به نام آنکه تن را نور جان داد
نقد دلنوشته: ژالان
دلنویس:
@SHAHYAS
« عنوان »
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هر چند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد؛ دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است از انتخاب عنوانهای طولانی پرهیز شود چرا که ماندگاری در ذهن خواننده ندارند.
*دلنویس گرامی برای گیرایی هر چه بهتر دلنوشته معنی عنوان دلنوشتهی خود را در پارت اول ذکر کنید
[ژالان]
عنوانی میباشد که نویسنده برای دلنوشتهی عاشقانه خود برگزیده است که در مرحلهی اول
یک دلنوشته با موضوعی عاشقانه/ تراژدی به ذهن خواننده خطور میکند؛ توجه داشته باشید که در مورد بالا تنها احتمال تلقی میشود و بیشتر مواردی که به ذهن خواننده خطور میکند حول موضوعی عاشقانه میچرخد
عنوان دلنوشته باید از ترکیب کلماتی که تشکیل شده باشد که علاوه بر تکراری نبودن، با یکدیگر ترکیب زیبایی ایجاد کرده و جذابیت داشته باشد.
کلمهی ژالان کلیشهای و تکراری نیست و در اغلب دلنوشتهها نمیتوان آن را مشاهده کرد.
عنوان از یک بخش تشکیل شده است که عنوانی جملهطور نیست و از چندین قسمت تشکیل نشده و طبیعتا جزو عنوانهای طولانی لحاظ نمیشود که این یک ویژگی مثبت برای دلنوشنه است.
عنوان یک دلنوشته باید در نگاه اول طوری باشد که خواننده هرچند کم و ناچیز به موضوع و ژانر دلنوشته پی ببرد که از آنجایی که اسم دلنوشته نام یک دختر است و میتوان آن را به هر ژانری نسبت داد در این مورد موفق بوده. این عنوان ماندگاری خوبی در ذهن خواننده خواهد داشت.
کلمات انتخاب شده در عنوان نباید تکراری و کلیشه باشند و نویسنده میبایست از کلمات جدید و متنوع برای جذابیت و گیرایی بیشتر دلنوشته استفاده کند.
با توجه به اینکه عنوان دلنوشته از یک بخش تشکیل شده، و در کل احساسی که در بدنهی دلنوشته دیده میشود عنوان را توصیف میکند ولی با اینکه عنوان با ژانر ارتباط مناسبی دارد اما کافی نیست و باید ژانر تراژدی نیز اضافه شود تا ارتباط بهتری با متن دلنوشته داشته باشد ولی به طور کلی میتوان گفت دلنویس انتخاب تقریبا خوبی را برای عنوان انجام داده است.
عنوان باید جامعیت دلنوشته را در بر بگیرد و با تمامی پارتها ارتباط داشته باشد.
از لحاظ بار ادبی با محتوی کلی دلنوشته ثابت و یکسان است و همچنین در انتقال احساسات، دلنویس به خوبی عمل کرده.
« ژانر »
ژانر یک دلنوشته در واقع بیانگر این موضوع است که دلنوشته در چه حیطه و سبکی نگارش شده و چه احساساتی را در بر میگیرد.
ژانرهای یک دلنوشته با یکدیگر ارتباط کامل برقرار کنند همچنین دلنویس باید در انتخاب ژانر دقت کافی به خرج دهد، ژانر یا ژانرهای انتخابی باید همگی در دلنوشته به طور یکسان و یکدست استفاده شده باشند.
برای مثال اگر نویسنده در یک پارت فقط غم و اندوه را بکار برده اما در بقیه پارتها نه نیازی نیست که ژانر تراژدی را جزو ژانرها قرار دهیم.
این دلنوشته به ترتیب دارای یک ژانر عاشقانه است که با محتوای کلی دلنوشته ارتباط دارد و به درستی انتخاب شده است ولی تعداد ژانر کفایت نمیکنند و محتوای دلنوشته د دو ژانر عاشقانه/ تراژدی خلاصه میشود. با اضافه کردن ژانر ترتیب آنها به درستی رعایت شود که برای دلنوشتهی
[ژالان] به صورت عاشقانه/ تراژدی است.
« مقدمه »
مقدمه سرآغاز دلنوشته است و باید چکیدهای از احساسات بکار رفته در دلنوشته باشد و مقدمه باید به گونهای باشد که تمامی احساسات و موضوعات را در بربگیرد به بیانی دیگر جامع و کامل باشد.
در دل شبی بارانی، جایی که قلبم از درد و دلتنگی فریاد میکشد، این دلنوشته متولد میشود. حکایت عشقی که هم آرامش است و هم طوفان، هم امید است و هم ناامیدی. در این کلمات، پژواک فریادهای خاموش و نجواهای عاشقانه قلبم را خواهید شنید.
مقدمه نوشته شده توسط نویسنده به شرح بالا است؛
نویسنده در این قسمت که سراغاز احساسات بیان شده توسط نویسنده است این مقدمه جملات زیبا و خلاقانهای دارد، جملات طوری است که خواننده را احساسی میکند. معرفی از اثر است، یعنی مقدمهچینی کرده و شرح داده است که چه میخواهد در اثرش بیان کند، در واقع هدف را به خوبی بیان کرده است.
مقدمه اثر از خود اثر مهمتر است و باید حتما ادبی، حاوی جملات خلاقانه و مرتبط با محتوا باشد. مقدمه باید جامع و کامل باشد به بیانی دیگر اول و پایان حرفهای گفته شده در مقدمه مشخص باشد البته نباید مقدمه زیادی واضح و روشن باشد. اگر حرفی یا موضوعی در ابتدای مقدمه ذکر شده، دلیل آن و نتایجی که به دنبال دارد باید در سطرهای بعدی مقدمه روشن شود.
خود متن مقدمه را به سه قسمت[مقدمه + بدنه + نتیجه]
تقسیم بندی میکنیم؛ در قسمت مقدمه نویسنده میبایست مقدمهای از آنچه که اتفاق افتاده است یا مقدمهای از احساسات اتلاف شده بیان کند همچنین در قسمت مقدمه هرچه که بیان شده دلایل آن و اینکه چه احساساتی را در بر میگیرد میبایست در قسمت بدنه شرح داده شود؛
حال به بررسی قسمت مقدمه میپردازیم :
در دل شبی بارانی، جایی که قلبم از درد و دلتنگی فریاد میکشد، این دلنوشته متولد میشود.
در این قسمت دلنویس جمله بندی مناسبی داشته و جای ارکان جمله عوض نشده است.
همین مقدمه چون متنی ادبی و سرشار از احساسات است و خواننده باید با این احساسات ارتباط برقرار کنند پس باید جمله بندی به طوری باشد که خواننده در حین خواندن گیر نکند که این موضوع رعایت شده و این مورد حتی در مابقی پارتهای دلنوشته نیز مشخص است.
در ادامهی مقدمه نویسنده میبایست متنی به عنوان بدنه قرار دهد که دلایل و احساسات متن فوق را بیان کند
حکایت عشقی که هم آرامش است و هم طوفان، هم امید است و هم ناامیدی.
در این قسمت نویسنده طبق انتظار پیش نرفته است و موضوع را در این بخش عوض کرده است، در این قسمت بیان دلنویس برای مخاطب روان است.
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجهگیری تلقی میشود نویسنده میبایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگیاش را بیان کند.
در این کلمات، پژواک فریادهای خاموش و نجواهای عاشقانه قلبم را خواهید شنید.
و در قسمت اخر که به عنوان نتیجهگیری تلقی میشود نویسنده میبایست نتایج و یا دلایل آن احساسات خود و حال و روز زندگیاش را بیان کند.
در این کلمات، پژواک فریادهای خاموش و نجواهای عاشقانه قلبم را خواهید شنید.
این متن به عنوان نتیجهگیریِ مقدمه مناسب است و ارتباط خوبی با بدنه دلنوشته دارد.
اما باید توجه داشت که در این دلنوشته تشخیص بخش بدنه و نتیجه راحت نیست به طوری که چندان با قاطعیت نمیتوان گفت که دلنوشته، بخش بدنهی مقدمه دارد و همچنین نمیتوان به خوبی بخش بدنه و نتیجه را تفکیک کرد.
مقدمه در قدم اول باید با عنوان و ژانر تطابق داشته باشد.
اندازه مقدمه باید از اندازه مطلوبی برخوردار باشد تا خواننده از خواندن آن خسته نشود.
اندازه پیشنهادی برای مقدمه بین ۵ تا ۱۰ خط میباشد که دلنوشته مقدمهای حدود ۵ خط دارد که تعداد آن مناسب بوده و طولانی نیست.
تاکید بر مقدمهی یک دلنوشته بسیار مهم است زیرا مقدمه باعث میشود ارتباط گرفتن خواننده با دلنوشته بیشتر شود.
« انسجام »
بین پارتهای یک دلنوشته ادبی میبایست انسجام کاملا برقرار باشد.
انسجام از ۳ لحاظ ادبی، نگارشی و محتوایی بررسی خواهد شد
انسجام ادبی: منظور از انسجام ادبی رعایت لحن دلنوشته و عدم پرش لحن است.
دلنوشته یک اثر ادبی است، بهتر است لحن تمامی پارتها ادبی باشد زیرا خواننده با لحن ادبی بهتر میتواند احساسات را دریافت کند و به ژرف معنی و مفهوم دلنوشته پی ببرد و در این دلنوشته این موضوع به خوبی رعایت شده و انسجام ادبی از ابتدای تا انتهای پارتها رعایت شده و سبک و لحن متون ثابت و یکسان است.
استفاده از آرایه در برخی از پارتها دیده میشود ولی بسیاری از پارتها فاقد آرایه هستند ولی دلنوشته توازن کافی را دارد.
انسجام نگارشی: انسجام نگارشی باید به گونهای باشد که نویسنده در یک پارت ۳ خط قرار ندهد و در پارت بعدی ۶ یا ۷ خط.
حجم پارتها هیچ تاکیدی نیست که شبیه به هم باشند اما باید حجم مشابه و نزدیک به همی داشته باشند که اندازه پارتها یکسان نبوده و حدود پنج الی ده خط متفاوت است.
اندازهی پارتها تقریبا باهم هماهنگ نیست. دلنویس عزیز از انسجام نگارشی تا حد زیادی پیروی کرده و تنها چند مشکل وجود داشت:
میگوید: «من اینجا هستم اما بیروح و نفس؛ میگوید: من اینجا هستم اما با غم و درد.»✖️
میگوید:« من اینجا هستم اما بیروح و نفس؛ میگوید:
- من اینجا هستم اما با غم و درد.»✔️
میگفتند: «ای نگهبان✖️
میگفتند:« ای نگهبان!✔️
میگفتند: «این درد✖️
میگفتند:« این درد✔️
میگفتند: «معشوق✖️
میگفتند:« معشوق✔️
*دلنویس گرامی هر زمانی که خواستید چیزی را مورد خطاب قرار بدید از علامت «!» استفاده کنید به مثال زیر دقت کنید:
ژالان من،✖
ژالان من!✔
در دلنوشته املای صحیح واژگان به کار گرفته شده بود ایرادی وجود نداشت
رعایت اصول نگارشی در زیبایی و ظاهر متن تاثیر بسیاری دارد
همچنین خوانش و انتقال مفهوم و احساسات را برای خواننده راحت میکند همچنین حفظ نیم فاصلهها رعایت شدهاند.
علائم نگارشی مثل نقطه در دلنوشته زیاد به کار رفته شده.
انسجام محتوایی: همچنین در انسجام محتوایی باید موضوع و احساسات بکار رفته در تمامی پارتها یکسان و مشابه باشد که پارتهای دلنوشته حول یک محور و موضوعی خاص میچرخند و پرش موضوعی ندارند ولی همانطور که گفته شد با ژانر دلنوشته کفایت نمیکند و به تنهایی زیاد مرتبط نیستند.
« هدف »
هدف و ایده انتخابی نویسنده باید جدید و دور از کلیشه باشد
اما اگر مانند بسیاری از دلنوشتهها هدف اصلی کلیشهای بود نویسنده حتما باید با مواردی که باعث زیبایی دلنوشته میشوند همراه با قلم نويسنده این کلیشگی دور شود. مشخص است که هدف دلنوشته تقریبا تکراری و کلیشه است
اما چیزی که باعث صرف نظر کردن از این موضوع شده طرز نوشتن و قلم نویسنده است نه زاویهی دید متفاوت نویسنده.
دلنویس، خواننده را سعی دارد به ژرف موضوع ببرد در غیر این صورت استفاده از کلمات و ترکیبهای جذاب در حد خوبی قرار داشت.
همانطور که گفته شد این دلنوشته یک موضوعی را بیان کرده که کلیشهای است اما دلنویس با قلم خود از کلیشهای بودن آن کاسته و به زیبایی دلنوشته را به پایان رسانده. هدف دلنوشته قدرت جذب نسبتا خوبی دارد و منظور نویسنده را به خواننده منتقل میکند.
« دستور زبانی »
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم
دلنوشته یک اثر ادبی است و بهتر است که به لحن ادبی نگارش شود زیرا باعث زیبایی هرچه بیشتر متن میشود و در انتقال احساسات کمک میکند که لحن این دلنوشته ادبی است و در طول تمام پارتها یکسان بوده است
قسمت بعدی در این رکن مورد بررسی قرار میگیرد ساختمان دلنوشته است.
نویسنده گاهی میتواند برای زیبایی بیشتر دلنوشته خود جای ارکان جمله را جابه جا کند(جابهجایی فاعل و مفعول)
اما این جابهجایی نباید به صورتی باشد که ساختمان جمله بهم بریزد و خواننده متوجه منظور نشود.
در این دلنوشته به طور کلی ارکان جمله سر جای خودشان قرار گرفته و دلنویس شیوه عادی جمله را در پیش گرفته بود و فعلها مدام ماضی و مضارع نمیشدند.
همانطور که گفته شده این مورد سبب زیبایی متن میشود ولی باعث شباهت دلنوشته به شعر میشود و باعث میشود متن بیشتر شکل غیر ادبی را به خود بگیرد.
تمام ضمایر با افعال خودشان به کار گرفته شده بودند.
با به کارگیری کلمات مناسب در جملات، به زیباتر شدن دلنوشته بسیار کمک کرده بود.
« دستور ادبی »
استفاده از آرایههای ادبی و کلمات جدید متنوع در یک دلنوشته کاملا اجباری هستند.
این آرایههای ادبی هستند که یک متن ساده را تبدیل به متن ادبی میکنند. هرچه بیشتر از آرایههای ادبی در دلنوشته استفاده شود بهتر و زیباتر خواهد بود.
نویسنده باید سعی کند از آرایههای متنوعی بهره بگیرد و میزان استفاده را بالا ببرد نه اینکه در کل دلنوشته شاید یک یا دو آرایهی تکراری استفاده شود که این موضوع رعایت نشده بود و همین آرایهها هم به دلیل تکراری بودن چندان به چشم مخاطب جذاب نیست و حتی ممکن است که مخاطب متوجه آنها نشود.
در دلنوشته هر چه تعداد آرایههای ادبی بیشتر باشد دلنوشتهی زیباتری خواهیم داشت.
از آنجا لحن دلنوشته ادبی است، دلنویس میتوانست از آرایههای بیشتر و متنوع تری بهره ببرد.
در دلنوشته از آرایههای
تشبیه: همانند چرخ و فلکی، چرخ زدم
استفاده شده.
استفاده از کلمات جدید و متنوع به دلنوشته روح تازهای میبخشند و باعث زینت دلنوشته میشوند؛
اما این کلمات نباید طوری گنگ و عجیب باشند که خواننده برای فهمیدن معنای آن چندین لغتنامه را زیر و رو کند!
دلنوشته به سبک ادبی نوشته شده بود و از کلمهی ثقیل و پیچیده بسیار در آن استفاده نشده بود و مخاطب برای درک دلنوشته دچار مشکل نمیشود هرچند که کلمات تکراری در دلنوشته مشاهده میشود.