به نام خالق قلم
دلنوشته میپرسی دوستت دارم؟
دلنویس: اهورا تابش
عنوان: عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد، عنوان دلنوشتهی شما «میپرسی دوستت دارم؟» میباشد. در نگاه اول این عنوان، دلنوشتهای با ژانر عاشقانه را بیان میکند که با کمی تامل متوجه ژانر تراژدی به عنوان ژانر مکمل میشویم. معنای عنوان کاملا مشخص است و مقصود دلنویس از انتخاب این سوال به عنوان نام به نوعی اثبات عشق خود و شک نکردن معشوق به عشق است. عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد. عنوان دلنوشته شما سه کلمهای است. میزان کلیشه در تمامی کلمات وجود دارد. در واقع با تفکیک کلمات، کلمات دوستت دارم دارای کلیشه هستند که. در کل نیازی به تعویض عنوان نیست. همچنین برای دلنوشته که یک اثر ادبی است بهتر است از عنوانهای نسبتا کوتاه استفاده کرد زیرا ماندگاری بیشتری در ذهن خواننده دارند؛ نامهای طولانی را به شرطی میتوانیم از اندازه انها چشم پوشی کنیم که کلمات ترکیب ایجاد شده جذابیت خاصی داشته باشد. که در دلنوشته شما همین اتفاق افتاده است نام طولانی است اما در عین کلیشه ای بودن جذابیت کافی را دارد. نام دلنوشته با محتوای آن، مقدمه و هر دو ژانر عاشقانه و تراژدی ارتباط دارند.
ژانر: ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد. ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند. همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند. ژانر دلنوشتهی شما عاشقانه و تراژدی میباشد که با توجه به محتوای دلنوشته مناسب است. ژانر انتخاب شما با مقدمه و محتوا ارتباط دارد و از عنوان هم تقریبا میتوان ژانر ها را حدس زد. در واقع ارتباط ژانر ها با عنوان به میزانی یکسانی است. البته میزان ژانر عاشقانه در عنوان بیشتر است که این ترتیب درست ژانر ها را میرساند. اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بهکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم. اما انتخاب ژانر دلنویس کاملا صحیح بوده. ترتیب ژانرها نیز در دلنوشته باید حفظ شود. برای مثال اگر موضوع اصلی عاشقانه میباشد اما همراه خود موضوعات غمگین را دارد اول ژانر عاشقانه قرار میدهیم بعد تراژدی نه برعکس که در مورد دلنوشته شما دقیقا همین مورد اتفاق افتاده است. نیازی به اضافه یا حذف کردن ژانر نیست، همچنین ژانر ها در ترتیب صحیحی قرار گرفته اند.
مقدمه:
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات به کار رفته در دلنوشته باشد. مقدمه در قدم اول باید عنوان و ژانر تطابق داشته باشد
اگر ژانرهای انتخابی عاشقانه_تراژدی هستند مقدمه میبایست با هردو ژانر ارتباط داشته باشد و هردو احساسات در ان بهکار رفته باشد. با توجه به اینکه دلنوشته شما دو ژانر دارد باید هر دو در مقدمه به کار رفته باشد که این اتفاق در دلنوشته شما افتاده است و به خوبی هم به قلم کشیده شده بود.
از من میپرسی که دوستت دارم؟
نمیتوانم جوابت را دهم...
نمیتوانم با هیچ زبانی شرح دهم،
راز دلم با خاموشی من، آشکار است؛
آه سوزانم از سر نهان، خبر میدهد.
مگر مرا نمیبینی در آن لحظهای که محو مژگان تو شدهام، چگونه
مانند پرندهای آزاده در هوا پر و بال میزنم؟
مقدمه شما با ژانر و عنوان ارتباط دارد و طبق انتظار، چکیدهای از دلنوشته و احساساتی که در آن به کار رفته است. مقدمه باید جامع و کامل باشد، به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد. البته نباید زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل ان و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود. در خطوط مقدمه به عنوان اشاره شده. مقدمهی اثر ادبی شما طبق انتظار چکیدهای از محتوای دلنوشته است .باعث ارتباط مخاطب با عنوان و کل دلنوشته میشود. مقدمه از لحاظ گنگ یا واضح بودن، در سطح متوسطی قرار دارد. در قسمت مقدمه به وضوح به عشق معشوق اشاره شده است و البته کلمهی "میپرسی دوستت دارم؟" نوعی سوال برای اثبات عشق است. به زبان سادهتر دلنویس به معشوقه خود میگوید میپرسی دوستت دارم؟ مگر به این شک داری؟ و سوالاتی این چنین. مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده خواندن ان خسته نشود. اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد. مقدمه شما ۶ خط است که استاندارد است. همچنین نیازی به اضافه یا کم کردن دلنوشته نیست دلنویس مقدمه ای جذاب و دلنشین را به قلم کشیده که باعث جذب مخاطب میشود.
انسجام: بین پارتهای یک دلنوشته میبایست انسجام کاملا برقرار باشد. انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد.
منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد.
در دلنوشته شما انسجام ادبی کاملا رعایت شده بود. خوشبختانه در دلنوشته پرش لحن وجود نداشت و تمام دلنوشته به طور یکدست با لحن ادبی نگارش شده بود. انسجام محتوایی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط. حجم پارتها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجمی مشابه و نزدیک به هم داشته باشند. در این اثر نویسنده انسجام محتوایی را تقریبا رعایت کرده بود. پارت های دلنوشته حدودا بین ۴ تا ۶ خط است که اندازهی مطلوبی دارند. همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بهکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد. در واقع این انسجام قصد دارد احساسات نویسنده را در تمامی پارتها به کار ببرد و عواطف دلنویس در تمام پارتها به طور یکسان تقسیم کند. در بُعد دیگر این انسجام نویسنده بهتر عمل کرده و بیان احساسات و عواطف در تمامی پارت ها تقریبا یکسان و مشابه بوده است. نویسنده در تمامی پارت ها به طور کلی از عشق نسبت به معشوق صحبت میکند. رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد. همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند. علائم نگارشی خصوصا نقطه، نقطهویرگول، سه نقطه و نقطه باید به درستی رعایت شوند.نیم فاصلهها باید رعایت شوند و غلط املایی دیده نشود. خوشبختانه در دلنوشته شما غلط املایی و ایراد نگارشی دیده نمیشد. از علائم نگارشی به جا استفاده کردید. بهتر است با توجه به اهمیت خوانش دلنوشته اصول نگارشی رعایت شود. در کل، در رابطه با علامتهای نگارشی، ایرادات املایی و نیم فاصله و ... خوب عمل کرده اید و از این لحاظ ایراد خاصی بر شما وارد نیست.
هدف و ایده: هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد، اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشه بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود. مانند بسیاری از دلنوشته ها هدف پانویس کلیشهای بود اما جداً قلم نو و زیبای نویسنده به مقدار زیادی از این کلیشگی کاسته بود و شاخه دیگری از عشق نسبت به معشوق را بیان کرده است. مقصود دلنویس از روی عنوان کاملا مشخص است. پانویس سعی دارد با زیباترین کلمات عشق خود را به معشوق اثبات کند و هیچ شکی در عشق نماند. در واقع دلنویس به طور پرسش انکاری در تمام متن دلنوشته از نوعی سوالات شبیه به عنوان استفاده کرده است. برای مثال «میپرسی دوستت دارم؟» برای توضیح عشق نسبت به معشوق است. در کل میتوان گفت مقصود شما از این ایده به خوبی مشهود بود.
دستور ادبی: همانطور که در بالا هم اشاره کردیم دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند. خوشبختانه در دلنوشته شما از لحن ادبی به طور یکدست استفاده شده و در تمامی پارتها این لحن مشاهده میشود. قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است. نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند ( جابهجایی نهاد و مفعول) یا ( نهاد و فعل) و ... . اما این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود. دلنویس از این شیوه که بلاغی نام دارد به طور انگشت شمار و بسیار کم استفاده کرده که همان مقدار نیز باعث زیبایی دلنوشته شده است. این مقدار کم چیزی که محبوبیت دلنوشته شما کم نمیکند.
دستور زبان: استفاده از ارایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند. در واقع این ارایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از ارایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود. البته نویسنده باید توجه داشته باشد از آرایهها با توجه به نوع متنش در جای مناسب از آن استفاده کند. منظور از نوع متن سبک ساده نویسی یا ادبیات ثقیل است. مشخصا ادبیاتی که متنش سنگین، ثقیل و پربار باشد به طبع به آرایههای بیشتری نیازمند است.
نویسنده باید سعی کند از ارایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو ارایهی تکراری استفاده شود. نویسنده در این دلنوشته از آرایههای متعددی استفاده کرده است که باعث زیبایی هرچه تمامتر متن شده است. در واقع به طور واضح و بدون اغراق میتوان گفت اثر ادبی شما مجموعه ای از آرایههای ادبیست. آرایههای همچون: تناسب، اضافه استعاری، تشبیه، پارادوکس، تضاد و... . که در جای مناسب و به مقدار کافی استفاده شدهاند.
تضاد
تناسب
تورا در خفا بین سایه و روح، مانند گلی که هرگز شکفته نمیشود
تورا با درخششی که پنهان کردی
با رایحهای لذتبخشی که در من روییدی دوستت دارم
اضافه استعاری
پلکهای کابوس وار ابرها را برایت در قاب پنجره میگذارم
تشبیه
زمانی که محو مژگان تو شدهام چنان کبوتر آزادهای
پارادوکس
تورا با صدای بلند
با صدای آهسته دوستت دارم محبوبم
قلم نویسنده از لحاظ آرایه متنی پربار و دلنشین را آفریده است که مخاطب را به ادامه آن دعوت میکند.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته میشوند اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که نویسنده برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
در دلنوشته میزان استفاده از کلمات نو به اندازه بود که باعث زیبایی و جذابیت متن شده بود.
دلنویس عزیز، موفق باشید!