[به نام آن که جانم در کف اوست]
نقد دلنوشتهی وداد موهوم
منتقد: نگین جمالی
دلنویس:
@~Fateme.h~
نام دلنوشته: عنوان دلنوشته از دو بخش «وداد» و «موهوم» تشکیل شده و اندازهی استانداردی داره. معنای این نام «محبت خیالی» هست که دلنویس با استفاده از مترادفها سعی کرده اون رو از حالت کلیشهای دربیاره، ولی این مورد باعث شده که نام مبهم به نظر بیاد، چون ممکنه خیلی از افراد معنی دو بخش انتخابشده رو ندونن و این مقداری از جذابیت عنوان کم میکنه؛ علاوهبر اینها، کلمات "وداد" و "موهوم" هر کدوم مقداری کلیشه رو به خودشون اختصاص میدن، یعنی تعدادی اثر به این نامها یا حالا ترکیبشده با کلمات دیگه وجود داره. با این حال، عنوان به خوبی در بدنهی دلنوشته دیده میشه و اینطور نیست که دلنویس بیاد چند جا اسمش رو داخل پارتها بیاره تا صرفاً یه ارتباط ظاهری بسازه، بلکه به طور خلاقانه و در مفهوم و هدف هر پارت معنای اسم وجود داره. ایراد دیگهی نام انتخابی، درک نکردن همخوانی اون با ژانر «عاشقانه» هست؛ یعنی نام حتی با وجود مبهم بودن کلماتش باز هم این احساس رو به ما میده که ممکنه دلنوشته حالت تراژدی و غمگین داشته باشه، ولی به کل هیچ ارتباطی با ژانر عاشقانه دیده نمیشه! چون حتی اگه اینطور در نظر بگیریم که اسم رمان شما به جای وداد موهوم همون «محبت خیالی» بود، باز هم این اشکال وجود داشت؛ بنابراین جمعبندی این قسمت اینه که لازمه تغییراتی برای ارتباط عنوان با ژانر عاشقانه و همچنین برای ابهامی و کلیشهی نام صورت بگیره، همچنین عنوان به همین دلایل کشش کافی رو برای مخاطب نداره!
ژانرهای دلنوشته: ژانرهای انتخابشده «عاشقانه، تراژدی» هستن که هر دو وجود دارن و صحیحن. از لحاظ ترتیب اگه بخوایم بررسی کنیم، هم ژانر عاشقانه و هم تراژدی در محتوای دلنوشته دیده میشه، ولی انگار هر جملهی عاشقانهای که نوشتین آخرش به یه احساس اندوه و حسرت ختم میشه و اینطور به نظر میاد که عواطف غمانگیز غالبتر هستن و عاشقانهها کمتر جلوه میکنن. بنابراین بهتره ژانر تراژدی اولویت و ژانر عاشقانه بعد از اون قرار بگیره.
مقدمهی دلنوشته: مقدمه ده خط هست که اندازهی طولانی داره و پیشنهاد میشه کوتاهتر و با اختصار بیشتر نوشته بشه. بعضی از جملات مقدمه خیلی طولانی و بااغراق هستن که این باعث کسل شدن مخاطب میشه، طوری که حاضر به ادامه دادنش نخواهد بود؛ برای این مورد لازمه بعضی از اطلاعات اضافی رو حذف و جملات رو سادهتر کنید. شروع دلنوشته با «ای دلفریب!» توجه مخاطب رو جلب میکنه، ولی کلماتی مثل دل و عشق چند بار تکرار شدن. بدنهی مقدمه به خوبی احساسات رو بیان میکنه و تصاویر قوی داره، مثل (دو شمع پرشور در دل شب) یا (آغوش نگاه تو)؛ با این حال، انسجام بین جملات دیده نمیشه و بعضیهاشون بیارتباط به هم به نظر میرسن، سعی کنید پیوستگی بیشتری بین جملات برقرار کنید. پایان مقدمه با یک سؤال عاطفی و جدید، احساس تردید و نگرانی از دوست داشته شدن به خوبی منعکس میکنه و بسیار جذاب هست. به طور کلی بخوام بگم، به دلیل اشکالاتی که در بخش آغازین و بدنهی مقدمه وجود داره، پایان مقدمه احساس ناتمومی به آدم میده. مقدمه با عنوان، ژانرها و محتوای دلنوشته ارتباط داره؛ اما جذابیت و کشش کافی رو به دلایلی که گفتم مثل آرایههای زیاد و اغراق، تعداد خطوط، طولانی بودن جملات، عدم انسجام عبارتها و اشکالات بخش آغازین و بدنه نداره. بنابراین لازمه تغییر داده بشه.
انسجام: این انسجام به سه بخش تقسیم میشه که در ادامه بهشون خواهیم پرداخت.
ـ اولین مورد،
انسجام ادبی هست؛ یعنی لحن و سبک یکسان در تمامی پارتها و استفادهی متعادل از آرایهها. انسجام ادبی به خوبی رعایت شده؛ یه پارت غنی از آرایه و پارت دیگه، یه متن ساده و خالی از آرایه نیست؛ کم و زیاد وجود داره، ولی دلنویس حدالمقدور آرایهها رو در متنها پخش کرده. همچنین لحن دلنوشته عاشقانه و کمی هم فلسفیطور هست و منسجم نوشته شده.✔️
- دومین مورد،
انسجام محتوایی هست؛ یعنی اینکه محتوا و عواطف به کار رفته در دلنوشته (طبق ژانرها) باید در کل دلنوشته یکسان باشه، مثلاً اگه ژانر عاشقانه و تراژدی هست یه پارت کاملاً در مورد عشق و پارت دیگه کاملاً در مورد جدایی نباشه، بلکه یک توازن وجود داشته باشه و دلنویس به همهی ابعاد موضوع بهطور یکسان و باهم بپردازه، نه جداگانه. موضوعات عاشقانه و تراژدی، فقدان، غم، اشتیاق و ناامیدی بهطور یکسان و متعادل پرداخته شدن و متون به خوبی حول محور احساسات متنوع و تجربههای انسانی میچرخه. دلنوشته بهطور منطقی پیش میره و احساسات و تفکرات نویسنده رو مرحله به مرحله نشون میده؛ از توصیف عشق و زیبایی شروع و به ناامیدی و جستجوی حقیقت در عشق ختم میشه. موضوعات موثر جابهجا شدن و این، طوری نیست که سردرگمی ایجاد کنه، چون هر بخش به بخش بعدی متصله و ما رو به درک عمیقتری از دلنوشته میرسونه. بنابراین از نظر انسجام محتوایی، دلنوشتهی شما سازمانیافته و قابلقبول هست.✔️
- آخرین مورد،
انسجام نگارشی هست؛ یعنی تعداد خطوط پارتها باید نزدیک به هم باشن، از پنج خط الی ده خط مناسبه و پیشنهاد میشه که بیشتر از این نباشه، چون متن طولانی خستهکننده هست. پارتها یا ۷ خط هستن و یا ۸ خط و اندازهی مناسبی دارن.
هدف یا محتوا: این دلنوشته شامل ترکیبی از عناصر جدید و کلیشهایه، جدید مثل جستجوی حقیقت در عشق و تجربههای انسانی! کلیشهای مثل غم ناشی از عشق، اشتیاق، ناامیدی و سردرگمی و... توی اون تصاویری نو و خاص وجود داره که به زیبایی احساسات را منتقل میکنن، اما بعضی از مضمونها و عبارات هم تکراری و کلیشهای هستن که در ادامه ذکر میکنم. پردازش این دلنوشته به شکل جدید و خلاقانه انجام شده. نویسنده به خوبی تونسته احساسات عمیق و پیچیدهای رو با استفاده از تصاویر قوی و زبان شاعرانه بیان بکنه، اما به هر حال باز هم مواردی کلیشه و تکرار در پردازش دلنوشته هم دیده میشه که براتون بازتر میکنم، مثل:
۱- عشق و اشتیاق و دلتنگی.
۲- بیان احساسات ناشی از فراق و جدایی.
۳- استفاده از خواب و خیال به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات و آرزوها.
۴- این موضوع که چطور واقعیت با خیال و رویا تداخل پیدا میکنه یه مضمون رایج هست.
۵- استفاده از نمادهای تاریکی و روشنایی برای بیان احساسات، در دلنوشتهها معمولیه.
بنابراین نتیجهگیری این بخش اینه که دلنوشته یک محتوای تقریباً کلیشهای داره که از زاویهی بسیار جدیدی بهش نگاه نشده، ولی با بیان جذاب نویسنده یک اثر خوب ساخته شده.
دستور زبان: لحن دلنوشته ادبی هست که از ابتدا تا انتهای پارتها از همین لحن استفاده شده و پرش نداشتید. اصول نگارشی تا حدودی رعایت شده، ولی باز هم مواردی وجود داره که بهتره اصلاح شه:
ای سحرگاه زندگی من،✖️ ( ! )✔️ مقدمه#
بسته است✖️ بستهاست✔️ #۳
جانان من،✖️ جانان من!✔️ #۴
سوالی✖️ سؤالی✔️ #۵
در رویاهای شبانهٔ آواز عشق را میخواندیم✖️
در رویاهای شبانه، آواز عشق را میخواندیم✔️ #۶
کرده بود✖️ کردهبود✔️ #۶
کرده است✖️ کردهاست✔️ #۷
خودم را در آن گم کنم. اما✖️ کنم، اما✔️ #۸
نهفته است✖️ نهفتهاست✔️ #۹ _ #۱۳
تنیده است✖️ تنیدهاست✔️ #۱۲
باز میگردد✖️ بازمیگردد✔️ #۱۳
شده است✖️ شدهاست✔️ #۱۴
افعال ماضی و مضارع نشدن و در زمان مناسب خودشون اومدن. افعال معمولاً انتهای جمله اومدن و از ضمایر درست اونها استفاده شده، ولی عباراتی هم وجود داره که به شیوهی بلاغی نوشته شدن، ولی چون متن رو پیچیده نکردن ایراد محسوب نمیشن.
دستور ادبی: نوع دلنوشته ادبی هستش و در اون، آرایههای قابلتوجهی استفاده شده که نیمی از اونها رایج و کلیشهای و مابقی جدید هستن؛ مثل تشبیه، استعاره، تکرار، تضاد، کنایه، جناس، پارادوکس، تشخیص، حسآمیزی و... در ادامه بنده آرایههای جدید و کلیشهای شما رو به صورت طبقهبندی شده ذکر میکنم:
الف) آرایههای کلیشهای:
۱. چشمانت همچون ستارهای میدرخشند
تشبیه چشمها به ستارگان
۲. افسونگر افقهای مهآلود
استفاده از افسونگر و مه برای توصیف معشوق
۳. فریاد خاموش اشتیاق
یک تصویرسازی رایج از اشتیاق
۴. دست در دست تو
اصطلاح رایج برای نزدیک بودن
۵. جانان من
اصطلاح رایج برای اشاره کردن به معشوق
۶. حکایت دیو و دلبر
یه داستان معروف و رایج در ادبیات عاشقانه
۷. شادیهای کاذب
یک اصلاح کلیشهای برای وصف شادی غیرواقعی
۸. غمهای روزگار
یک بیان تکراری از غم و اندوه
۹. دلهای نومید
اصطلاح عامه برای بیان ناامیدی
۱۰. دروغهای شیرین و تلخ
استفاده از تضاد تلخی و شیرینی
ب) آرایههای جدید:
۱. در دام پیچکوار عشق گرفتار آمدهاند
استفاده از پیچک به عنوان نماد عشق
۲. ردپای تو نقش بستهاست
تصویر جدید از تأثیر معشوق بر زندگی
۳. تاروپود غم، با دستانی پنهان و بیصدا
استعارهای از عمق و پیچیدگی اندوه
۴. هر گامی که در این دنیای خوابگونه برمیدارم
استعارهای از حالتی از یک زندگی با سردرگمی + یک تکرار پنهان از پایداری ورزیدن در دنیای پر از تردید
۵. نبودن در وجودم تبدیل به عادت بیوقفه شده
بیان جدید و خلاقانه از مفهوم نبودن
۶. انگار که در تاریکی شب، تنها نوری که برایم مانده
کنایه از امیدوار بودن در شرایط ناامیدی زیاد
۷. در خیالها چیزی هستی فراتر از واقعیت
استعاره + تضاد + تأکید بر ارزش فرد موردنظر
۸. از دست دادههایم میسازد و آنچه که هنوز به آن نرسیدهام، هالهای از معنا به من میبخشد
استعاره از تأثیر عمیق از دست دادهها و نداشتهها
۹. تنها در کنار خودم به اندیشیدن میپردازم
تضاد و تصویر نوین از حس تنهایی و تفکر عمیق
۱۰. بازیچههای این خیال پوچ
یه نماد جالب از فریبنده بودن خیالات
مورد آخری که باید بررسی کنیم، استفاده از کلمات فاخر یا عامه هستش. توی دلنوشته تعداد زیادی کلمهی جدید استفاده نشده و بیشتر واژهها معمول هستن. کلماتی مثل (رقص، پیچش، سراب، خوشبازی، هاله) جدید و کلماتی نظیر [چشم، قلب، عشق، دلتنگی، سردی) کلیشهای هستن. با این وجود همین تعداد کم کلمات و آرایهها هم در جای مناسب به کار رفتن و باعث زیبایی متن شدن، یعنی برای به رخ کشیدن اطلاعات نیستن و دلنویس به خوبی از قلنبهسلنبه نویسی پرهیز کرده. فقط در یکسری جاها جملات دلنوشته زیادی طولانی میشدن، طوری که فهمشون دشوار میشد، پیشنهاد میکنم برای درک بهتر مخاطب بعضی از عبارات رو به عبارات کوتاهتر تقسیم کنید.
دلنویس عزیز! از مطالعهی دلنوشتهات لذت بردم. شجاعت تو در بیان صادقانهی احساسات، ارزشمند و تحسینبرانگیزه. با هر اثر جدید، فرصتی برای رشد و یادگیری بیشتر داری؛ پس از این فرصتها نهایت استفاده رو بکن. به نوشتن ادامه بده و مطمئن باش که کلماتت به دلهای زیادی خواهد نشست. قلمت ماندگار!🫂