جدیدترین‌ها

خوش آمدید

با ثبت نام ، شما می توانید با سایر اعضای انجمن ما در مورد بحث کنید و همچنین تبادل نظر داشته‌باشید.

اکنون ثبت‌نام کنید!
  • هر گونه تشویق و ترغیب اعضا به متشنج کردن انجمن و اطلاع ندادن، بدون تذکر = حذف نام کاربری
  • از کاربران خواستاریم زین پس، از فرستادن هر گونه فایل با حجم بیش از 10MB خودداری کرده و در صورتی که فایل‌هایی بیش از این حجم را قبلا ارسال کرده‌اند حذف کنند.
  • بانوان انجمن رمان بوک قادر به شرکت در گروه گسترده نقد رمان بوک در تلگرام هستند. در صورت عضویت و حضور فعال در نمایه معاونت @MHP اعلام کرده تا امتیازی که در نظر گرفته شده اعمال شود. https://t.me/iromanbook

مجموعه اشعار رسول یونان

اطلاعات موضوع

درباره موضوع به تاریخ, موضوعی در دسته اشعار شاعران توسط za-wrde با نام رسول یونان ایجاد شده است. این موضوع تا کنون 79 بازدید, 21 پاسخ و 4 بار واکنش داشته است
نام دسته اشعار شاعران
نام موضوع رسول یونان
نویسنده موضوع za-wrde
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
بازدیدها
اولین پسند نوشته
آخرین ارسال توسط za-wrde
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
اون بالا بالای قهوه خونه ها

ماه به خون نشسته خوب نگاش کنین

زخم یک گلوله روی سینشه

حال اون خیلی بده دعاش کنین

یه گلوله از میون قصه ها

اومده خورده درست تو قلب اون

یه گلوله که قرار بود بخوره

به تن پرنده ای تو آسمون

اون بالا بالای قهوه خونه ها

ماه به خون نشسته خوب نگاش کنین

زخم یک گلوله روی سینشه

حال اون خیلی بده دعاش کنین

وای اگه شکارچیا قصه بگن

همه جا رو بوی باروت می‌گیره

دنیا پیش چشم آهو تار می‌شه

توی دره ها می افته می‌میره

دنیایی که ما م یخواستیم این نبود

خواب آیینه و گل دیده بودیم

روی رودخونه ی طغیان و خطر

خواب طولانی پل دیده بودیم

بعضی شب ها وقتی آدما خوابن

بجز عاشقا بجز دیوونه ها

ماهُ توی کفن خون می پیچن

اون بالا بالای قهوه خونه ها
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
از ستاره های عمرم

هی داره کم می شه بی تو

اینجا تاریک و سیاهه

داره سردم می شه بی تو

مثل یک درخت تنهام

که دلش از همه خونه

هیشکی جز کلاغ پیری

براش آواز نمی‌خونه

زندگی فایده نداره

وقتی سنگی از سکونی

دیگه آب و ماهی نیستی

وقتی پشت سد بمونی

حال اون عقابو دارم

که پرش رو چیده باشن

حسرت اسمونارو

تو چشاش ندیده باشن
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
تو زیبا نیستی

در تو از لطافت گل ها خبری نیست

چشم هایت

شبیه چشم های آهوست

اما در آن ها درخششی دیده نمی شود

بهار

هیچ کاری برای تو نکرده

با این همه

اگر در چشم هایت

فقط دو قطره اشک بدرخشد

و عکس آن ها به چشم هایم بیافتد

عشق ما شب تاریکی نخواهد داشت
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
لباسی از ابر پوشیدم

کفشی از خاک

عاشق بودم و دیوانه

راه های پوشیده از برگ را پشت سر گذاشته

به سوی تو آمدم

پاییز بود

و استانبول، پیر

صدای آن پرنده زرد

در همه جا پیچیده بود

در دهلیز نشستیم و

به پشتی ها تکیه دادیم

نشستیم رو به آفتاب قدیمی

در قاب پنجره فقط ما بودیم

آنهایی که می آمدند و می رفتند

فقط ما بودیم

که با غروب

گاه نجوا می‌کردیم و

گاه نمی‌کردیم

سکوت من

آبستن فریاد باد بود

وقتی حرف می‌زدم

برگ های تو می‌ریختند
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
با یک بغل گل سرخ می‌آیم!

زخم های قلبم شکوفه کرده است

اما افسوس

کسی گل های مرا نخواهد دید

بهار آمده

همه جا پر از گل و شکوفه است
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
پایم را روی مین گذاشته‌ام

تکان بخورم مرده‌ام

باید همین‌جا که هستم

درست

وضعیت سرباز جنگی را دارم

کنار تو و زیبایی‌ات
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
هی کایابای

عقاب خانگی همسایه!

زندگی در اعماق عادت ها

هیچ فرقی با مرگ ندارد

تو مرده ای

فقط معنای مرگ را نمی‌دانی
!
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
اگر مرا دوست نداشته باشی

دراز می‌کشم و می‌میرم

مرگ نه سفری بی‌بازگشت است

و نه ناگهان محو شدن

مرگ دوست نداشتن توست

درست آن موقع که باید دوست بداری
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
روی تخت دراز کشیده ام

پنجره اتاق

قاب رنج است و خزان.

تو آخربن برگی

آخرین برگ داستان «اُ. هنری»

اگر بیفتی من می‌میرم!
 
موضوع نویسنده

za-wrde

سطح
0
 
همیار سرپرست ادبیات
پرسنل مدیریت
همیار سرپرست ادبیات
منتقد ادبیات
ناظر کتاب
ناظر تایید
گوینده آزمایشی
Nov
1,773
7,124
مدال‌ها
2
جاده های بی پایان را دوست دارم

دوست دارم باغ های بزرگ را

رودخانه های خروشان را

من تمام فیلم هایی را

که در آنها

زندانیان موفق به فرار می شوند

دوست دارم!

دلتنگ رهایی ام

دلتنگ نوشیدن خورشید

بوسیدن خاک

لمس آب

در من یک محکوم به حبس ابد

پیر و خمیده

با ذره بینی در دست

نقشه های فرار را مرور می‌کند!
 
بالا پایین