جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

معرفی کتاب ربکا

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته معرفی کتب نشر توسط آریانا با نام ربکا ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 176 بازدید, 0 پاسخ و 0 بار واکنش داشته است
نام دسته معرفی کتب نشر
نام موضوع ربکا
نویسنده موضوع آریانا
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط آریانا
موضوع نویسنده

آریانا

سطح
5
 
کاربر فعال انجمن
فعال انجمن
کاربر رمان‌بوک
Mar
3,431
12,574
مدال‌ها
6
معرفی کتاب ربکا
رمان ربکا نوشته دافنه دوموریه، یکی از برجسته‌ترین آثار کلاسیک جهان است. بسیاری از منتقدین این اثر را، که از جین ایر تأثیر گرفته است، بهترین اثر دوموریه می‌دانند.

از این اثر یک اقتباس سینمایی هم وجود دارد، فیلم را آلفرد هیچکاک به تهیه کنندگی دیوید سلزنیک ساخت و توانست جوایز اسکار بهترین فیلم و بهترین فیلمبرداری را از آن خود کند. در این فیلم بازیگرانی چون سر لارنس الیویه، جوان فانتین و جودیت اندرسون ایفای نقش می‌کنند.

درباره کتاب ربکا
سرنوشت دختر جوان، ندیمه خانم وان هاپر، با زندگی اربابش گره خورده بود. وان هاپر، زن ثروتمندی بود که تمام اوقاتش به خوشگذرانی می‌گذشت و از شهری به شهری دیگر سفر می‌کرد. روزی در یکی از همین سفرها، وان هاپر تصمیم گرفت به هتلی ییلاقی برود. طبق معمول ندیمه جوانش نیز با او رفت. دختر در هتل ییلاقی، با مرد ثروتمندی به نام ماکسیم دووینتر آشنا شد. مدتی بعد، ماکسیم از ندیمه خواستگاری کرد و او در کمال ناباوری از این درخواست، با دووینتر ثروتمند ازدواج کرد.

آن‌ها به اتفاق به قصر ماندرلی محل زندگی دووینتر رفتند. دووینتر، پیش از این با ربه‌کا، همسر اولش که بر اثر سانحه از دنیا رفته بود در این قصر زندگی می‌کرد. پس از مدتی عروس جوان، به خاطر تعریف‌هایی که از گوشه و کنار درباره جذابیت ، مردم‌داری و شخصیت کاریزماتیک ربه کا شنیده بود، سخت مرعوب و مقهور شخصیت او شد؛ اما در نهایت فهمید ربه کا زنی که او تصور می‌کرد نبوده است.

کتاب شروعی غافل‌‌گیر کننده دارد، کتاب با این جمله شروع می‌شود که یکی از آغازهای مشهور تاریخ ادبیات است: دیشب خواب دیدم به ماندرلی برگشته‌ام.

و همه داستان را زنی روایت می‌کند که تا پایان داستان نام او را نمی‌فهمیم و صرفاً به نام خانم دووینتر شناخته می‌شود. دختر جوان پس از مدتی زندگی و بعد از نا‌امیدی های بسیار در باب رسیدن به شکل و شمایل شخصیت ربکا زن افسونگر و دوست داشتنی ماکسیم پی می‌برد ماکسیم شوهرش، همسر زیبای خود را در یک حادثه از دست نداده و در سیر داستان پرده از راز بکا برداشته می‌شود.
خواندن کتاب ربکا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم
این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک جهان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره‌ دافنه دوموریه
دافنه دوموریه در سیزدهم ماه مه ۱۹۰۷ در خانواده‌ای هنرمند در لندن متولد شد. پدرش «سرجرالد دوموریه» بازیگردانی مشهور و مدیر هنری و تهیه کننده معروف تئاتر و فرزند «جورج دوموریه» کاریکاتوریست نامی بریتانیا بود. دوموریه بعدها بسیاری از آثار خود را با الهام از اجداد و سایر اعضای خانواده‌اش خلق کرد.

دافنه دوموریه، این بانوی خلاق و خاص، با ربکا توانست به شهرت جهانی دست یابد. هم چنین در دوران خود، مورد توجه آلفرد هیچکاک بود، به گونه‌ای که آلفرد دو اثر دافنه را به فیلم تبدیل نمود. دافنه دوموریه در تاریخ ۱۹ مه ۱۹۸۹ در ۸۲ سالگی در کورن‌وال بریتانیا چشم از جهان فروبست.

بخشی از کتاب ربکا
بی‌تردید دیگر نمی‌توانیم به ماندرلی برگردیم. گذشته هنوز بسیار به ما نزدیک است. چیزهایی که قصد فراموش کردنشان را داشتیم، بار دیگر ظاهر شده بود و حس ترس و ناآرامی مخوفی که کم‌کم به وحشتی مبهم می‌رسید ـ و خوشبختانه امروز کمرنگ‌تر شده ـ ممکن بود یک روز صبح بار دیگر بازگردد و همراهمان شود.
او صبری خارق‌العاده دارد و هرگز، حتی با یادآوری خاطرات، شکایت نمی‌کند. اما بی‌شک ذهنش بیش از اندازه درگیر است. و من آن را از حالت سردرگمی ناگهانی‌اش تشخیص می‌دهم. گویی دستی نامرئی تمام این احساسات را از چهرۀ دوست‌داشتنی‌اش پاک می‌کنند و به‌جای آن نقابی نقاشی‌شده، سرد و رسمی، همچنان زیبا، اما خالی از حس زندگی، روی صورتش قرار می‌گیرد. آن‌گاه سیگار پشت سیگار دود می‌کند و ته‌سیگارهای قرمزش مانند گلبرگ گل سرخ، روی زمین پخش می‌شوند.

او مشتاقانه و به‌سرعت دربارۀ موضوعی کم‌اهمیت حرف می‌زند تا دردش را کمی تسکین دهد. فکر می‌کنم برخی بر این باورند که رنج‌کشیدن، انسان را نیرومند‌تر می‌کند و برای پیشرفت در دنیا باید آزمون آتش را از سر گذراند. ما هم با تمام وجود این آزمون آتش را گذرانده‌ایم. هر دو، ترس، تنهایی و اندوهی بزرگ را تجربه کرده‌ایم. فکر می‌کنم دیر یا زود در زندگی هر کسی، گرفتاری‌ای ظاهر می‌شود که باید با آن مقابله کند. ما هرکدام در وجودمان شیاطینی داریم که بارها به ما حمله‌ور شده و شکنجه‌مان می‌دهند، و چاره‌ای جز مبارزه نداریم. اما ما بر شیاطین درونی خود پیروز شده‌ایم، یا دست‌کم خودمان این‌طور فکر می‌کنیم.

بریده‌هایی از کتاب

«کاش دانشمندان می‌توانستند دستگاهی اختراع کنند که خاطرات را مثل عطر توی یک بطری حفظ کنند. آن‌وقت می‌شد هر زمان که آرزو کردیم بطری را برداریم و آن لحظه را دوباره زندگی کنیم»​

فکر می‌کنم برخی بر این باورند که رنج‌کشیدن، انسان را نیرومند‌تر می‌کند و برای پیشرفت در دنیا باید آزمون آتش را از سر گذراند. ما هم با تمام وجود این آزمون آتش را گذرانده‌ایم. هر دو، ترس، تنهایی و اندوهی بزرگ را تجربه کرده‌ایم. فکر می‌کنم دیر یا زود در زندگی هر کسی، گرفتاری‌ای ظاهر می‌شود که باید با آن مقابله کند. ما هرکدام در وجودمان شیاطینی داریم که بارها به ما حمله‌ور شده و شکنجه‌مان می‌دهند، و چاره‌ای جز مبارزه نداریم. اما ما بر شیاطین درونی خود پیروز شده‌ایم، یا دست‌کم خودمان این‌طور فکر می‌کنیم. شیطان درونی ما دیگر آزارمان نمی‌دهد. بحران را گذرانده‌ایم، هرچند آسیب هم دیده‌ایم.​

افراد بزرگسال می‌توانند با اعتمادبه‌نفس، به‌راحتی و با صورتی خندان دروغ بگویند، اما در سنین نوجوانی و آغاز جوانی، یک فریبکاری ناچیز، هم زبان گوینده‌اش را به لکنت وا می‌دارد و هم او خود را محکوم به عذاب می‌بیند.​

IMG_20220509_104152.jpg
 
بالا پایین