوشته:
بیانکه(بیآنکه)
غم مناند ( غم من هستند)
گشتید (گشتهاید)
[دستور ادبی]
این نوع دلنوشته دلنوشته ادبی است درست است که در بعضی از پارتها از آرایه استفاده نشده است اما نویسنده سعی کرده است این دلنوشته را حول محور ادبی ببرد.
و البته میتوان به این هم اشاره کرد که بعضی از آرایهها تکراری هستند.
و دلنویس میتواند از آرایههای بیشتر و متنوعتری استفاده کند.
در این دلنوشته از آرایه تشبیه و کنایه زیاد استفاده شده است و اما بیشتر از جان بخشی استفاده کرده است.
مثالی برای آرایه ها:
تشخیص (جانبخشی، تشبیه)
هر قطره باران، شبیه اشک های نازک بر صورت زمانه میچکد
سایهای از یادها و خاطرات
یتیمی روح
تشبیه:
رویاهای ما در هم گره خورده بودند
درست است که این دل نوشته از کلمات جدید و متنوعی استفاده نکرده است اما از کلماتی جذاب و زیبایی استفاده کرده است گه خواننده را به خود جذب میکند
جمعبندی کلی:
این دلنوشته ادبی بوده است و حول محور ادبی را نویسنده پیش برده است.
بعضی از آرایهها تکراری هستند.
به دلنویس بایستی از آرایههای بیشتری استفاده کند
دلنوشته از کلمات جذاب و زیبایی استفاده کرده است که خواننده به خود جذب میکند.
نقاط قوت:
عنوانی به دور از کلیشگی زیاد و به دور از طولانی بودن و ترکیب زیبایی رو ایجاد کرده است
مقدمه هر سه بخش آن کامل است و به خوبی با هر بخش تطابق پیدا کرده است
ژانر های انتخابی درست هستند و همچنین قرار گرفتن آنها
و پرش لحن در دلنوشته وجود نداشت.
خطوط استاندارد بودند و سطر بندی که خوبی انجام شده بود.
یکسان بودن لحن ادبی.
و پیش بردن یک حول محور در طول دلنوشته.
نقاط ضعف:
عنوان کلمه حسرت کلیشه ای بود
مقدمه به دور از قلم نویسنده هدف و محتوا کلیشه ای بود
سه علائم نگارشی وجود داشت
هدف و محتوا که درباره خاطرات است کلیشه محسوب میشد