مجموعه اشعار راحم تبریزی

[mobina01]

در زبانم ذکر تو، اندر خیالم یاد تو

شرم دارم از خدا گویم خدایم شده اۍ

 

[mobina01]

جان متاعیست محقر

نشود نقد به یار

مانده ام بر قدمش

بیشتر از جان چه دهم ؟

 

[mobina01]

کجا بردی دل مارا رها کن ،، جان من ، دل را
تو دیوانه نمی دانی که او طفل است نمیداند

 

[mobina01]

درس عشق و عاشقی
از چشم لیلی خوانده‌ام
صفحه، صفحه، دفتر دل
از نگاهِ ناز اوست..!

 

[mobina01]

نه پِی چشم سیاهیم نه خماریم ، همه جاا ،
نه پی لعلِ لب و ، زلف نگاریم ، همه جاا ،،

نه پی نسترن و ، باغ و بهاریم ، همه جاا،،
یوسف گم کرده داریم ، پی یاریم ، همه جا ،

 

[mobina01]

‍ زهی شمع شبستان است مادر
به معنی گوهر جان است مادر

که گفتست خاک رضوان زیرپایش
به کیش ما چو رضوان است مادر

درآن محفل که جام عشق باشد
به بزم عشق سلطان است مادر

چه میجویی نشان ازیوسف مصر
عزیز مصر وکنعان است مادر

کجا باشد مرا آه وغم ودرد
که دردم را چودرمان است مادر

هزاران عهد با مادر شکستیم
هنوزم دل به پیمان است مادر

حکایت چون کنم از وصف مادر
هزاران شعر ودیوان است مادر

 

[mobina01]

نی با ، تو توان ، خنده ء مستانه کنم ،
نِی با ، توو ، توان ، همت دیوانه کنم ،

نِی با، توو ، توان علاج غمخانه ، کنم ،،
یارب توو بگوو با مه جانان چه کنم من ؟

 

[mobina01]

بیم رسوایی ندارم ، ساقیا جامم بده ...
ای فدای چشم مستت ، ای قمر کامم بده ،

دست بگشا جانب ما ‌، ای مهار عاشقان ،
منتظر بنشسته ام ، مستانه پیغامم بده

 

[mobina01]

گویند که دل از دل دلدار برانداز

والله که دل غارت یار است دلی نیست

 

[mobina01]

جا گرفتی سی*ن*ه ی من همچو مرغ خوش نوا ،

خوش نشستی مرحبا ، کاشانه میخواهی چکار