متفرقه دیالوگـ گــرافی›››

[لِئا.]

+ یه وقتایی آدم دلش میخواد ول کند و برود و برود و برود
- چه وقتایی؟
+ بیشتر وقتا، اما یه وقتایی هم جلوی خودتو میگیری که نری
- چه وقتایی؟
+ همه‌ی وقتا​

 

[YAMUR]

موش‌کور گفت: تو نیمه‌ی پر لیوان رو می‌بینی یا نیمه‌ی خالیش رو؟!
پسرک جواب داد: باید خوشحال باشم که یه لیوان دارم... .

 

[DELARAM]

ترس او، ترس از مرگ نبود. نه، ترس از مرگ سال‌های سال بود که در قلبش وجود داشت و همراهش زندگی می‌کرد. سایه‌ای بود که به سایه خود او اضافه شده بود.​

کتاب عشق سال‌های وبا​

 

[ریپِر]

‏- از غمگین شدن بدتر؟
+ غمیگن خوابیدن و غمگین بیدار شدن، غمگین غذا خوردن، غمگین زنده بودن.

 

[ریپِر]

تو یه سریال کره ای یه دیالوگ خیلی عجیبی بود که می گفت:
«وقتی تو سکوت تلاش میکنی، کسی نمیدونه به چی حمله کنه.»
همینقدر عمیق.

 

[ریپِر]

یه افسانه ژاپنی هست که می‌گه :
“ گریه دقیقاً راهیه که چشمات حرف بزنن، موقعی که دهنت از توضیح دادن اینکه چقدر قلبت شکسته عاجزه.”

 

[ریپِر]

+ چند سالته؟
- وقتی سروحالم 16 سال، وقتی خسته ام 25 سال
+ الآن چند سالته؟
- هزارسال.
-دیالوگ از فیلم Coco Before Chanel